در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب بر مساله استقلال، تا چه اندازه این مفهوم را در حوزه انقلابیگری موثر میدانید؟
درباره رابطه انقلابیگری و استقلال فرهنگی میتوان گفت یکی از شعارهای اصلی همه انقلابهای ضد استعماری و ضد استکباری در آسیا، آمریکای لاتین، اروپا و آمریکا استقلالطلبی از سلطه و نفوذ بیگانگان بوده است، اما با گذشت چند سال از تب و تاب انقلابها، این شعارها کمرنگ شده و طبیعتا مجددا زمینههای نفوذ و سلطه بیگانگان فراهم میشود. این نفوذ به همه حوزهها اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سرایت میکند و استقلال کشورهای انقلابی کمرنگ و نقض میشود. رهبران انقلاب اسلامی با توجه به حضور فعال روشنفکران در فرآیند انقلاب و آگاهی از تجربه انقلابهای دیگر و برای جلوگیری از تکرار این تجربه تلخ، یک تئوری و دیدگاه را مطرح کردهاند و آن هم استمرار انقلاب اسلامی است که این روزها در لسان رهبر فرزانه انقلاب در قالب شاخصهای انقلابیگری مطرح میشود. این مفهوم یعنی انقلابیگری اگر طرح شود و نخبگان جامعه به آن متعهد و پایبند باشند، میتواند ضامن استقلال کشور بویژه در حوزه فرهنگی باشد که از قضا مهمترین بعد استقلال کشور است؛ زیرا فرهنگ بیشتر از ساختار و نظام اجتماعی، بر ذهن و فرآیند تصمیمسازی در کشور تاثیرگذار است.
استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هر یک از جمله راههای رسیدن به خود کفایی است. تغییر نگاه و سبک زندگی چه تاثیری در تحقق هر کدام از محورهای فوق دارد؟
البته من با عبارت خودکفایی چندان موافق نیستم و آن را مربوط به ادبیات چپگرای دهه 60 میلادی میدانم؛ یعنی حدود نیم قرن پیش. عبارت خوداتکایی را بیشتر میپسندم. خوداتکایی منافاتی با ارتباطات و تعاملات جهانی ندارد؛ اما نقطه مقابل وابستگی است. بدیهی است وابستگی با ارتباطات و تعاملات با جهان کاملا تفاوت دارد. از این رو استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به هیچ وجه نباید نوعی انزوای درونی و ستیز با جهان و در لاک خود فرورفتن را تداعی کند. برای مثال برای داشتن تیم فوتبال خوب و افتخارآمیز باید از تجارب جهانی استفاده کرد، در صورت نیاز مربی و کادر فنی خارجی به کار گرفت، اردوهای خارجی برگزار کرد و نیز با تیمهای خارجی بازیهای تدارکاتی برگزار کرد. در نهایت برای چیدن تیم ملی باید به ظرفیتهای داخلی و بازیکنان ملی اتکا کرد. در مقوله استقلال فرهنگی نیز چنین است. در دنیای جهانی شده باید تلاش کنیم هویت ایرانی و اسلامی و انقلابی خود را حفظ کنیم و دچار خودباختگی در برابر ارزشها، هنجارها و چارچوبهای فرهنگی دیگران نشویم. البته خودباختگی فرهنگی دو حالت دارد؛ یکی موقعیتی است که کسانی شیفته فرهنگ و سبک زندگی دیگران میشوند و حالت دوم نیز مرعوب شدن و وحشت داشتن از سبک زندگی دیگران است. این دو وضعیت هر دو از نوعی خود باختگی و عدم استقلال فرهنگی حکایت میکند. آن فضایی که استقلال فرهنگی یا خودباختگی فرهنگی را بهتر از هر فضای دیگری نشان میدهد،سبک زندگی است. این که تغذیه، معاشرت، سفر، خرید، اوقات فراغت، لباس پوشیدن ما و... چگونه است نشان میدهد چه مقدار توانستهایم استقلال فرهنگی خود را مبتنی بر بن مایههای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی حفظ کرده و چه مقدار وابسته شدهایم.
آیا با انتخاب سبک زندگی ایرانی - اسلامی میتوان تقلید غیرمنطقی از غرب و بیگانگان را به فراموشی سپرد؟
در اینجا لازم است بین دو مساله در سبک زندگی تفاوت قائل شویم و آن تقلید و شباهت است. حتما تقلید در حوزه فرهنگ یک کنش انفعالی است و نافی استقلال فرهنگی و در مراتب بعد نافی استقلال سیاسی و اقتصادی است. اما شباهت از جنس دیگری است؛ گاهی در دنیای امروز جوان و شهروند ما برخی شاخصها و نشانههای سبک زندگی دیگران را انتخاب میکند؛ یعنی با نوعی تعقل و تجربه دست به گزینش میزند. اینجا دیگر مساله تقلید در میان نیست؛ در این فضا ما شاهد رقابت و هماورد الگوهای سبک زندگی با هم هستیم. در واقع هر کدام از الگوهای سبک زندگی سعی در جذاب نشان دادن خود دارند و طرفداران و علاقهمندان خود را جست و جو میکنند از اینرو باید به کاربردی، زیبایی و جذابیت سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی بیندیشیم. زیرا شهروندان امروز و عصر ارتباطات و انتخابات مجبور نیستند از سبک زندگی خاصی پیروی کنند؛ بلکه سبک زندگی خود را انتخاب میکنند. از این رو باید سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی آن قدر جذاب و اقناع کننده ارائه شود و در ساختارهای زندگی قرار گیرد که بتواند سبکهای بیگانه از فرهنگ ما را از میدان رقابت به طور نسبی خارج کند. در اینجا هم رویکرد ارزشی مهم است و هم رویکرد کاربردی. یعنی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی علاوه بر اینکه سنخیت ارزشی با فرهنگ ما دارد برای زندگی ما بهتر و مناسب است. همچنین باید بدانیم امروز سبک زندگی خالص هم نداریم بلکه این سبکهای زندگی با هم مراوده و تبادل فرهنگی دارند. این مهم هم با موعظه و نهی و توصیه تحقق نمییابد، بلکه در چارچوب راهبرد تولید کالاهای فرهنگی و ایجاد ساختارهای فرهنگی قابل پیگیری است.
اساسا سبک زندگی انقلابی چه تعریفی دارد و چه ویژگیهایی میتوان برای آن برشمرد؟
سبک زندگی انقلابی نماینده و نشاندهنده هویت انقلابی است. باید بشدت مراقب باشیم در دام ظاهرسازی و شعارزدگی نیفتیم. سبک زندگی انقلابی در شکل و شمایل ما نیست بلکه اندیشه و تنش انسانها در مواضع اجتماعی و سیاسی، نمایانگر سبک زندگی انقلابی است. برای مثال رهبر انقلاب اخیرا اعتقاد به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی اعم از اسلام متحجر و اسلام سکولار را مهمترین شاخص انقلابیگری دانستند. جالب است که اینجانب حدود چهار سال پیش در کتاب مولفههای گفتمان مقاومت اسلامی در خاورمیانه، این شاخص را خاستگاه فکری و تئوریک مقاومت اسلامی معرفی کردم. از اینرو داشتن درک و تحلیل صحیح از قرائتهای ناب و انحرافی از اسلام، یکی از مهمترین شاخصهای سبک زندگی انقلابی است. بنابراین امروز در جهان اسلام اگر کسانی با مواضع، رفتارها و تصمیمات متحجرانه خود موجبات وهن اسلام و مذهب و حکومت اسلامی را فراهم میسازند و در برابر عقل و افکار عمومی میایستند، انقلابی نیستند هرچند اگر ادعای اینچنینی داشته باشند.
رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام اعتقاد عمیق به محور بودن مردم را از دیگر مبانی انقلاب خواندند و تأکید کردند: در نظام اسلامی، «رأی و خواست و اهداف و منافع مردم» اصل است و اعتقاد واقعی به این حقایق، از ضروریات انقلابیگری است. بنابراین یک انقلابی نمیتواند و حق ندارد در برابر خواست و آرای مشروع و بحق مردم بایستد. رای مردم هم صرفا در انتخابات ظهور و بروز پیدا نمیکند. از اینرو اگر کسی برای رای و نظر مردم ارزشی قائل نیست یا افکار عمومی و دیدگاههای شهروندان را واجد ارزش نمیداند یا حاکمیت مردم را نمیپذیرد، حتما با سبک زندگی انقلابی فرسنگها فاصله دارد.
آیا انقلابیگری در عرصه عمل با نظم و انضباط فردی و جمعی در زندگی قابل تطبیق است؟
حتما همین گونه است؛ در پرسش قبلی هم به این مساله اشاره کردم که در تفسیر و فهم انقلابیگری نباید ظاهربین بود. انقلابیگری هیچ ارتباطی با برخی ضدارزشها ندارد. متاسفانه از ابتدای انقلاب بین تعریف انقلابیگری چپگرایانه کمونیستی با انقلابیگری اسلامی خلط مبحث صورت گرفته است. در برداشت چپگرایانه از انقلابی بودن یک فرد انقلابی باید قانونشکن، خشن، هرج و مرجطلب، متعصب، مخالف آرای مردم، سیاستزده، حق به جانب، بینظم، سرکش و یاغی و در ظاهر هم متفاوت از متن ملت و تودههای مردم باشد و مثلا در سبک لباس پوشیدن و آرایش سر و صورت خود نیز باید متفاوت باشد تا از یک فرسنگ بشود انقلابی بودن او را تشخیص داد. اینها متاسفانه برخی مولفههای سبک زندگی انقلابیگری انحرافی از نوعی چپگرایانه آن است. اما انقلابیگری اسلامی مبتنی بر اصول دینی، فرهنگی و هویتی اسلام است. از اینرو فرد انقلابی قانونمدار، اهل مدارا و مهربان، هنجارمند، اصولگرا و معقول، همراه مردم، با بصیرت، اهل گفتوگو، مقید به نظم فردی و اجتماعی و پایبند به مبانی و اصول اعتقادی است و این شاخصها را میتوان در سبک زندگی او مشاهده کرد. در نهایت باید مراقب باشیم این مفهوم انقلابیگری به عنوان مهمترین مولفه هویت انقلابی ما دچار تحریف نشود و دائم مورد بازتعریف مبتنی بر اصول دینی و ملی ما قرار نگیرد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: