در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اوج و فرود در 14 سالگی
سارا با نقص مادرزادی دست چپ به دنیا آمد. دست او در مرحله جنینی به طور کامل شکل نگرفت و فاقد انگشت بود. با این وجود، او رشته شنا را انتخاب کرد و تنها 14 سال داشت که در پارالمپیک بارسلونا حضور پیدا کرد. حاصل اولین حضور او در این رقابتها دو مدال طلا، سه نقره و یک مدال برنز بود.
اما این افتخارات بیش از این که روزهای شادی را برای او رقم بزند، باعث دردسر سارا در مدرسه شد: «همکلاسیها من را عجیب و غریب صدا میکردند و چون من مورد توجه رسانهها بودم، بیشتر از سوی آنها مورد بیمهری قرار میگرفتم. آنها حتی از این که من بعد از تمرین شنا، با موهای خیس به مدرسه میرفتم، متنفر بودند. وحشتناک بود.»
آزارهای همکلاسیها تنها به دادن لقبهای تحقیرآمیز خلاصه نمیشد و با دنبال کردن سارا در جاهای مختلف و توهینهای مختلف کلامی، روزهای سختی را برای او رقم میزدند. همین باعث شد تا او تصمیم بگیرد از خوردن ناهار در مدرسه خودداری کند و این اتفاق به کاهش وزن شدید او منجر شد. والدینش که از این مساله بشدت نگران شده بودند، او را پیش دکتر بردند و با توصیه پزشک، سارا بار دیگر به وزن طبیعی برگشت. دوران کابوسوار مدرسه با رفتن به کالج تمام شد، اما خاطرات آن نهتنها او را متوقف نکرد که انگیزهای بود تا او دوران پرافتخارتری را پیش رو داشته باشد: «همه آن تنهاییها و لقبهای زشت مرا سرسختتر کرد و آنقدر قوی شدم که بههر آنچه میخواستم ، رسیدم. حاضر نیستم حتی یکی از مدالهای طلایم را بدهم تا آن روزها تغییر کند.»
چالش دوم
سارا سال 1996 در پارالمپیک آتلانتا شرکت کرد و سه مدال طلای دیگر به دست آورد. این بار توانست بدون این که نگران زخم زبانهای همکلاسی هایش باشد، از قهرمانیهایش لذت ببرد. او در دو پارالمپیک سیدنی و آتن هم چهار مدال نقره دیگر به دست آورد، اما یک چالش بزرگتر در پیش بود. عفونتهای مداوم گوش او را بر سر یک دو راهی بزرگ قرار داد؛ ادامه دادن یا دست کشیدن از شنا؛ ورزشی که سارا برای موفقیت در آن سالها زحمت کشیده و به خاطرش زخم زبانهای زیادی شنیده بود، حالا با او سر ناسازگاری گذاشته بود، اما برای سارا تصمیم گرفتن کار خیلی سختی هم نبود: «تا وقتی موفق باشم، برایم فرقی ندارد که چه ورزشی انجام بدهم.»
رکابزنی در جاده موفقیت
سارا سال 2005 شنا را کنار گذاشت و به دوچرخهسواری رو آورد. سه سال فرصت بود تا او خود را برای پارالمپیک پکن آماده کند؛ هرچند یک دغدغه همیشگی، او را برای حضور در این رقابتها دچار تردید کرده بود. او احساس میکرد با توجه به این که پاهای کاملا سالمی داشت، حضورش در رقابتهای معلولان چندان قابل قبول نباشد: «در ابتدا نگران بودم که آیا واقعا به اندازه کافی معلول هستم که در پارالمپیک شرکت کنم. نمیخواستم حضورم یک تقلب محسوب شود. مدتی طول کشید تا سرمربی من را متقاعد کند که بالا تنه هم در دوچرخهسواری نقش مهمی دارد و اینکه برای حفظ تعادل دوچرخه، به هر دو دست نیاز است.» حاصل تلاشهای او یک مدال طلا در المپیک پکن و دو مدال طلای دیگر در المپیک لندن بود. موفقیتهای سارا در طول دوران حرفهای خود، جوایز و عناوین زیادی را برای او به ارمغان آورد. او نشانهای MBE، OBE و DBE را از ملکه بریتانیا دریافت کرد و سال 2008، نامزد دریافت جایزه بهترین ورزشکار زن معلول در مراسم اهدا جوایز معتبر لاروس شد. سال 2012 هم یکی از نامزدهای جایزه شخصیت سال بیبیسی شد.
درسی برای همه
موفقیتهای سارا آنقدر الهامبخش است که بسیاری میتوانند او را الگوی دوران حرفهای و زندگیشان قرار بدهند. خود او در مورد این که دوست دارد بقیه چه چیزی از او یاد بگیرند، گفت: «وقتی در بدترین روزهای زندگیام بودم، والدینم گفتند که به آینده نگاه کن؛ همه چیز روبهراه میشود. به آنها اعتماد کردم و این اتفاق رخ داد. این بهترین درسی است که همه میتوانند از من یاد بگیرند.»
مترجم: بهنام جعفرزاده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم