پای صحبت‌های محمد‌ حسین‌دوست کارمند مرکز زباله کهریزک با 21 سال سابقه

اسراف می‌کنیم،زباله درست می‌شود

هر روز از 8 صبح تا 16 و 15 دقیقه، محمد حسین‌دوست، کارمند باسابقه مرکز زباله آرادکوه، در قسمت آزمایشگاه و آنالیز، مشغول نمونه‌برداری از پشته‌های زباله است. حجم بزرگی از زباله که حسین‌دوست و همکارانش هر روز آن را وارسی می‌کنند تا ببینند چقدر رطوبت دارد و برای تبدیل شدن آن به کود چقدر زمان باقی‌مانده است.
کد خبر: ۸۸۳۴۸۴

اینجا سروکار همه مستقیم با زباله است؛ ‌زباله‌هایی بدبو با ظاهری آزار‌دهنده. اینها اما فقط ظاهر قضیه است. برای ما که چندساعتی مهمان مرکز زباله‌ایم، برای افرادی که مستقیم در 365 روز سال سروکارشان با انبوهی از زباله است؛ یعنی مشکلاتی دیگر. مثل آب آوردن ریه‌های حسین دوست؛ اتفاقی که سال گذشته او را برای مدتی راهی تخت بیمارستان کرد: با این که الان تقریبا 21 سال است در مرکز زباله کار می‌کنم و 18 سال هم در آزمایشگاه مشغول کارم‌؛ اما هنوز به زباله عادت نکرده‌ام. بجز بو که همیشه ما را اذیت می‌کند خیلی وقت‌ها گازی که از این زباله‌ها متصاعد می‌شود هم برای ما مشکل‌ساز می‌شود.

کارمند 62 ساله سازمان مرکز زباله، هر روز ماسک، دستکش، کفش و لباس ایمنی می‌پوشد و به جنگ زباله‌هایی می‌رود که تهرانی‌ها تولید می‌کنند. زباله‌هایی که در کیسه‌هایی کوچک از در خانه‌ها بیرون می‌روند. اما وقتی اینجا می‌رسند، انبوهی از زباله‌اند؛ حجمی متعفن و بدبو که باید سروسامان پیدا کنند. باب گله‌گذاری حسین‌دوست همین جا باز می‌شود؛‌ همین جا که پای شهروندان تهرانی برای تولید زباله وسط کشیده می‌شود. آن وقت حسین‌دوست می‌گوید: مردم ما خیلی به تفکیک زباله عادت ندارند، درحالی که اگر زباله‌های خشک و‌ تر را از همان مبدا و موقع تولید از هم جدا کنند، کار ما هم راحت‌تر می‌شود؛ چرا که اینجا وقت و نیروی زیادی به بازیافت زباله اختصاص پیدا می‌کند. این اما همه ماجرا نیست. کارمند با سابقه مرکز زباله، ‌بعد از گذراندن 21 سال عمر در این مرکز به عادتی اشاره می‌کند که از نظر او دلیل تولید این همه زباله است؛ ‌اسراف. حسین‌دوست می‌گوید: باور کنید اگر ما فقط کمی از این عادت اسراف و دور ریختن کم کنیم حجم بزرگی از زباله کاهش پیدا می‌کند. مثلا وسایلی را دور می‌ریزند که هنوز هم قابل استفاده هستند یا این که می‌توان آنها را تعمیر کرد. این در بخش زباله‌های خشک است. زباله‌های خیس هم که بزرگ‌ترین معضل مرکز زباله است و شیرابه را به وجود می‌آورد، بیشتر وقت‌ها به خاطر اسراف به وجود می‌آیند؛ مثلا وقتی غذا زیاد درست می‌کنیم میوه زیاد می‌خریم همه راهی سطل زباله می‌شوند و درنهایت به اینجا می‌رسند.

حسین‌دوست، با این که گذرش از خیاط خانه به اینجا افتاده، اما از زندگی راضی است. بازهم خدارا شاکر است و می‌گوید حتما حکمتی در این کار بوده که نخ و سوزن و پارچه را کنار بگذارد و سروکارش با زباله‌های ریز و درشت باشد. زباله‌هایی که قصه‌شان برای ما از وقتی وارد کیسه زباله می‌شوند تمام می‌شود؛ اما برای او تازه این، آغاز ماجراست. او و همکارانش تا مدت‌ها با زباله‌هایی سروکله می‌زنند که ما تولید کرده‌ایم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها