در تعدادی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیونی از جمله امام علی (ع)، تنهاترین سردار،‌سیاه سفید خاکستری، ولایت عشق، خواب و بیدار، مختارنامه، قفسی برای پرواز و فیلم‌های سینمایی از جمله سفر سرخ، نسل سوخته، سفر سرخ، سگ‌کشی و... بازی کرده است.
کد خبر: ۹۰۷۴۱۶

آنهایی که با او همکاری کرده‌اند از حبیب دهقان‌نسب به عنوان بازیگری حرفه‌ای یاد می‌کنند. با این بازیگر که در فیلم جنگی سفر به چزابه به کارگردانی زنده‌یاد ملاقلی‌پور خوش درخشید، درباره سبک زندگی‌اش هم صحبت شدیم که با ته‌لهجه شیرازی، خودمانی و صادقانه به سوالاتمان پاسخ داد.

از دوران کودکی برایمان بگویید، این‌که در چه خانواده‌ای متولد شدید و چگونه تصمیم گرفتید بازیگر شوید؟

مثل اغلب ایرانی‌ها در یک خانواده متوسط به‌دنیا آمدم. سال‌های کودکی و نوجوانی را در شیراز سپری کردم. از دوران جوانی به بازیگری علاقه‌مند شدم. این علاقه ریشه در بازی‌هایی داشت که در کودکی انجام می‌دادیم.

بازی در نمایش‌های مدرسه؟

نه! با بچه‌های محله و دوستان که بازی می‌کردیم بیشتر نمایشی بود، مثلا در یک بازی در مغازه‌ای، یکی می‌شد فروشنده و دیگری خریدار. در این بازی‌ها با هم دیالوگ برقرار می‌کردیم. بازی‌هایمان بیشتر شبیه داستان‌‌های کوتاهی بود که شباهت زیادی به واقعیت زندگی داشت و ما آنها را به شکل نمایش اجرا می‌کردیم.

یعنی شما از بچه‌هایی بودید که به اصطلاح بچه کوچه هستند! و بیشتر وقت خود را در کوچه و بین دوستان و هم‌محله‌ای‌ها سپری می‌کردید؟

بله ! چون زمان ما که مثل الان نبود که توی پارک‌ها وسیله‌های بازی وجود داشته باشد یا بچه‌ها در خانه وسایل بازی متنوع و زیادی داشته باشند. البته این روزها بچه‌ها بیشتر سرشان در گوشی‌‌های موبایل است یا پای کامپیوتر و تبلت هستند و دنیایشان با دنیای ما خیلی فرق دارد.

اما در گذشته بچه‌ها بیشتر با هم مراوده داشتند و همین باعث می‌شد مهارت‌‌های رفتاری را بیشتر یاد بگیرند و ارتباطات موفق‌تری داشته باشند.

دنیای ارتباطات امروزی و امکانات گوشی‌های تلفن همراه باعث شده که هر آدمی در یک جزیره به تنهایی زندگی کند و کمتر با دیگران ارتباط داشته باشد. ما اسباب‌بازی نداشتیم به همین دلیل بازی‌هایی می‌کردیم که هم سرگرممان می‌کرد و هم باعث می‌شد ارتباط بیشتر و موثرتری با هم داشته باشیم.

بازی‌های نمایشی دوران کودکی مرا به سمت بازیگری کشاند. زیاد مطالعه می‌کردم. داستان زیاد می‌‌خواندم، مجله‌‌های آن دوره مثل مجله اطلاعات دختران و پسران را مطالعه می‌کردم. مطالعات زیاد،‌ انگیزه بازیگری را در من قوی‌تر کرد و باعث شد که وارد دانشکده هنر دانشگاه تهران شوم و بازیگری را به شکل آکادمیک و عملی ادامه دهم.

خانواده هم به هنر علاقه داشتند یا خود شما این راه را انتخاب کردید؟

پدرم اهل مطالعه بود، داستان‌های قدیمی مثل سمک عیار و حسن کرد شبستری را مطالعه می‌کرد، اما علاقه من به هنر و مطالعه بیشتر در خودم ریشه داشت و این‌طور نبود که کسی مرا تشویق به این کار کند.

نظر شما درباره این‌که می‌گویند خانواده در شکل‌گیری شخصیت بچه‌ها موثر است، چیست؟ آیا این تاثیر صددرصدی است یا به خود فرد هم بستگی دارد؟

آن زمان‌ها و در خانواده ما این‌طور نبود که پدرمان وقت بگذارد و مثلا استعداد ما را کشف و بعد راهنمایی کند که چگونه این راه را ادامه دهیم. این روزها ارتباط بین اعضای خانواده بیشتر از گذشته است و والدین تا حدودی مسیر زندگی بچه‌ها را طراحی می‌کنند، اما در دوره ما پدر و مادرها بیشتر علاقه‌مند بودند که فرزندانشان کاری برای امرار معاش پیدا کنند،‌ خانواده تشکیل بدهند در رفاه باشند و سعادتمند زندگی کنند. بیشتر دوست داشتند فرزندانشان دکتر و مهندس شوند تا هنرمند!

شاید به این دلیل که در کارهای هنری هیچ تضمین و امنیت پولی و شغلی وجود ندارد...

به همین دلیل کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شد که تمایل داشته باشد بچه‌‌هایش وارد کار هنر شوند. پدرم مخالف بود که من در رشته هنر تحصیل کنم. بعدها که دانشگاه را تمام کردم و وارد حرفه بازیگری شدم، کارهایم را نمی‌دید چون نمی‌دانست عاقبت این حرفه چیست.

کار هنری شهرت و ثروت به همراه دارد چگونه می‌توان هم وارد این حرفه شد و هم سالم و بدون حاشیه زندگی کرد؟

بستگی به تعریفی دارد که هر کسی بنا به عقاید و دیدگاه‌‌های خود درباره این حرفه دارد. اگر هنرمند ـ فرق نمی‌کند در چه شاخه‌ای فعالیت می‌کند ـ تعریف درستی از کار خود داشته باشد، حتما مسیر درستی را طی خواهد کرد، اما اگر نگاه درستی نداشته باشد در این حرفه موفق نمی‌شود.

برخی از جوان‌‌ها می‌شنوند که مثلا فلان بازیگر این‌قدر دستمزد می‌گیرد،‌ سوار فلان اتومبیل می‌شود و در فلان محله شمال شهر خانه دارد و... به همین دلیل علاقه‌مند می‌شوند که وارد این حرفه شوند در حالی‌ که واقعیت بازیگری با این ظواهر کاملا فرق دارد. از هزار بازیگر شاید یک نفر بتواند به این میزان از شهرت و ثروت دست پیدا کند. از تعداد بسیار زیادی که وارد شغل بازیگری می‌شوند تعداد کمی از آنها در این حرفه دوام می‌آورند و به بازیگر حرفه‌ای و خوب تبدیل می‌شوند. معتقدم کسی که تصمیم می‌گیرد بازیگر شود، باید عمیقا این حرفه را دوست داشته و هدفش این باشد که بازیگر قابلی شود تا مردم بتوانند با او همذات‌پنداری کنند و او را به عنوان بازیگر صاحب سبک بپذیرند.

شما از راهی که انتخاب و طی کرده‌اید، راضی هستید؟

بله. شاید در دوران جوانی و کم‌تجربگی نگاهم به هنر سطحی بود، اما بعد‌ها به‌دلیل شناخت و تعریف درستی که از این هنر پیدا کردم، کوشیدم کارم عمق پیدا کند. بیشتر از 40 سال است که بازیگرم و از راهی که انتخاب کرده‌ام، راضی‌ام.

شاید در طول این سال‌ها با مشکلاتی روبه‌رو شده‌ام؛ حق‌کشی می‌شود، نقش‌ها بدرستی تقسیم نمی‌شود و... اما در کل راضی هستم و خوشحالم که بازیگر شده‌ام. به جرات می‌گویم اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم، باز هم این حرفه را انتخاب خواهم کرد.

چند وقتی است کمتر در تلویزیون شما را می‌بینیم. دلیل خاصی دارد؟

به خاطر شرایط مالی سازمان تولیدات کم شده و خیلی از بازیگران کمتر در این رسانه دیده می‌شوند. من از آن بازیگرانی نیستم که برای گرفتن نقش به‌اصطلاح لابی کنم،‌ مهمانی‌های خاص بروم و... منتظر می‌مانم تا خودشان به سراغم بیایند و نقش را پیشنهاد کنند. اگر از نقش خوشم آمد، آن را قبول می‌کنم و آدمی نیستم که سال‌‌ها زحمتی که برای بازیگری کشیده‌ام را پای نقش‌های سطحی هدر بدهم. در این شرایط وقتم را با بازی در تئاتر پر می‌کنم .سال گذشته در نمایش‌های «رام کردن مرد سرکش» به کارگردانی بهرام تشکر و «مضحکه شبیه قتل» بازی کردم. از این نمایش آنقدر استقبال شد که از بهمن سال قبل تا آخر اردیبهشت امسال اجرا داشت. آدم آینده‌نگری هستم. چون معمولا دوره‌های کم‌کاری و بیکاری را پیش‌بینی می‌کنم، به همین دلیل همیشه مقداری پس‌انداز دارم که در زندگی با مشکل روبه‌رو نشوم.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها