یادداشت

زندگی و دیگر هیچ

کودک بودم که با دیدن فیلم صمیمی و ساده «خانه دوست کجاست؟» و قهرمان کوچکش محمدرضا نعمت‌زاده که به دنبال خانه دوستش می‌دوید، کیارستمی را شناختم. در آن روزها اصلا سهراب سپهری را نمی‌شناختم که بدانم شعری با همین عنوان در دفتر «حجم سبز» دارد، اما بعدها که بزرگ شدم و بیشتر از سپهری خواندم و از کیارستمی دیدم، کاملا متوجه تاثیر عمیق سپهری بر سینمای کیارستمی شدم. تا جایی که حتی خود او با آن صدای بم همیشگی‌اش در یکی از فیلم‌هایش این شعر سهراب را می‌خواند که: «نرسیده به درخت/ کوچه باغی است/ که از خواب خدا سبزتر است...».
کد خبر: ۹۱۹۹۷۴

کیارستمی در عین نگاه واقع‌گرایانه‌ای که داشت، استاد قصه‌گویی بود و آرام و متواضع بدون این‌که به کار دیگران کاری داشته باشد،کار خود را می‌کرد. او سخت به وطنش دلبسته بود و یک بار که از او پرسیدند به رغم شهرت جهانی چرا در سرزمین دیگری زندگی نمی‌کنید، پاسخ داد: «جای من اینجاست، هر مهمانی‌ای هفته بعد تمام می‌شود...». او اینجایی بود، عاشق فرهنگ بشر بود و این عشق ذاتی همه وجود او را زیر سلطه خودش برده بود.

مهم نیست که فیلم‌های کیارستمی یا همه فیلم‌هایش را دوست داشته باشیم یا نه، مهم این است که لااقل به زعم من خود او دوست‌داشتنی‌تر از فیلم‌هایش بود. کیارستمی چند روز پیش در حالی در پاریس درگذشت که چند ماه پیش از آن را با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود. مرگ او نه تنها جامعه سینمایی ایران بلکه سینمای جهان را در بهت سنگینی فرو برد. باشد که چشمانمان باز شود و جایگاه و ارزش صاحبان هنر را تا وقتی زنده‌اند، بدانیم.

ساناز قنبری

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها