ظرفیت‌های رسانه‌ای شبکه‌های برون‌مرزی

پیام‌هایی بدون مرز

بعید می‌دانم دیگر کسی تردید داشته باشد که جهان امروز در سیطره رسانه‌ها قرار دارد و جدال امروز بدون رسانه‌ها ممکن نیست. از این رو شبکه‌های برون‌مرزی رسانه ملی را باید خط‌شکن‌ها و جلوداران این نبرد رسانه‌ای در جهان جدید دانست. با این حال این لزوما به این معنی نیست که در این جبهه، ستیز عریانی در جریان است که حتی در جدال‌های رسانه‌ای نیز زبان فرهنگ، فرمان می‌راند.
کد خبر: ۹۱۶۲۰۷

شبکه‌های برون‌مرزی ما چه در مقابله با تهدیدهای بیگانه و چه در صدور پیام انقلاب از حیث رسانه‌ای دست‌کم از دو امکان و ظرفیت بالا بر‌خوردار است.

معرفی فرهنگ ایرانی

یکی ظرفیت نمایش و دیگری ظرفیت گفت‌وگو که البته هر دو محتاج ظرافت‌های هنری و فرهنگی هستند. از این رو سریال‌هایی که از شبکه‌های برون‌مرزی برای مخاطبان خارج از ایران پخش می‌شوند، از حساسیت و اهمیت خاص و ویژه‌ای برخوردار‌ند. مثلا شبکه سحر به عنوان شبکه‌ای که مخاطب هدفش بیننده غیرایرانی است، سهم عمده و بسزایی در معرفی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، جایگاه و مبانی ارزشی خانواده، جایگاه زن در تمدن اسلامی - ایرانی و... و ترویج این فرهنگ و جذاب و کارآمد جلوه دادن آن در میان مخاطبان خارجی دارد؛ و در جهان امروز و در عصر رسانه، کمتر مدیوم هنری است که مثل یک سریال، بتواند به غیرمستقیم‌ترین و به تبع آن مؤثرترین شکل ممکن از عهده این مهم برآید.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که جریان سریال‌سازی در سال‌های پس از انقلاب، با وجود رشد کمی و کیفی چشمگیر، از نظر تقسیم بندی موضوعی و رویکرد ژانری، شرایط مناسبی نداشته و سریال‌های ایرانی در 30 سال اخیر، محدود به چند گونه ثابت نمایشی مانند سریال‌های تاریخی و درام‌های خانوادگی مانده‌اند و در گذر زمان با اشکال متفاوت و ظواهر متغیر تکرار شده و تنها در موارد معدودی مسیر رشد را طی کرده‌اند. در مقابل این گونه‌های نمایشی، گونه‌های دیگری هم وجود دارد که یا به کلی مغفول مانده‌ یا به شکلی حداقلی و در قالب چند نمونه معدود فرصت ابراز وجود یافته‌اند. سریال‌های وامدار وقایع مذهبی و آیینی مثل امام علی(ع) که مهم‌ترین و محبوب‌ترین سریال در این چارچوب داستانی است و تنهاترین سردار، ولایت عشق، مریم مقدس(س)، مسافر ری و بشارت منجی از آن جمله‌اند، سریال‌های وامدار وقایع و روایات مرتبط با تاریخ معاصر یا تاریخ کهن مثل هزاردستان، سلطان و شبان و سربداران، سریال‌های تاریخی شخصیت محور مثل ابن سینا، دکتر قریب، شهریار و کوچک جنگلی و بالاخره درام‌های خانوادگی، عمده حجم سریال‌های ساخته شده در دوران پس از انقلاب را تشکیل می‌دهند. درست است که در این بین درام‌های خانوادگی پرمخاطب‌ترین گونه نمایشی در میان سریال‌ها بوده‌اند که روند تولیدشان نه‌تنها در ایران، بلکه در دنیا هم هرگز رو به کاهش نگذاشته و حتی گاه شدت هم گرفته است، اما واقعیت این است که یکی از نقاط ضعف سیستم سریال‌سازی در تلویزیون ایران همین محدود بودن قالب‌ها و ژانرهاست. در این مسیر، باید به این نکته هم توجه داشت که در جهان امروز و برای مخاطب امروز، دیگر روش‌های سنتی و قدیمی ساخت سریال نمی‌تواند پاسخگو باشد. یکی از دلایل اصلی جذابیت سریال‌های آمریکایی و کیفیت بالای دراماتیک آنها، توجه به کار گروهی در عرصه نویسندگی و فیلمنامه‌نویسی است. در کشور ما هنوز که هنوز است، وظیفه نویسندگی سریال‌ها به عهده تنها یک فیلمنامه‌نویس است و برای ایده‌پردازی یک سریال بلند چندده قسمتی و همواره جذاب و تر و تازه پیش بردن آن، خلاقیت تنها یک نویسنده به سختی می‌تواند پاسخگو باشد و کفایت کند. سریال‌های بزرگ آمریکایی به لحاظ اجرا و شیوه‌های کارگردانی معمولا از استاندارد مشخص و متداولی برخوردارند و در کشور ما کارگردان‌های بسیاری توان کارگردانی و اجرا در آن سطح را دارند؛ اما آنچه که این سریال‌ها را جذاب و متمایز جلوه می‌دهد، فیلمنامه‌هایی بشدت جذاب و متفاوت است که در بیشتر موارد حاصل همکاری تیم زبردستی از نویسندگان است.

رقابت تنگاتنگ

شبکه سحر به عنوان شبکه‌ای با مخاطب هدف جهانی، می‌تواند مبدع و آغازگر حرکت جریان سریال‌سازی به سمت کار تیمی در عرصه نویسندگی و حرفه‌ای شدن در این عرصه، و شکستن حصار قالب‌های بارها تجربه شده و مکرر آن باشد... و در نهایت آنچه که باید تکرار و بر آن تأکید کرد، لزوم معرفی درست، دراماتیک، جذاب و حرفه‌ای ارزش‌های فرهنگی، ملی و مذهبی ایران در سریال‌هایی است که در این شبکه به مخاطبان خارجی عرضه می‌شود.

در جهان امروز و در بین هزاران شبکه تلویزیونی که در رقابت تنگاتنگ با یکدیگر، مدام در تلاش جذب تماشاگر بیشتر و گرفتن گوی سبقت از یکدیگرند، موفقیت تنها و تنها در گرو باور به جذابیت‌ها و ارزش‌های ملی و میهنی و عرضه آنها به هنرمندانه‌ترین و حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن است. در شرایطی که نازل‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای با مبتذل‌ترین فیلمنامه‌ها و نازل‌ترین شیوه‌های اجرا و کارگردانی موفق به جذب چنین حجمی از بینندگان و طرفداران می‌شوند، قطعا می‌توان با فیلمنامه‌هایی فکرشده و هنرمندانه و دراماتیزه کردن مضامین والا و هنرمندانه‌ای که در فرهنگ ایرانی به وفور یافت می‌شوند، حتی در سطح جهانی هم موفق بود و در اقصی نقاط دنیا موفق به جلب تماشاگر شد. کافی است از اصرار و پافشاری بر روش‌های بارها تکرارشده که حاصلی جز ملال و بیهودگی نداشته‌اند، دست کشید و جهانی اندیشید و می‌دانیم که جهانی‌ترین هنرمندان و محصولات هنری، همواره بومی‌ترین و اصیل‌ترین آنها بوده‌اند. حال که شبکه برون‌مرزی جای خود را در میان سیل علاقه‌مندان به سریال‌های ایرانی پیدا کرده است و تجربه موفق تولید فیلم‌های سینمایی چون «خاک و مرجان»، «را بهشت»، «پاریس تا پاریس»، «راه نجات»، «سهم گمشده»، «سیاه سپید» و... را در کارنامه خود دارد، بهتر آن‌که با دانش فرهنگی که از مخاطبان خود دارد، گام بلندتر و موثرتری در عرصه ساخت سریال‌هایی در فضای جغرافیایی مخاطبان و مطابق فرهنگ آنها بردارد و از فرصت شگرف انتقال فرهنگ و دیدگاه‌های ایران اسلامی به آن سوی مرزهای ایران از کانال تولیدات جذاب نمایشی، به بهترین نحو بهره‌برداری کند. امید آن‌که صدا و سیما نیز زمینه‌های پیشرفت و شکوفایی هر چه بیشتر شبکه‌های برون‌مرزی آغازگر آن در میان شبکه‌های برون‌مرزی رسانه ملی بوده است، فراهم آورد.

ترویج ارزش‌های خودی

اگر ظرفیت نمایشی را به عنوان روش و الگوی غیرمستقیم در ترویج ارزش‌های خودی برای غیر‌خودی‌ها بدانیم گفت‌وگو و مصاحبه را می‌توان الگوی مستقیم در این زمینه دانست. واقعیت این است که بخش عمده‌ای از برنامه‌های تلویزیونی درسراسردنیا، برنامه‌های گفت‌وگو‌محور و تاک‌شویی است که کارکردهای آن دقیقا منطبق با ماهیت و ماموریت‌های رسانه در مفهوم کلی است. یعنی کارکردهای اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی، انتقال میراث فرهنگی و ایجاد سرگرمی که دقیقا در پی برنامه‌های گفت‌وگو‌محور حاصل می‌شود. از سوی دیگر رسانه امروز به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی بین ملل جهان، به یک زبان دیپلماتیک بدل شده که سطح گفت‌وگو بین دولت‌ها را به گفت‌وگوی میان ملت‌ها و تمدن‌ها گسترش داده است، بنابراین بیشترین ظرفیت رسانه‌ای در راستای همزبانی با ملل دیگر و افکار و اندیشه‌های آنان در این ساختار رسانه‌ای نهفته است.

بدیهی است برنامه‌های گفت‌وگو‌محور به انسجام و وحدت داخلی هم کمک می‌کند و فضایی صمیمی برای تعامل و همدلی فراهم می‌آورد. ما ایرانیان اساسا به گپ‌زدن با هم و گفت‌وگو در اشکال مختلف آن از مناظره و مشاعره گرفته تا کارشناسی در تاکسی و بقالی و حرف زدن در مهمانی‌های شبانه علاقه داریم و اگر این ویژگی را به رفتارهای طنازانه آنها اضافه کنیم یکی از تفریحات لذتبخش ما گفت‌وگو یا حتی شنیدن مباحثه دیگران است.

سرمایه‌ای به نام تاک‌شو

برنامه‌های ترکیبی تلویزیون نیز اگرچه یکی از مدل‌ها و ژانرهای رسانه‌ای است، اما ریشه درعقبه فرهنگی ما هم دارد و شاید به همین دلیل است که برنامه‌های تاک‌شویی مورد توجه و اقبال مخاطب ایرانی قرار می‌گیرد. این برنامه‌ها چند پیامد رسانه‌ای نیز دارد که بسیاری از آنها به عنوان یک تجربه و سرمایه رسانه‌ای همچنان مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد؛ مثلا تربیت و ظهور مجریان جدید تلویزیونی و اساسا اجراهای متفاوت و جذاب‌تر که نقش مهمی در جذب و رضایت مخاطبان داشته است یا تاثیری که این برنامه‌ها در دکوربندی و طراحی صحنه، کلیپ‌سازی و تهیه وله و نمونه‌های از این دست که بستری فراهم کرد تا برنامه‌سازی و کارگردانی تلویزیونی نیز دچار توسعه و تحول شود.

بدیهی است رسانه ملی برای درخشش و اثرگذاری در بخش بین‌المللی باید از این دو ظرفیت نمایشی و چالشی در شبکه‌های برون‌مرزی خود بدرستی و با درایت بهره برده و پیام‌های خود را در ساحت بی‌مرزی گسترش دهد.

سپنتا امانپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها