در ابتدای برنامه زن جوانی که از طریق دوستانش در آرایشگاه زنانه به مواد مخدر شیشه اعتیاد پیدا کرده بود درمورد عوارض آن گفت: روزهای اول از مصرف شیشه دچار سرخوشی و نشاط میشدم و حتی وزنم نیز کاهش پیدا کرده بود. یک ماه پس از مصرف دیگر نتوانستم از مواد جدا باشم و دچار توهم شدم. حتی یکبار دوستم را که برای ترک من آمده بود، آنقدر زدم و رویش چاقو کشیدم که اگر لحظهای به خودم نمیآمدم او را به قتل رسانده بودم. شیشه قدرت تفکر من را گرفته بود. آرزوی این را داشتم که بتوانم یک هفته بدون مواد سالم زندگی کنم. همیشه و همه جا به دنبال مواد بودم.
وی ادامه داد: به بیمارستان روزبه زنگ زدم تا برای ترک اعتیادم وقت بگیرم و به دروغ مدعی شدم خواهری دارم که به شیشه اعتیاد دارد، میتوانم او را برای ترک به بیمارستان بیاورم که خانم پرستار گفت، ما معتادان به شیشه را قاطی دیوانهها نمیبریم. خیلی درد است که از دیوانهها هم بدتر هستند.
افزایش 50 درصدی استعداد اعتیاد با یکبار مصرف مواد مخدر
در ادامه برنامه دکتر اصغرنژاد، استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه بخشی از علت گرایش افراد به مواد مخدر اطلاعات غلطی است که توسط دوستان ارائه میشود، گفت: برخیها با دادن اطلاعات اشتباه مدعی میشوند مواد باعث کاهش اشتها و لاغری، افزایش توان جنسی، افزایش قدرت توان بدن و کمبود خواب میشود و انرژیزاست که ممکن است در کوتاهمدت این اتفاقات رخ دهد اما در درازمدت تمرکز و کارایی فرد مصرفکننده را بهشدت کاهش میدهد.
وی ادامه داد: کسی که نداند یک بار مصرف مواد مخدر میتواند 50 درصد خطر اعتیاد را در او افزایش دهد ممکن است به صورت اتفاقی در مهمانیهای خودمانی توسط دوستانی که از دشمن بدتر هستند به اعتیاد گرایش پیدا کنند. فرهنگهای غلطی نیز وجود دارد، بهعنوان مثال اگر در یک مهمانی الکل سرو شود و شما آن را نخورده و فقط مخلفات همراه الکل را بخورید یک اشتباه بدی را مرتکب شده و به آن جمع فحش بدی دادهاید. تصور اشتباه که یا نباید در جمع باشی یا اگر هستی باید همراهی کنی هر آدمی را میتواند مستعد اعتیاد به مواد مخدر و الکل کند.
به گفته این استاد دانشگاه، وقتی در خانوادهای تنش وجود داشته باشد و قهر و درگیری وجود داشته باشد آدمها به یکدیگر محبت و توجه نشان نمیدهند. اگر در خانوادهای والدین خودشان مصرفکننده یا قربانی طلاق باشند فرزندان این خانوادهها آسیبپذیرتر هستند.
آشپزی میکردم تا خرج مواد را دربیاورم
مرد جوان که برای ترک اعتیاد به کمپ مجازی مراجعه کرده، میگوید: به جایی رسیدم که همه چیز از جمله خانوادهام را از دست دادم و فقط با سالم شدن میتوانم زندگی کنم. من از خانوادهام چندسالی است که طرد شدهام و هیچ رابطهای با آنها ندارم. من در پارک هرندی کارتنخواب بودم و صبحها با آشپزی در یک رستوران خرج موادم را درمیآوردم و شبها در پارک میخوابیدم. من اگر مواد نمیکشیدم، نمیتوانستم کار کنم. وقتی کارتنخواب شدی هیچ امنیتی نداری و وقتی صبح بیدار میشوی جیبت را خالی کردهاند.
وی ادامه داد: من به همه دانشجویان پیشنهاد میدهم از مهمانی گروهی پرهیز کنند، چون در مهمانی گروهی اتفاقاتی میافتد که ثمرهاش من میشود. در مهمانی گروهی معتاد شدم. اولینبار در یک جمع پس از مصرف الکل دوستم مادهای را آورد و ادعا کرد گراس است و اعتیاد آور نیست. به اصرار آنها مواد را زدم و حالم نیز بد شد.
سیلی مواد را در خیابان خوردم
دختر جوان که برای ترک اعتیادش به کمپ زنان آمده، میگوید: در پارک بسیار کتک خوردم و حتی بینیام را با چوب شکستند. من معتاد کارتنخواب هستم که هر روز برای تهیه مواد کتک میخوردم و حتی شنواییام به خاطر آسیب دیدن پرده گوش کم شده است. یکبار با پشت قمه تو سرم زدند تا به زور مرا همراه خودشان ببرند و مورد آزار و اذیت قرار دهند. در خیابان سیلی و لگد مواد را زیاد خوردهام. فقط میتوانم بگویم مواد برای زن و دختر نیست و یک آسیب مردانه است. پسری اگر در خیابان بماند بلایی سرش نمیآید اما یک زن اگر در خیابان بماند هزار مزاحمت برایش ایجاد میشود و به زور به جاهایی میرود که جای او نیست.
مصرف روزانه 300 قرص اعتیادآور
مددجوی دیگری که در دوره بازتوانی آرایشگری میکند با بیان اینکه ابتدا با مصرف حشیش معتاد شده و بعد برای ترک آن رو به تریاک آورده است، گفت: پنج سال تریاک میخوردم و نمیتوانستم آن را ترک کنم. یکی از دوستانم که میدانست من معتاد هستم برای ترک پیشنهاد داد با قرص میتوانی تریاک را ترک کنی اما این تصور اشتباهی است که با قرص میتوانی مواد را ترک کنید.
من با خوردن قرص به سمت ترک اعتیاد رفتم، اما چون دنبال لذت بودم هر روز میخوردم تا جایی که روزانه 300 قرص دیفون اکسیلاد مصرف میکردم. فرزند طلاق بودم و 19 سالگی برای اولینبار مواد مصرف کردم. چون ارتباطی با خانواده نداشتم و در خانواده عاطفهای نبود که جذب شوم، به همین دلیل از طریق دوستان با مواد مخدر جذب شدم.
راهاندازی مجتمعهای بازتوانی معتادان پایتخت توسط شهرداری
در ادامه برنامه حجتالاسلام میثم امرودی، معاون اجتماعی شهرداری تهران گفت: یکی از مشکلات معتادان پس از درمان این است که بهدلیل نداشتن زندگی و عدم توجه پس از درمان دوباره به همان محیط سابق برمیگردند. در این محیطها بهدلیل در دسترس بودن مواد و فضای فکری موجود بار دیگر فرد دعوت به مصرف مواد مخدر میشود و با توجه به مشکلاتی از جمله بیکاری که فرد دارد او بار دیگر به سمت اعتیاد میرود. بر این اساس شهرداری مجتمعهای بازتوانی و توانمندسازی را بعد از مرحله کمپ راهاندازی کرده است. البته همه معتادان به این مراکز نمیروند و تنها معتادانی که علاوه بر سمزدایی بدنی و جسمی از نظر روحی نیز پاک شدهاند به این مراکز میروند. مددکاران پس از حضور در کمپها و بعد از انجام مصاحبه افرادی را که عزم جدی برای ترک دارند به این مراکز منتقل میکنند.
مرگ جلوی چشمان مربی بدنسازی
در پایان زن جوان که بدنساز بوده و مربی ایروبیک است در مورد روزهای اعتیادش گفت: نخستینبار در مهمانیهای زنان باشگاه با شیشه آشنا شدم. میزبان مدعی بود با یکبار مصرف، انرژیام دوبرابر میشود. برای اینکه کارم سنگین بود در آن مهمانی شیشه کشیدم و فردایش پرانرژی سر کار رفتم. بعد از یک هفته انرژی جایش را به بیحالی و آبریزش بینی داد. دیگر بدون مواد توان بلند شدن از جایم را نداشتم. مواد باشگاه را از من گرفت و کاری با من کرد که قدرت تکلم خود را از دست دادم و حتی یکبار با فشار بالا به کما رفته و در بیمارستان بستری شدم. مرگ را جلوی چشمانم دیدم و به لطف خدا مواد را ترک کردم و تمام مشکلاتم دوماه بعد از ترک رفع شد.
مواد حق انتخاب را میگیرد
مرد میانسالی که پس از ترک در مرکز بازتوانی، خیاطی میکند در مورد روزهای اعتیادش گفت: با مصرف مواد 15 سال خودم را تخریب میکردم. من اولین بار ماده سیاه (حشیش) را در ابتدای جوانی کشیدم. هیچکس جز خودم مقصر نیست. اگر کسی هم ادعا کند خانواده، جامعه و دوستان مرا به سمت اعتیاد بردند در حال فرافکنی است. متهم ردیف اول خودمان هستیم و دیگر علل در درجه بعدی قرار دارند. اولینبار من در جمع دوستان مواد را تجربه کردم. اولینباری که مصرف کردم بسیار خوش بودم و مزهاش زیر زبانم رفت.
مرد خیاط ادامه داد: بعد از مصرف تفریحی، مواد دیگر جوابگوی من نبود. معتادان افراد لذتطلبی هستند و دوست دارند اگر چیزی را تجربه میکنند تا آخرش شخم بزنند و ببینند انتهای آن چیست. اوایل اعتیاد، من حق انتخاب داشتم که چگونه مواد را مصرف کنم. میگفتم مواد را کنترلشده مصرف میکنم تا معتاد نشوم و من میتوانم کنترل کنم، اما همین من من گفتن مرا بدبخت کرد. به مرور زمان حق انتخاب از من گرفته شد و مواد بود که انتخاب میکرد من کجا بروم، چه کار کنم. حتی مواد به من میگفت کی شام بخورم و سرکار بروم. به مرور زمان حق انتخاب از من گرفته شد تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را از این دام نجات دهم. بعد از مصرف متادون دوستم که همدرد من بود مدعی شد اگر بخواهی میتوانی خوب شوی اما باید خودت بخواهی تا بتوانی از این دام رها شوی.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر