یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
کارگردانی و نویسندگی نمایش «زیر نور خورشید»، کارگردانی و بازیگری در نمایش «عسک»، کارگردانی نمایش «نهنگ»، نویسنده و کارگردانی نمایش «مارتین لوترکینگ 2008»، بازی در نمایشنامهخوانی «ماجرای نیمهشب» به کارگردانی فرهاد مهرخیرانی و کارگردانی و بازیگری تئاتر «فقط به خاطر مادرت»، بخشی از رزومه سیدمسعود حسینی در زمینه تئاتر است که از این بین، نمایش آخر و نمایش «دور دنیا در 80 روز» که حسینی، به عنوان دستیار کارگردان و مسئول فنی در آن حضور داشت، جزو نمایشهایی بودند که در قالب تئاترهای برگزیده کلاسهای کارگاهی، به جشنواره تئاتر کارگاهی کشوری راه یافتند. با این کارگردان، نویسنده و بازیگر جوان و خوشفکر تئاتر که این روزها مشاور کارگردان نمایشهای «کابوس در زمستان» (مهدی حسینزاده) و «رجال و زنش» (مبین مولایی) است، درباره اوضاع روز تئاتر گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم.
شما در کارنامه کاریتان سابقه بازیگری و کارگردانی دارید. کدام کار برایتان راحتتر است؟
به عقیده من کارگردانی و رژیسوری تئاتر یکی از سختترین مشاغل دنیاست. ایجاد هماهنگی بین تمامی بخشهای فعال یک تئاتر از بازیگر تا دکور، لباس، گریم و... و هدایت هر یک از این تخصصها با علم و آگاهی درست، در جهت ایجاد یک همصدایی و وحدت بیان، آن هم با در نظر گرفتن خصوصیت روانی هر یک از اعضا و دستاندرکاران گروه هنری و با مدنظر قرار دادن دیدگاه و در اصطلاح درج امضا کارگردان بر اثر نویسنده و هدف کلان نمایشنامهاش... همه اینها کار یک کارگردان را بسیار سخت میکند و باعث میشود فشار روانی فراوانی بر دوش او گذاشته شود. برای همین است که یک کارگردان ابتدا و قبل از جمعآوری اعضای گروهش، از چند ماه قبل به طرح برنامهها و تمرکز بر متن و تناسبات شیوه اجرا و اعضا میاندیشد و در نهایت در کنار گروه گردآوری شده، به تدوین و تکوین اثر خود با استفاده از توانمندی و نظرات اعضا اقدام میکند. البته یک بازیگر هم اگر مسئول باشد و بهدرستی بخواهد بر روی نقش خود سرمایهگذاری کند انرژی بسیاری از او گرفته میشود که باید با مواردی که در کارگردانی عرض کردم خود را همسو و بهعنوان یک خالق مستقل، تأثیر مثبت و هنری خود را نسبت به نقش و کلیت اثر نمایشی ایفا کند.
اعتقادی به بازیگری و کارگردانی همزمان دارید؟
خودم این تجربه را داشتهام. گاهی کارگردان فکر میکند با شناختش از نقش و تحلیل و در نهایت کلیت نقشه اجرایی که در سر دارد میتواند با حضور خود بهعنوان بازیگر، تأثیر بهتری بر روند اجرا بگذارد، اما معتقدم این کار سبب میشود کارگردان در مسئولیت کارگردانی خود به علت هجمه مسئولیتی که بهعنوان بازیگر بر دوش دارد، بخشی از انرژی مفید و تمرکزش را بر رسالت کارگردانی خود از دست دهد.
جریانات روز تئاتر را رصد میکنید؟
راستش متأسفانه به دلیل مشغلههای کاری و به جهت اینکه مثل خیلی از همکارانم هزینههای معاشم از طریق فعالیتهای خارج از علاقه و تخصصم صورت میگیرد و این کار گرفتاریهای خاص خود را دارد، بنابراین باید بگویم خیر، این روزها خیلی کمتر امکان حضور در تئاتر را داشتهام و تنها به پیگیری اجراها و نقدهای آن و خبرهایش از طریق اپلیکیشنها مشغولم. باز هم متأسفانه اهالی تئاتر سالهاست که مورد بیمهری واقع شدهاند و همچنان امید داریم با برنامهریزی مسئولان دلسوز، زمینه و شرایط مساعدی برای حرفهای گری و اشتغال در این عرصه ایجاد شود. صرفنظر از این درد دل، خوشبختانه رویکردهای قابل توجهی چه از نظر ایده پردازی اجرایی و چه از نظر تحلیلهای دراماتیک، بر روی صحنه این روزهای تئاتر کشور در جریان است و این نشان از قدرت اهالی این عرصه در نقش مؤثرشان در بهرهگیری از علم روز و خلاقیتهای هنری ایشان در رابطه با فرهنگسازی و خلق هنرهای بدیع نمایشی است.
به اعتقاد شما تئاتر امروز ما در چه چیزهایی ضعف دارد و نقاط قوتش کجاست؟
مشهودترین نقطه ضعف تئاتر این روزها، برنامهریزی ناصحیح مدیران از یک سو و از سوی دیگر حضور علاقهمندان بیشماری است که هر روزه در تلاشهایی بیبرنامه و ناآگاهانه برای رسیدن به صحنه مقدس تئاتر در تکاپو هستند و بیآن که خودشان را از نظر تکنیکی و علمی مجهز کنند و بیآنکه در بوته نقدها و رهنمودهای استادان ارزشمند هنرهای نمایشی قرار بدهند با رویایی زیبا و با هزینههای شخصی، مستقیما به محک خود روی صحنه اقدام میکنند که عموما نهتنها با شکست مواجه میشوند، بلکه با کاهش اعتبار صحنه مقدس تئاتر، مسبب آزردگی مخاطبان آن میشوند. متأسفانه بخشی از دانشجویان و هنرجویان هنرهای نمایشی بیتوجه به اینکه سطح استعدادهایشان نیاز بیشتری به تلاش و کسب معلومات برای پرورش علاقه و هنرشان دارد نیز در این دایره شکست قرار گرفته و به این حواشی دامن میزنند و متأسفانه اعتماد مخاطبان و مسئولان را دچار تزلزل میکنند.
اینها در حالی است که تئاتر در بیشتر کشورهای پیشرفته، یکی از ارکان مهم فرهنگسازی است. جا دارد که همین جا از همکاران دلسوز و توانمندم که در نهایت خلاقیت، تأثیرات مثبتی در پوشش دادن به این حواشی و حفظ و بازپسگیری اعتمادها، در نگهبانی از تقدس این صحنه رؤیایی، متناسب با استانداردهای روز دنیا خدمترسانی میکنند، قدردانی کنم. آنها مهمترین نقطه قوت تئاتر این روزها هستند.
شما تجربه نمایشنامهنویسی هم داشتهاید؟
بله. سال 92 در تماشاخانه باران تهران نمایش «مارتین لوترکینگ» و سال 93 در شهرستان گرمسار با گروهی از معلولان نمایش «زیر نور خورشید» را نویسندگی و کارگردانی کردم.
به نظر شما نمایشنامهنویسی سخت است و اساسا مثل شعر ذاتی یا اکتسابی و آموختنی است؟
به نظرم یکی از عمده ضعفهای تئاتر ما نبود نمایشنامههای خوب است که در مهر و مومهای اخیر اتفاقات خوبی در این بخش رخ داده که باعث دلگرمی است. نمایشنامهنویسی هم مانند شعر نیاز به ذاتی تراوشگر و خالق دارد و به همان تناسب مانند شعر نیازمند کسب تکنیکها و فنون خود است. یک نویسنده موفق در نمایشنامه، نیازمند شناخت و آگاهی خوبی از مباحث روانشناختی و جامعهشناختی است. باید بهخوبی شالوده درام را بشناسد. باید بتواند در حجاب درامپردازیهای هوشمندانه خود، چهره پنهان چالشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه خود را به نمایش و نقد بگذارد؛ بهگونهای که مخاطب از حقیقت وجودی اشخاص نمایش، زنده بودنشان را لمس کند و در تکاپوی رسیدن به انتهای اثر باشد. انتهایی که شاید حتی در صورت ختم کردن درام توسط نویسنده، پایان نمیگیرد و در بیرون از سالنهای تئاتر، در کوچهها، خانهها و... و در ذهنهای مخاطب هوشیار امروز ادامه پیدا میکند و به تداوم زندگی خود نفس میدهد.
به اعتقاد شما، تئاتر امروز ما وامدار پیشینه تئاتر است یا در شیوه اجرا و نمایشنامه نوگراست و نسبتی با سنتهای تئاتر ندارد؟
تنوع روی صحنه و گرایشها و نگرشهای متفاوت همکاران باعث شده نمونههای وامدار گذشته تا امروزی و مدرن را در تماشاخانهها، تالارها و بلک باکسهای نمایشی شاهد باشیم که بعضی به جهت دور بودن از فرهنگ عامه مردم و نامتناسب بودن شیوه اجرا با خواستگاه مخاطب متنوع تئاتر، با شکست اقتصادی روبهرو میشوند. تئاترهایی که از نظر تکنیکی و سطح اجرا بسیار خوب هستند، اما ناموفق، به پایان اجرای خود تن میدهند. نکته دیگر در این رابطه که ناشی از ضعف آگاهی یا خلاقیت نامتناسب و جهتگیری غلط کارگردان و دراماتیستها در انتخاب شیوه اجرای نمایش است که منتج به شکست قبل میشود، میل به متفاوت بودن و خرق عادت کردن برخی از کارگردانان است، کارگردانانی که در میان آنها نام پیشکسوتان نیز دیده میشود. محکی که شاید باید در تئاتر تجربه ابتدا مورد تجربه و تحلیل قرار میگرفت که به جهت عدم حمایت و برنامهریزی مدون از سوی مسئولان، این آزمایشها با هزینههای شخصی و از ابتدا در پیشگاه تماشاچیان و حامیان این هنر و روی صحنه اجرا انجام میپذیرد.
ایدهآل شما در تئاتر چیست؟ چه چیزی را در تئاتر جستجو میکنید؟
برای من مهمترین هدف، خلق هنر برای هنر است. هنری که سنگینی رسالت خود را بر دوش بانی و مجری خود قرار میدهد. باری که هم سنگینی آن خضوع هنرمند را به دنبال دارد و هم همچون بالی، تعالی پرواز او را در آسمان پاک و آبی هنر رقم میزند. شاید گونهای آرمانگرایی که با رعایت زیباسازی و حفظ اصالت خود، بتواند سردمدار فرهنگسازی بهینه و متناسب با استانداردهای جهانی باشد. جالب توجه اینکه گاهی در همین راستای فرهنگسازی، وام گرفتن از هنر یا با شعار آلوده شده یا آنقدر سطحی پرداخت شده که مخاطب باهوش امروزی را از توهین به شعورش خسته و آزرده میکند.
مهرداد نصرتی ـ اعظم حسن تقی / ضمیمه قاب کوچک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد