حالا این وسط، برخی صرفا دنبال روی پرده رفتن هستند، نه بازگشت سرمایهشان. مثل این است که پولی را از دولت یا جیب مردم و بقیه کندهاند و دیگر مهم نیست در پخش ضرر میکنند یا سود. چیزکی ساختهاند به اسم فیلم صرفا؛ بی خیال پول زبانبسته دولتی.
حرفم کلی است و بیربط به اکران خوب سینمای بهار امسال. پس سینمای ما خیلی زور بزند، سالی 55 فیلم عامهپسند را به نمایش عمومی درمیآورد که عمدتا از خود اکران سوددهی ندارند، جز این که پخش تلویزیونی یا شبکه خانگی به دادشان برسد.
سینمایی که خرج تولید هر فیلمش متوسط 5/1 میلیارد تومان است و باید دوبرابرش را بفروشد تا پولش را از اکران پس بگیرد، خیلی هم بازدهی ندارد، پس اینجا ضعیفیم؛ چند و چونش فعلا به بحث ما دخلی ندارد. قرار است از «هنر و تجربه» خیلی خلاصه بگوییم که به گمانم از نظر اقتصادی توخالی است و صرفا خلاصه شده به اکرانی که دل خوشکنک است.
سینمایی که کارش نه سرگرمیاست، نه تجارت
کارنامهای 20 ماهه دارد، با اکران حدود 50 فیلم (از فیلم بلند گرفته تا مستند و کوتاه) با فروش سرجمع دو میلیارد تومانی و به قول خودشان، سهم 700 صندلی از 140 هزار صندلی سینمای ایران. اصطلاح دورهمی و مهمانی خانوادگی و... را احتمالا زیاد شنیدهاید چقدر شبیه این ماجراست دستکم به ظاهر.
سیستم اکران طولی دارد، آن هم برای اجناس خاصی از فیلمها و فیلمبینها. متأسفانه، اما در تعریف جنس، دچار مشکل است این گروه. نمیداند دنبال کار هنری است یا تجربی. شاید هم ترکیب هر دو و اتفاقا گاه بیربط به هر دو. مثال نقض که فراوان دارد اتفاقا. فیلم بدنه را به خودشان میچسبانند، البته خواصی که توقیفاند تا پرمخاطبتر باشند.
مجبورند لابد چون جز برخی، کسی حوصله دیدن همه فیلمهای شخصی را ندارد؛ شخصی منظورم از قماش پلانهای طولانی است که دوربینی را وسط اتاق گذاشته و چند نفر دورش میچرخند و حرف روزمره میزنند و آخرش نیز اسم فیلم بر آن میگذارند. متأسفانه اصطلاح فیلم تجربی را بد فهمیدهاند.
این واقعیت است که فرم فیلمهای گروه هنر و تجربه از نوع تجربه شخصی است و مَندرآوردی، البته اگر احیانا به فیلمسازش برنمیخورد. مثال نقضش خیلی محدود است شاید در حد «ماهی و گربه». اغلب این نوع سینما ضلع معروف «سرگرمی، رسانه و تجاری» را ندارد و اسمش نیز مثلا سینماست. حیف آثار مستند و حتی کوتاههای برگزیدهای که لابهلای تولیدات مدعی سینمایی این گروه، گم میشوند.
حتی اگر بودجه دو یا سه میلیاردیشان حقیقت داشته باشد و با ظرفیتی کمتر از هزار صندلی، این گروه پس راهاندازیاش بدک نیست. بالاخره باعث میشوند آثار جمعیت شخصیساز، دیگر جای سینمای معمول را که عمدتا هدفش سرگرمی هست و رسانه بودن، نگیرند. برای ساکت شدن عدهای هم که باشد، کفایت میکند و با این بودجه بخور نمیر، نق نمیزنند. جایی برای اکران دارند حتی با صندلیهای خالی، حالا شاید ته سالن نیز دو تماشاگر خاص زل زدهاند به تصاویر عجیبالخلقه فیلم و شاید برایش جیغ و هورا هم بکشند!
گروه راه بیندازید، اما نه این قدر دورهمی
کسی با راهاندازی اکرانی که همتش نمایش چند ماهه فیلمها حتی روزی یک سئانس، مشکل که ندارد هیچ بلکه حلواحلوایش نیز میکند. مشکل اینجاست که ما تعریف خاصی از فیلم هنری و تجربی نداریم. مگر میشود بیقصه آن هم غیرجذاب، سینما ساخت؟
این که برای توجیه نفروشیدن، فیلمهای داستانی عامهپسند را به زور بیاوریم به این گروه و بعد ادعای استقبال تماشاگر را از کلیت گروه کنیم، ادعاست فقط چون پرفروشهای این گروه اتفاقا مختص سینمای تجاری و عاماند نه خاص تجربی یا اتفاقا زمانی که سراغ اکران فیلمهای توقیفی میروند، حتی مثل «خانه پدری»، وجودش مثل خطر است برای سینما. از این بابت که انگار خودش را تافته جدابافته از کلیت سینما میداند و کاملا مختار درحالی که قرار نیست گروه هنر و تجربه جای آثار قهرکرده و... باشد.
بتازگی هم که مد شده (البته در حد ادعا) شاید سراغ اکران فیلمهای خارجی مطرح و غیره نیز رفتیم. حالا شما باور کنید که این گروه، اصلا دنبال پز دادن در آمار فروش نیست! با این بوهایی که میآید انگار باید اسم «هنر و تجربه» به «سینما منهای فیلمِ ایرانی عامپسند» تغییر اسم بدهد. یعنی این که هرچه هست، بجز فیلمهای قصهگو را ما اکران میکنیم و به کسی ربط ندارد!
کوتاه، مفید و مختصر این که وجود این گروه لازم است، اما نه به هر قیمتی.
محسن غلامی ( قلعه سیدی)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد