پیام‌های خودتان را به شماره ۳۰۰۰۱۱۲۱۹ پیامک بزنید تا در صفحه پیامک‌های چاردیواری منتشر شود.
کد خبر: ۸۹۶۰۵۰

زهرا ۲۴ از کوهدشت: چشمانم هزاران ماراتن دوید برای دیدنت. کاش سراب نگاهت هیچ وقت نمی‌گفت ببخشید اشتباه گرفته‌ای.

مریم الیاسی از قم: بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است.

مجید فراهانی از اراک:‌ خطر کن! زندگی بی‌او چه فرقی می‌کند با مرگ؟ به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن.

بدون نام: مطالب و نکته‌های گفته شده درباره همسران در چاردیواری جام جم واقعاً آموزنده و قابل ستایش است. با سپاس و درود به شما عزیزان.

دکتر رضا از باغ‌ملک: زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، زندگی نیکوست اگر قدر آن را بدانیم.

آمانج وفایی از کردستان: من چیزی ندارم؛ چیزی برای بخشیدن به بینوایان. چیزی تا روی زمین بگذارم. تا داخل زمین بکارم. چیزی برای دفاع از ستمدیدگان، تا شیشه‌های غبارآلود را پاک کنم اما قلبی از الماس دارم، حسی درخشان از جنس یاقوت، افقی تازه از آرزوها. من نسیمی از وجود انسانم.

سید امیرحسین کلانتر هاشمی از شوشتر: هرچند که باز بهار از راه رسید/ بر دشت و دمن نور خوش ماه دمید/ گل کرد شکوفه در گلستان هزار/ با شوق نسیم، عطر دلخواه چشید/ اما هشدار باز هم تابستان/ پاییز کند خموده، این گاه امید/ آری به خدا که عمر گل کوتاه است/ بر دفتر روزگار این آه پدید/ تا عهد جوانی است گو فصل بهار/ پیری‌ست زمستان که به ناگاه رسید.

بدون نام: آن‌قدر باورت دارم که اگر بگویی باران است، به حرمت صدایت خیس می‌شوم.

دلشکسته از بهار: تا وقتی که بچه‌ایم همه بهت توجه دارن. همین که بزرگ می‌شیم خبری از توجه نیست.

روح‌الله عربانی از صومعه‌سرا: هیچ وقت دیر نیست.. اما بعضی اوقات دیگه ارزشش را ندارد. مثل زمانی که شیمی‌درمانی را شروع کرده باشی و در و دیوار شهر تبلیغ شامپوی نرم‌کننده بکند.

نرگس عباسی از اراک: تقدیم به روح بی‌جان زمستان قلبم که صدای ضربان غمگینش بسیار کمتر از صدای نشستن دانه‌های برف روی زمین خشک دلم است. بی‌خیالت پاییز. زمستان هم هوای خودش را دارد. از همان هواهایی که بر دلم سنگینی می‌کند. از همان‌هایی که وقتی در بین حرف‌های ناگفته‌ام گم می‌شوم احساسش می‌کنم.

محمدجعفر محقق از قم: اینجا سرزمینی است دور. دور از نزدیکی‌های تو. دور از دستهایت و دور از آن تیله‌های خاکستری. شهر دلتنگی‌ست و عمر غروبش در انتظار به پایان رسید. و اینک در تاریک سقف بلند شهر، جز چشمک زدن ستاره‌های دلباخته، هیچ چیز به دیدن نمی‌ارزد. خبری نیست جز مجنون شدن عاقل‌ها. و از قفس پریدن دیوانه‌ها. و شب‌ها خیس از اشک‌هایی است که پایان هر کدامشان آغاز دیگری است و آسمانی است بر سر که حتی وقتی هم ابری نیست، از سرخی چشمانش می‌توان حالش را فهمید.

پیامک‌های شما هم رسید: صفر بشیری از نظرآباد- شکوفه گیلاس- محمد حسنی از شهرستان مهران- محمد از گنبد- پرستو پورجعفرآبادی از مشهد- مهرداد مدنی از خوی- منیره مرادی فرسا از همدان- علیرضا عرب از ساری- صفر بشیری از نظرآباد- خسروجردی از سبزوار.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها