در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وقتی مایل به انجام کاری نبودهاید، به خاطر حفظ تصویر خوبی که از گذشته در دیگران ایجاد کردهاید نهتنها آن درخواست را رد نکرده که برخلاف میل درونیتان همان پاسخی را دادهاید که طرف مقابلتان توقع دارد. انگار بامعرفت بودن، مهربان بودن، دست و دلباز بودن و خلاصه تمام صفاتی که با آنها شناخته میشوید برای شما نوعی اجبار در رفتار و کردارتان ایجاد کرده است. شاید خودمان هم ندانیم که بسیاری از کارها دلخواهمان نیست و نتیجه برچسبهایی است که خانوده، دوستان، همکلاسیها و... به ما تحمیل کردهاند. برچسبهایی که بهسادگی به وجود میآید، کمی دیر شناخته میشود و بهسختی از بین میرود.
برچسب زدن یعنی چه؟ به طور دقیق برچسب زدن یعنی با در نظر گرفتن یک یا چند نمونه رفتاری، حکمی کلی و افراطی درباره شخصیت فرد صادر شود. این حکم کلی میتواند توسط خودمان یا دیگران به وجود آید. در واقع برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ است.
یک تصویر غیرواقعی
درست زمانی که به دیگران اجازه میدهید شما را براساس آنچه خودشان درک میکنند، تعریف کنند یا زمانی که در مورد خودتان ناعادلانه قضاوت میکنید، در حال ساختن تصویری ماندگار از خودتان هستید. تصویری که با صفات خوب و بد مزین شده است و تنها کسی که در آن وجود ندارد، خود واقعی شماست. روانشناسان دو نوع لیبل یا برچسب را مشخص کردهاند:
برچسبهای منفی: وقتی با یک شکست به خود برچسب بازنده بودن میزنید، ذهن قدرتمند شما بازنده بودن را مدلسازی میکند و کمکم شما را از نتایج بازنده بودن بهرهمند خواهد کرد! درواقع ذهن شما هنگام قضاوت یا تصمیمگیری در مورد خودش، به اولین چیزی که برمیخورد بازنده بودن است، در حالیکه اشتباه کردن بخشی از زندگی انسان است و هیچکس با یک بار اشتباه، بازنده نیست. به نظر شما کسی که خود را بازنده ببیند چقدر ممکن است در کارهایش برنده شود؟
وقتی در توصیف دیگران بهخصوص کودکانتان هم از برچسبهای منفی استفاده میکنید، خودبهخود این خصوصیات را در او ایجاد خواهید کرد، مثلا وقتی فرزندتان را خجالتی، ساکت یا شلوغ توصیف میکنید، همین رفتارها در او به وجود میآید. پس هنگام صحبت درباره فرزندتان دقت داشته باشید، مثلا نگویید «مریم خجالتی است» بگویید «کمی طول میکشد تا به محیط جدید عادت کند»، با گفتن این جمله فرزندتان کمکم سعی میکند با محیط جدید همراه شود.
برچسبهای مثبت: شاید گمان کنید اگر برچسب منفی بازنده بودن، سبب بازندگی میشود، پس برچسب مثبتِ برنده بودن، حتما سبب برنده بودن میشود! پس بد نیست بدانید که برچسبهای مثبت از چند جهت خطرناکتر از برچسبهای منفی هستند. وقتی به کودکی که هوش متوسطی دارد میگویید که او بسیار باهوش است، سبب شادی کودک میشوید، غافل از اینکه او پس از ارتباط با دوستان یا همکلاسیهای خود میفهمد که هوشش مانند دیگران است و قادر نیست توقع شما را درباره خودش برآورده کند، پس دچار ناامیدی و اضطراب میشود. برخی از والدین تشویقهای کلامی را با برچسبهای مثبت یکسان میدانند، در حالیکه در تشویق کردن، زمانی از کودک تعریف میشود که وی کار خوبی انجام داده است و تشویقهای کلامی سبب میشود او کارهای خوبش را تکرار کند. اما در برچسب مثبت بدون هیچ سابقهای از نتایج کارهای کودک و تنها براساس باورها و سلیقههای خودتان به او صفتی را نسبت دادهاید که هیچ ربطی به او ندارد.
از سوی دیگر هر کسی دوست دارد که اطرافیانش وی را با صفات مثبت و خوب ارزیابی کرده و توصیف کنند، بنابراین وقتی که دیگران برچسبهایی از این دست به او میزنند، درواقع او را ترغیب میکنند تا ناخودآگاه در جهت برآورده کردن برچسبهای مثبتی که مد نظر دیگران است، تلاش کند و حتی اگر آن صفت در او وجود نداشته باشد به زحمت آن را در خودش ایجاد میکند، در واقع این نوع برچسبزنی دامی است برای به خدمت درآوردن افراد، چرا که وقتی براساس محک دیگران شما دست و دلبازترین فرد گروه باشید در روابطتان مجبورید برای حفظ این صفت مثبت دست و دلبازتر باشید. ممکن است برچسبهای مثبت شما را ترغیب کند تا شغل یا رشته تحصیلی بهتری را بخوانید در حالیکه شما برای این شغل یا رشته تحصیلی ساخته نشدهاید، بنابراین نمیتوانید از استعدادهای خود در جای خودش استفاده کنید و از زندگیتان لذت ببرید. این برچسبها تجربههایی را به ارمغان میآورند که منجر به خشم و اضطراب و دلسردی و کم شدن عزتنفس میشوند.
شیما نادری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم