داستان پلیسی- قسمت پایانی

قتل مرموز مادر و دختر

جنایت برای نجات مادر از دام شیطانی

«مقتول قصد آزار و اذیت مادرم را داشت و من برای نجات مادرم او را با شلیک گلوله کشتم.» این بخشی از اعترافات پسر جوانی است که پس از قتل دوست پدرش در عنبرآباد به تهران فرار کرده بود.
کد خبر: ۸۸۱۸۳۳
جنایت برای نجات مادر از دام شیطانی

به گزارش جام‌جم ، چهارم شهریور امسال ماموران پلیس شهرستان عنبرآباد کرمان در تماس مسئولان بیمارستان این شهر در جریان کشف جسد خونین مرد جوانی مقابل بیمارستان قرار گرفتند. با حضور ماموران در محل، مسئولان بیمارستان گفتند دقایقی قبل پسر جوانی با خودروی پراید مقابل بیمارستان توقف کرد و پس از بستن راه ورودی با رها‌کردن خودرو فرار کرد. وقتی داخل خودرو را دیدیم با جسد غرق در خون مرد جوان که از ناحیه قلب مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود روبه‌رو شدیم. در ادامه با بررسی پلاک خودرو، هویت مقتول به نام صفا شناسایی شد. از سوی دیگر یکی از اهالی به ماموران گفت، راننده فراری هادی نام دارد.

با شناسایی هویت متهم به قتل ،خانه او شناسایی شد اما مادر هادی ادعا کرد نمی‌داند فرزندش کجاست و از ماجرای قتل خبر ندارد.

کارآگاهان پلیس باگذشت پنج ماه از وقوع جنایت رد پای پسر 25 ساله را در تهران کشف کردند. در ادامه تیمی از ماموران پلیس آگاهی کرمان با دریافت نیابت قضایی راهی تهران شده و سرانجام روز شنبه توانستند هادی را در مخفیگاهش در خیابان خیام دستگیر کنند.

روز گذشته با انتقال متهم به دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات مقدماتی از وی آغاز شد. پسر 25 ساله با قبول اتهام قتل مدعی شد ساکن شهرستان عنبرآباد هستیم. مقتول از دوستان پدرم بود. پدرم چندماه قبل از قتل به اتهام رانندگی بدون گواهینامه و تصادف راهی زندان شد. من دانشجوی رشته تربیت‌بدنی هستم و کاری به کسی نداشتم. در این مدت صفا به خانه ما می‌آمد تا این که روز قتل مادرم با من تماس گرفت و ادعا کرد او قصد آزار و اذیتش را دارد. سریع به سمت خانه رفتم و خودروی او را در خیابان دیدم. برای بررسی موضوع به داخل خانه رفتم و از پشت پنجره مادرم را دیدم که با صفا گلاویز شده است. وارد خانه شدم و سریع اسلحه شکاری برادرم را از روی دیوار برداشتم و به سمت صفا گرفتم.

متهم به قتل اضافه کرد: صفا به سمتم حمله کرد تا اسلحه را بگیرد و من از ترس شلیک کردم و او غرق خون روی زمین افتاد. ترسیده بودم. او را سوار خودرویش کردم و خودرو را مقابل بیمارستان رها کردم تا مردم او را ببینند و نجاتش دهند. بعد از قتل از ترس به تهران فرار کردم و با اجاره خانه‌ای مخفیانه زندگی کردم.

با اعترافات پسر 25 ساله، بازپرس محسن مدیرروستا با صدور قرار بازداشت برای متهم، پرونده را با صدور قرار عدم صلاحیت برای رسیدگی به کرمان ارسال کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها