همچنین 30 درصد از اعضای شبکههای اجتماعی اعتراف کردهاند که هدف آنها از عضویت در شبکههای اجتماعی پیدا کردن دوستی از جنس مخالف یا همسر و شریکی برای زندگی آینده است.
در نهایت بیش از 38 درصد زنان و 40درصد مردان اذعان کردهاند که تجربه قرار ملاقات با جنس مخالف را بر اساس آشنایی حاصل از ارتباطات مجازی و شبکههای اجتماعی دارند.
در چنین شرایطی آیا میتوان باز هم براحتی از کنار شبکههای اجتماعی عبور کرد و سیاستگذاری و قانونمند کردن فضای مجازی خصوصا شبکههای اجتماعی را به وقت دیگری واگذار کرد؟
من هیچ علاقهای ندارم که به سبک مرسوم برخی از دوستان این موضوع را برای پند و اندرز دادن به جوانان بهانه کنم.
چرا که معتقدم جوانان و نوجوانان دهه 60 به بعد شبکههای اجتماعی را بهتر از نسلهای قبل از خود میشناسند و دلیل آن هم این است که نسل مذکور از وقتی که خود را پیدا کرد با اینترنت و فضای مجازی آشنا شد و قبل از آنکه نهضت سواد رسانهای در کشور شکل بگیرد.
آنها قربانی فقدان سواد رسانهای در کشور شدند و با از دست دادن خانوادههای خود، یا از هم پاشیدن زندگی شیرینشان، یاد گرفتند که شبکههای اجتماعی چندان هم قابل اعتماد نیست و باید سیاست دوری و دوستی را درخصوص اعضای شبکههای مذکور مدنظر داشت.
گرچه این نسل امروز همچنان از شبکههای اجتماعی برای دوستیابی و حتی همسریابی استفاده میکند؛ اما تفاوتی که نسبت به گذشته در نسل سوم و چهارم ایجاد شده، این است که با بدبینی و احتیاط در خصوص روابط ناشی از شبکههای اجتماعی تصمیم میگیرند.
همین امر پیشرفت بسیار قابل توجهی است. چنانکه نتایج پژوهش شبکههای اجتماعی و سبک زندگی جوانان بیانگر آن است که تنها 16 درصد زنان و 19 درصد مردان عضو شبکههای اجتماعی، روابط ایجاد شده در فضای مجازی را در سطوح بالا قابل اطمینان میدانند و بیشتر افراد به این روابط با تردید نگاه میکنند.
در این میان هر چند که بدون داشتن برنامهای مدون شاهد افزایش سواد رسانهای اعضای جامعه ایرانی بر اساس تجربه زیسته خود از زندگی در فضای مجازی هستیم.
اما سیاستگذاری دقیق و درست در حوزه فضای مجازی، خصوصا شبکههای اجتماعی میتواند باعث کاهش آسیبهای ناشی از زندگی در این فضا شود.
در حالیکه در سایر کشورهای جهان با افرادی که در فضای مجازی برای دیگران مزاحمت ایجاد کنند برخوردهای محکم و قاطعی میشود در ایران شاهد هستیم که قوانین موجود بیشتر ناظر به پالایش محتوای فضای مجازی است و کمتر به برخورد قانونی با متخلفان، مجرمان و دروغگویانی که چوب حراج بر اعتماد دیگران میزنند، توجه شده است.
به همین منظور لازم است در کنار گسترش سواد رسانهای کودکان و نوجوانان و دامن زدن به نهضت سواد رسانهای، تلاش کنیم نمایندگانی را که دغدغه تدوین قوانینی کارآمدتر در حوزه فضای مجازی دارند.
شناسایی کنیم تا با تدوین قوانین کارآمدتر در حوزه فضای مجازی، شاهد کاهش آسیبهای ناشی از زندگی در فضای مجازی و خصوصا شبکههای اجتماعی باشیم.
به یاد داشته باشیم که فضای مجازی امروزه زندگی دوم ما را شکل داده است و به همین دلیل نباید با تساهل اجازه دهیم برخی سیاسی کاریها و ملاحظههای عوامپسندانه مانع پرداختن به معضلات فضای مجازی شود
چرا که در آینده نهچندان دور فرزندانمان از ما سوال خواهند کرد که در قبال فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چه اقدامی انجام دادیم و چه قدر سیاستگذاری و قانونگذاری ما در فضای مجازی علمی و دقیق بوده است؟
طرح موضوعات و معضلات مربوط به شبکههای اجتماعی قطعا اولین گام مهمی است که باید برداشته شود و اکنون که اراده رسانههای جمعی خصوصا رسانه ملی بر پرداختن به مسائل شبکههای اجتماعی قرار گرفته است باید منتظر گام دوم ماند.
محمد صادق افراسیابی - مدرس دانشگاه و پژوهشگر فضای مجازی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد