پشت دیوارهای بلند اولین کارخانه زباله‌سوزی کشور چه خبر است؟

اینجا کیلو‌کیلو طلا را می‌سوزانند

از ابتدای مسیرمان به سوی کهریزک، بوی تند زباله می‌آید. شیشه ماشین‌ها بالاست تا ‌روزنه‌ها برای نفوذ بو بسته شوند. بعضی با ماسک، ‌بعضی با شال،‌ خلاصه هرکس به شکلی بو را عقب می‌راند.
کد خبر: ۸۸۳۴۸۶
اینجا کیلو‌کیلو طلا را می‌سوزانند

بوی زباله اما موذی است؛ راهش را زود پیدا می‌کند. می‌آید و می‌نشیند توی بینی. عادت به این بو کار سختی است، بخصوص وقتی به کوه زباله‌ها نزدیک می‌شویم؛ کوهی پر از پسماندهای خشک و تر، جایی که تا چشم کار می‌کند زباله است و زباله. بو شدید‌تر می‌شود، آن‌قدر که ایستادن را دشوار می‌کند.

ما پا پس می‌کشیم و پرنده‌ها نزدیک‌تر می‌شوند؛ زباله خوارهایی که اینجا را دوست دارند و در دسته‌های بزرگ‌ بالای سر زباله‌ها پرواز می‌کنند، هرچند دقیقه یکجا می‌نشینند شکمی از عزا در‌می‌آورند و دوباره پر می‌کشند سمت آسمان.

دنیای پرنده‌های زباله‌خوار کوچک است. فرقی نمی‌کند چه پرنده‌ای باشند؛ سار، عقاب، کلاغ یا مرغ دریایی. جغرافیای آنها سال‌هاست به همین نقطه خلاصه می‌شود، به کوهی از زباله و دریاچه‌ای از شیرابه. پرنده‌ها، بی‌رقیب اینجا جولان می‌دهند. استراحتگاهشان هم همین نزدیکی‌هاست؛ جایی دورتر از هیاهوی تریلی‌های زباله‌کش، آمد و شد آدم‌ها و بین نهال‌های کوتاه قدی که شهرداری بتازگی برای پاک شدن هوای اینجا کاشته است. نهال‌هایی که قرار است
قد بکشند و برگ‌های سبزشان مرهمی باشد برای آلودگی هوای اینجا.

پرنده‌ها را میان نهال‌ها تنها می‌گذاریم و در جاده‌ای خاکی پیش می‌رویم؛ جاده‌ای که از میانه به مسیری آسفالت می‌رسد. به اولین کارخانه زباله‌سوز کشور با ظرفیت ورودی 200 تن زباله ریجکت و توانایی تولید روزانه سه مگاوات ساعت برق؛ برقی که معادل برق مورد نیاز 1300 خانوار تهرانی است.

سرنوشت زباله از خانه تا کارخانه

دودکش کارخانه از ابتدای مسیر هم پیداست؛ سیاهرنگ، بلند و قدکشیده. از دودکش اما دودی بیرون نمی‌آید. حداقل به رنگ سیاه که به چشم بنشیند در آبی آسمان. محوطه کارخانه یک حیاط بزرگ است و ساختمانی دو تکه. ساختمان جلویی بخش اداری است و ساختمان پشتی که بزرگ‌تر است با سقف شیروانی آبی رنگ، همان جاست که زباله‌ها را می‌سوزانند در دو کوره جداگانه. کوره‌هایی که حالا درست یک‌سال است روشن هستند و طلاهای کثیف را به برق تبدیل می‌کنند. همان طلاهایی که دومیلیون و 600 خانوار تهرانی هر شب دور می‌ریزند. سرنوشت طلاهای کثیف از کیسه زباله‌های سیاهرنگ جلوی خانه‌ها شروع می‌شود و در نهایت به کوره‌هایی می‌رسد که آنها را به برق تبدیل می‌کنند.

با کارشناس مرکز همراه می‌شویم‌. پله‌های ساختمان را یکی‌یکی بالا می‌رویم تا به اتاقکی برسیم که دو اپراتور با دستگاه‌هایشان مشغول کنترل دستگاهی هستند که زباله‌ها را از مخزن بزرگی که داخل ساختمان وجود دارد، جدا می‌کنند.کارشناس در طول مسیر از فرآیندی می‌گوید که زباله را به برق تبدیل می‌کند: «اینجا ریجکت پس از ورود به پیت ورودی زباله وارد کوره می‌شود تا در دمای 800 الی 1200 درجه سانتی‌گراد سوزانده شود. در مرحله بعدی، این حرارت به بویلرها منتقل و به بخار آب تبدیل شده، بعد این بخار به سمت توربین‌ها و ژنراتور هدایت و در نهایت از این حرکت برق تولید می‌شود.»

آتش داغ کوره مقصد نهایی زباله

داخل اتاقکی که مشرف به مخزن بزرگ زباله است، ‌دو اپراتور پشت دیواری شیشه‌ای روی صندلی‌های مخصوص نشسته‌اند. صندلی‌هایی مجهز به دکمه‌های ریموت کنترل سبز و قرمز رنگ و اهرمی برای هدایت دستگاهی که مثل یک چنگال آهنی دل زباله‌ها را می‌شکافد و با مشتی پر بالا می‌آید؛ مشتی پر از کیسه‌های پلاستیک،‌ تکه‌پارچه‌های رنگ و رورفته و سیاه، کاغذ، مقوا، پوسته براق و رنگی چیپس و پفک‌های بسته‌بندی.

این زباله‌ها وقتی کنار بقیه زباله‌هایی قرار می‌گیرند که بیرون کارخانه روی هم انباشته شده‌اند، به وزنی معادل 7000 تن در هر روز می‌رسد. این را قائم‌مقام سازمان مدیریت پسماند به ما می‌گوید.

رضا عبدلی کارشناس مرکز می‌گوید: بیش از 30 درصد از این هفت هزار تن زباله،‌ براساس کارشناسی‌ها و بررسی‌های انجام شده از مبدا قابل تفکیک است؛ یعنی زباله‌هایی که شامل انواع پلاستیک، ‌فلزات، شیشه، ‌کاغذ و... می‌شوند و ارزش ریالی آنها در هرکیلوگرم زباله به طور میانگین 400 تومان است.

شیرابه، آب رفته است

وقتی این 400 تومان را در کنار 157 تومانی قرار می‌دهیم که به گفته قائم‌مقام سازمان مدیریت پسماند برای جمع‌آوری، حمل، پردازش و دفن هرکیلوگرم زباله هزینه می‌شود، ‌به هزینه‌ای سرسام‌آور می‌رسیم که هر روز صرف ساماندهی به 7000 تن زباله تولیدی تهرانی‌ها می‌شود؛ هزینه‌ای که عبدلی می‌گوید می‌تواند به طرز قابل توجهی کاهش یابد، آن هم در شرایطی که هر خانوار ساکن در شهر تهران در روز فقط نیم ‌کیلوگرم از حجم زباله تولیدی‌اش کم کند.

آن‌وقت کوه پر از زباله‌ای که از سال‌ها پیش در کهریزک بنا شده، به مرور آب می‌رود‌؛ درست مثل دریاچه شیرابه‌ای که سال‌هاست پای این کوه جاری است و بزودی خشک می‌شود. این‌بار اما این خشک شدن، خبری خوش است برای دوستداران محیط‌زیست. این خبر خوش را هم معاون خدمات شهری شهرداری تهران به ما می‌دهد.

مجتبی عبدالهی از کاهش 90درصدی شیرآبه این دریاچه خبر می‌دهد و ما به حجم پایین رفته شیرابه نگاه می‌کنیم و ردی که روی دیواره دریاچه مانده و نشان از پایین رفتن سطح شیرابه دارد. دریاچه‌ای پر از تعفن که انگار مرغ دریایی‌ها آن را با دریا اشتباه گرفته‌اند که موج موج بالای سرش پرواز می‌کنند.

عبدالهی به راه‌اندازی سیستم تصفیه‌خانه شیرابه هم اشاره می‌کند و می‌گوید: تلاش ما براین است که 10 درصد باقیمانده حجم دریاچه هم تا آغاز سال 95 خشک شود و این یعنی عمر شیرابه‌هایی که تا چند سال پیش خطرناک‌ترین شیرابه دنیا لقب گرفته و به یکی از معضلات زیست‌محیطی منطقه تبدیل شده بودند حالا دیگر رو به پایان است.

مینا مولایی - جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها