جامعه‌شناسی سینمای ده‌نمکی

چوب‌ها را زمین بگذاریم

نسبت مسعود ده‌نمکی و سینما و جایگاه او را در موقعیت سینمایی ایران نه از متن که باید خارج از متن مورد واکاوی قرار داد. به عبارت دیگر، باید فارغ از نقد محتوایی و تحلیل درونمایه، او را از بیرون و در دایره گفتمان سینمایی نگاه کرد‌ بنابراین بیش از آن که ده‌نمکی را با فیلم‌هایش بسنجیم قصد داریم ده‌نمکی را در نسبت با سینما و مساله‌ای به نام گیشه و مخاطب و در ذیل روایت کلانی به اسم اقتصاد سینما بازخوانی کنیم.
کد خبر: ۹۰۲۵۶۸

واقعیت این است که آفرینش و خلق یک اثر هنری گرچه محصول زایش و پردازش درون ذاتی مولف و مبتنی بر مفاهیم و معانی برساخته چارچوب هستی‌شناسانه آن است، اما هویت و تطورات آن به عوامل فراساختاری و پیرامونی و در واقع هستی اجتماعی یک آفریده هنری وابسته است. سینما، هم در مقام هنر و هم به‌عنوان یک رسانه، بیش از همه تحت تاثیر این واقعیت است بویژه آن که این هنر ـ صنعت ـ رسانه بیش از دیگرگونه‌های هنری با توده مردم ارتباط برقرار و لایه‌های گسترده تری از مخاطبان را جذب خود می‌کند. همین پررنگ بودن وجوه عامه و توده‌گرایی سینما، گاهی فیلم و متن هنری را تحت تاثیر زمینه و حاشیه متن قرار می‌دهد.

در واقع تاریخ سینما، فقط تاریخ فیلم‌ها و فیلمسازان محسوب نمی‌شود، بلکه تاریخ معناهایی است که بینندگان طی زمان‌های مختلف به فیلم نسبت داده‌اند. نحوه مواجهه مخاطبان با یک فیلم و حاشیه‌های قدرتمند فرامتنی و پس‌زمینه‌های اجتماعی ـ سیاسی و هر آنچه در جامعه‌شناسی سینما به‌عنوان عوامل موثر اجتماعی در طرح و پذیرش و پردازش یک فیلم شناخته می‌شود به درک ما از فیلم و هر ابژه هنری آن کمک می‌کند.

فروش بالای فیلم‌های مسعود ده‌نمکی در بستر این معنی قابل درک است، یعنی بیش از آن که این آثار به عنوان یک متن و ابژه هنری مورد توجه باشد به عوامل فرامتنی و سوبژکتیویته تکیه دارد و خوانش این متن از سوی مردم نه بر اساس معانی نهفته در متن یا ذهن مولف که بر ساخته زمینه و هاله اجتماعی اثر و زایش تماشاگر عام بر می‌آید. متن و تماشاگر، موجودی از پیش شکل گرفته نیستند. آنان به متن شکل می‌دهند و از طریق تجربه‌ای سینمایی درون فرآیندی تعاملی و بی‌پایان شکل می‌گیرند. مثلا اخراجی‌ها از این ظرفیت‌های حاشیه‌ای بهره می‌گیرد و با انتقال خویش از متنی صرف به ساحت‌های فرامتنی و تولید معانی برون‌ ذاتی، خود را به حاد واقعیت بدل می‌کند و به خوانش‌های پردامنه‌ای از سوی مخاطب بدل می‌شود. در بستر این فرامتن مجازی، آنچه اتفاق می‌افتد واکنش تماشاگر است نه کنش آگاهانه؛ یعنی آنچه موجب جذب مخاطب گسترده برای اخراجی‌ها می‌شود واکنشی است نسبت به حاشیه‌هایی که مولف اثر در اطراف متن اصلی ایجاد کرده است. مسعوده‌نمکی به واسطه سابقه ژورنالیستی و شناختی که از مخاطب عام به‌عنوان بدنه اصلی سینما دارد، از این توانایی برخوردار است که این عناصر را در پردازش سینمایی خود لحاظ کند و پای مخاطب را به سینما بکشاند. فروش بالای اخراجی‌ها و بعد رسوایی، سوای رفتارشناسی مخاطب ایرانی،محصول برخی عوامل فرهنگی ـ اجتماعی نیز است؛ عواملی که به نوعی خود در شکل‌گیری مخاطب عام در ایران نقش موثری داشته است. همیشه طرح مسائل و دیدگاهی که به دلایل خاص سیاسی ـ فرهنگی پشت خط قرمزهای رسمی پنهان مانده است از جذابیت زیادی برخوردار می‌شوند؛ شوخی و طنز در حوزه‌های خاصی مثل جنگ، روحانیت، دین و سیاست که ده‌نمکی از ظرفیت کمیک آن نهایت استفاده را می‌کند. از این حیث می‌توان سینمای ده‌نمکی را فارغ از ضعف و قوت‌های درون سینمایی‌اش یک مدل و پیشنهاد دانست برای برون‌رفت گیشه از بحران مخاطب. یک بسته پیشنهادی روی میز سینما، بسته‌ای که البته نمی‌توان انکارش کرد بویژه وقتی بخواهیم روی وجوه صنعتی سینما، سینماداری و اقتصاد هنر تکیه کنیم.

وقتی سینماداران برای اکران فیلم‌های ده‌نمکی رقابت می‌کنند و برای رونق گرفتن و خاموش نشدن چراغ سینماهایشان دست به دامان اکران زودهنگام او در سال‌های قبل شده‌اند نمی‌توان به این دست آثار بی‌اعتنا بود و با چوب نقد هنری آن را راند.

سیدرضا صائمی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها