پسر جوان هفتم آذر سال 93 به کلانتری 142 کن رفت و راز جنایت خانوادگی را فاش کرد.
پسر جوان مدعی بود جسد مردی در صندوق عقب خودروست. مامور کلانتری که تصور میکرد؛ پسر جوان دروغ میگوید به بررسی خودرو پرداخت و پس از باز کردن در صندوق عقب، با جسد مرد میانسالی روبهرو شد.
در ادامه با اطلاع ماجرا به بازپرس جنایی تهران تحقیقات برای افشای انگیزه این جنایت آغاز شد. پسر 23 ساله تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: امروز من در خانه بودم که دوستم با من تماس گرفت. وقتی تلفنش را پاسخ دادم، صحبتهایی کرد که شوکه شدم.
او گفت همه اعضای خانوادهاش یعنی پدر و مادر وپدربزرگش را به قتل رسانده است. دوستم گفت برای انتقال جسد به خانهشان بروم تا در این کار کمکش کنم. در حالی که تصور میکردم شوخی میکند، به خانهشان رفتم ولی پس از ورودم با اجساد خانوادهاش روبهرو شدم که جسد پدرش را داخل صندوق عقب خودرویش گذاشته بود. همان موقع درحالی که به شدت ترسیده و شوکه شده بودم، با او صحبت کردم و گفتم به کلانتری بیاید و خودش را تسلیم کند.
در ادامه تیم جنایی راهی خانه موردنظر شده و با جسد زن میانسال و پیرمردی در آنجا روبهرو شدند. بررسی صحنه جنایت حاکی از آن بود که متهم درگیری سختی با قربانیان داشته و بعد از جنایت تلاش کرده اجساد را داخل خودرویش بکشاند، اما نتوانسته این کار را انجام دهد.
پسر خانواده در بازجوییها گفت: «مدتی بود که به شیشه اعتیاد پیدا کرده بودم و قرصهای روانگردان مصرف میکردم. برای همین حال و روز خوشی نداشتم. همین باعث میشد که مرتب با مادر و پدرم بر سر مسائل جزیی درگیر شوم. از طرفی پدر و مادرم هم مرتب با هم درگیر میشدند. دیگر از این شرایط و دعواهای هر روزه خسته شده بودم. برای همین روز حادثه که پدرم طبق معمول با مادرم درگیر شد، ابتدا او و پس از آن پدربزرگم را به قتل رساند. من هم عصبانی شدم و پدرم را با چاقو کشتم.
بررسی صحنه جنایت نشان میداد، او دروغ میگوید و هر سه جنایت توسط او انجام شده است. پسر جوان دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: روز حادثه درحالی که پدربزرگم در خانه ما مهمان بود، نقشه قتل پدر و مادرم را کشیدم. بنابراین برای اجرای این نقشه، آبمیوهای خریدم و داخل آن مواد بیهوشی ریختم و از خانه بیرون رفتم. لحظاتی بعد وقتی برگشتم دیدم که هر سه نفر بیهوش روی زمین افتادند و مشخص بود که آنها آبمیوه مسموم را نوشیدهاند. برای همین هر سه نفرشان را با ضربات چاقو به قتل رساندم و میخواستم جسدها را از خانه بیرون ببرم.
ابتدا جسد پدرم را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتم، اما نمیتوانستم جنازه مادر و پدربزرگم را تکان بدهم. برای همین با دوستم تماس گرفتم و از او کمک خواستم اما وقتی او آمد و جسد پدرم را دید، گفت بهتر است خودم را تسلیم کنم و من هم قبول کردم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قرار است پسر جنایتکار در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده محاکمه شود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد