جام جم آنلاین گزارش میدهد
متخصصان روانشناس بر این باورند که قصهها در پرورش حس زیبایی شناسی کودکان، شناختن دنیای پیرامونشان، پرورش عادات خوب، تشویق حس استقلالطلبی و خلاقیت، تکوین شخصیت، پرورش ادبیات بویژه در زمینههای زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان نقش مهمی دارند. پس قصهگویی برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیست، بلکه کارکردهای زیادی برای این گروه از کودکان دارد؛ آنها از این طریق با بسیاری از ارزشهای اخلاقی مانند پایداری، شجاعت، نوعدوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، عدالتخواهی و... نیز آشنا میشوند. همچنین قصه باعث میشود تا کودک با تجربهها، احساسات، عواطف و شیوههای نگرش بزرگترها آشنا شود. بنابراین هر قصه میتواند فضایی را بوجود آورد که کودک هنگام رویارویی با نمونههای واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهد.
این نکته مهم است که قصه گفتن برای کودکان جذاب است، اما برای تکامل مغز نوزادان، امری ضروری است؛ زیرا آنها با شنیدن قصه علاوهبر شناختن صدای پدر و مادر خود یاد میگیرند در کودکی راحتتر صحبت کنند و کلمات را صحیح و کامل ادا کنند. به طور کلی مغز نوزاد از همان بدو تولد آماده یادگیری است.
کودکان در یکسالگی از شنیدن قصه لذت میبرند، در این سن قصههای کوتاه، همراه با تصاویر بزرگ و رنگهای شاد و لحن آهنگین برای آنها جذاب است. در سنین دو، سه سالگی مدت زمان توجه کودکان کوتاه است، به این دلیل باید از قصههای کوتاه که شامل تجربههای روزانه کودک و دارای جملههای تکراری، ساده و روان باشد، استفاده کرد. از چهار تا شش سالگی میتوان از قصه برای آمادگی رفتن به مدرسه، افزایش علاقه او به علم آموزی و حتی آموزشهای اولیه برای خواندن استفاده کرد. سعی کنیم این تجربه خوشایند را با شادی، سرگرمی و استفاده از قهرمانان قصههایی که بسیار تلاش میکنند و موفق هستند همراه کنیم. از هفت سالگی به بعد میتوان به کمک کتابهای ساده، خواندن را به او واگذار کرد و دایره لغات کودک را افزایش داد و از کتابهایی که با خلاقیتهای تصویری امکان شریک شدن کودک را در خواندن قصه مهیا میکند، استفاده کرد.
آیا میدانید قصه گفتن والدین میتواند در اصلاح رفتارهای نادرست و اشتباه کودک سهم قابل توجهی داشته باشد؟ در قصههای کودکان انسانها، جانوران، اشیا و موجودات خیالی دارای شخصیت، باور، فکر، احساس و رفتار هستند. وقتی قصهای گفته میشود، موضوع شکل میگیرد، مسائل مختلف بیان میشود و شخصیتها و اشیای قصه به افکار، هیجانات و رفتارهای خاص پاسخ میدهند. به این ترتیب وقتی یک کودک به قصه گوش میدهد ممکن است شخصیت، با یک موضوع یا یک حادثه در قصه همانندسازی کند مثل داستان شنل قرمزی که نمونهای از داستانهای نمادین است. در این داستان، شنل قرمزی کوچک برای دیدن مادربزرگ به آن سوی جنگل میرود. او قلب مهربانی دارد، اما خیلی زود نصیحتهای مادرش را فراموش میکند و به گرگ بدجنس اعتماد کرده، تمام جزئیات خانه مادربزرگش را برای او میگوید. گرگ هم ابتدا مادربزرگ، بعد شنل قرمزی را میخورد و اگر دوستان او کمی دیرتر رسیده بودند، ممکن بود پایان غمانگیزی در قصه داشته باشیم. به این ترتیب شنل قرمزی یاد میگیرد دوستی خوب است، اما اعتماد به هر کسی که از راه میرسد کار اشتباهی است. این داستان ممکن است خیلی ساده به نظر برسد، اما تمثیل بسیار خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست و نباید به افراد غریبه اعتماد کرد، بنابراین والدین با گفتن این قصه میتوانند کودک را بهطور غیرمستقیم آگاه کنند که هر کسی قابل اعتماد نبوده یا در داستان چوپان دروغگو کودک یادمیگیرد، دروغ گفتن کار زشت و ناپسندی است و...
برای کودک دلبندمان چطور قصه بگوییم
این نکته حائز اهمیت است که همیشه مهمتر از قصه، شخصی است که قصه را میگوید! بنابراین اگر میخواهیم قصهگوی خوبی برای کودکمان باشیم باید با ضروریات قصهگویی مثل تمرین، تسلط، دوست داشتن قصه و مهمتر از آن شناخت دنیای کودک آشنا شویم. ما باید از قبل قصه را خوانده باشیم، زیرا کودکان به قصههایی که برایشان خوانده میشود، توجه دارند، معنی و مفهوم آنها را درک میکنند و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند. این نکته مهم است که ما نباید تمام حوادث قصه را صریح و روشن بیان کنیم، بلکه بهتر است به اشاره از آن بگذریم تا کودک فرصت تفکر و تخیل پیدا کند. این روش برای کودک و قصهگو سرگرمکننده و نیز نشاطآور است. همچنین باید قصهای را انتخاب کنیم که دوستش داریم و از فضای قصه با رفتارهایی مثل گفتوگو یا خوردن بیرون نرویم، زیرا بچهها بیعلاقگی ما از رفتارمان را بخوبی حس میکنند. صبور باشیم و برای تمام کردن قصه عجله نکنیم. حرکات و تغییر تُن صدای ما به عنوان یک قصهگو در روند داستان برای تاثیرگذاری بیشتر بسیار مهم است. همچنین وقتی به پایان قصه نزدیک میشویم باید تُن صدای ما آرامش بخش باشد و سعی کنیم با قصه رابطه عاطفی برقرار کنیم. به این ترتیب قصه گفتن هنر است، اما بعضی از والدین قصهخواندن را برای خود کاری حقیر و بیمقدار و برای کودکان وسیله اتلاف وقت میپندارند، در صورتی که این کار علاوهبر فواید و ارزشهای تربیتی بیشمار به والدین کمک میکند که میراث فرهنگی جامعه خود را به آیندگان انتقال دهند.
ویژگیهای یک قصه خوب
ـ یک قصه خوب به کودک کمک میکند ارتباطات را بهتر درک کند. همچنین رابطهای که بین شخصیتهای یک قصه وجود دارد، میتواند به او کمک کند که چگونه این موارد را در زندگی شخصیاش رعایت کند.
ـ قصهها، پیامها و ارزشهایی را به مخاطب خود منتقل میکنند و کودکان در اثر خوب شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتوانند این پیامها را درک کنند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بفهمند. همچنین آنها سعی میکنند با ارتباط دادن بین آموختههای قبلی و موضوعات جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند.
ـ قصه خوب میتواند به کودک یاد بدهد که چگونه روی کار تمرکز کند و با دقت آن را پیش ببرد.
ـ با توجه به این که حس شنوایی کودک نسبت به تکلم او حساستر است، لذا کودک دوست دارد صداهای مختلف را بشنود.
همچنین یک قصه خوب باید ساختار داستانی مناسبی داشته باشد، انگیزه تعقیب را در کودک زنده کند، کوتاه بوده و پیچیده و پر از شخصیتهای متعدد نباشد، بلافاصله لو نرود مفاهیم مثبتی مثل شجاعت و دوستی و... را توصیف کند.
اهداف قصهگویی
ـ کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان
ـ انتقال تجارب زندگی
ـ آشنایی با ادبیات قومی و ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان
_ تقویت زمینههای برنامه درسی
ـ افزایش مهارت شنیداری
ـ رشد قدرت تخیل کودکان و تحریک قوه ابتکار و ابداع در آنها و آشنایی با صفات پسندیده و بیزاری از کارهای ناپسند.
تاثیرات قصه گفتن
تقویت زبانآموزی: یک تا سه سالگی، سن طلایی برای رشد و پیشرفت کودک در زبانآموزی است. قصهها کودک را با واژهها، اصطلاحات، ضربالمثلها و... آشنا میکند به این دلیل قصهها نقش مهمی در زبانآموزی دارند. پس با خواندن قصه، قدرت بیان و تکلم کودک رشد کرده و دایره لغات و اطلاعات او افزایش مییابد.
درک ارزشها: قصهها در طرح فضیلتها و نفی رفتارهای زشت تاثیر عمیقی دارد. از قدیم تاکنون و در همه ملتها این ویژگی از شاخصترین خصوصیات داستانها و داستانگویان بوده است. این نکته مهم است که قصهها باید یک هدف را دنبال کنند و متناسب با فرهنگ جامعه باشد.
تقویت حس کنجکاوی: در هر قصهای، ماجرایی پیگیری میشود که نقاط مجهولی دارد و میتواند حس کنجکاوی کودک را برانگیزد. بنابراین قصهها به دلیل زنجیره حوادث، کودک را وادار میکند که به تعقیب حوادث بپردازد یا آنچه را در قصه شنیده در دنیای بیرون جستوجو کند. بنابراین بچهها پس از شنیدن داستان، انگیزه بیشتری برای انجام چنین کاری خواهند داشت. همچنین پشت سر هم بودن و پیوستگی منطقی صحنههای قصه، آنها را سرگرم میکند و به ذهنشان نظم منطقی میدهد.
درک مفاهیم: قصه به علت کشش، زیبایی و انگیزش کنجکاوی میتواند بسیاری از مفاهیم مثل عدالتخواهی و... را به دنیای زیبای کودک انتقال دهد. روش غیرمستقیم انتقال مفاهیم نهتنها باعث جذب بهتر و سریعتر مفاهیم به ذهن و زبان کودک میشود، بلکه فهم آنها را روشنتر و سادهتر میکند. به همین دلیل میتوان داستان را از مهمترین روشهای انتقال مفاهیم به دنیای کودکان دانست. همچنین قصه گفتن، فاصله میان قدرت خواندن و درک کردن را در کودک از بین میبرد. به عبارت دیگر، کودکانی که در دوره پیش از دبستان با صداها، واژهها و معنای آنها به صورت شنیداری آشنا شدهاند، در سنین مدرسه و با دیدن شکل نوشتاری کلمات معنا و مفاهیم آنها را سریعتر درک میکنند.
تقویت قدرت تخیل: کودک با شنیدن یا خواندن داستان قوهتخیلاش پرورش مییابد. گاه دیده شده کودک در بیان داستانی که شنیده به دخل و تصرف میپردازد یا داستانی بر همان مبنا میگوید. اگر به این تخیل جهت داده شود، کشف استعداد کودکان در زمینههای ادبی و هنری هموار میشود. همچنین کودک به کمک قوه تخیل میتواند خود را جایگزین یکی از شخصیتهای قصه کرده و به این ترتیب شادمانی و لذت را نصیب خود کند.
تقویت خلاقیت: بعضی اوقات کودک پس از شنیدن یک داستان، خود به داستانگویی میپردازد یا با اسباب بازیهای خود آن داستان را نمایش میدهد یا به تغییر بخشهایی از داستان میپردازد یا مدام حوادث و شخصیتهای داستان را با تجربیات خود از وقایع ارتباط میدهد، یعنی خود را به جای قهرمانهای داستان گذاشته و از این شخصیتها الگوبرداری میکند یا پایان قصه را تغییر داده یا شخصیتها را جابهجا میکند و این امر نشان میدهد ذهن کودک میتواند براحتی با داستان همراه شود.
پرورش تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی: قصهها میتوانند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعملهای زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبهرو شدن با مشکلات، حل آنها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروهها و طبقههای مختلف اجتماعی و سنی در داستانها بیان میشود؛ بنابراین کودک از طریق قصههای خوب و مناسب با مشکلات و مسائل زندگی و نیز مهارتهای اجتماعی آشنا میشود. تلاش پژوهشگران به استفاده از ادبیات و قصه درمانی منجر شده است؛ زیرا بعضی از مسائل کودکان بویژه مشکلات عاطفی و رفتاری ناشی از ضعف آگاهی و بهرهنبردن از مهارتهای اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعهپسندانه، مهارتهای ارتباطی و دوستیابی، مسئولیتپذیری و... است. پس والدین بهتر است قصههای هدفدار را در برنامههای آموزشی کودکان خود بگنجانند.
و در پایان، کودکان از طریق داستان و افسانه با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند و از آنجا که آنها هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی میکنند با ارتباط دادن بین آموختههای قبلی و موضوعات جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روش معمولا با تخیل کودک ارتباط دارد و به او کمک میکند با منطق خود به کشف و شناخت دنیای پیرامون اقدام کند.
مترجم: نسرین علی محمدی
منبع: articlebase.com
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان