اما وقتی جسارت جورج لوکاس برای تولید فیلمی که همگان رای به شکستش میدادند و درگیریهای او با فاکس قرن بیستم را در نظر بگیریم.
راحتتر به این موضوع پی میبریم که چرا افرادی بیشمار در سراسر جهان نسبت به این فرنچایز تعصب دارند و با تولید بعضی عناوین نهچندان فاخر از کوره در میروند.
جنگ ستارگان دنیایی ساده و بیشیله پیله عرضه میکند که رنگ و بوی داستانهای فولکلور را دارد و شاید همین باعث شده این بازی اثری به یاد ماندنی برای کسانی باشد که در دوران کودکی به تماشایش نشستهاند.
در هر حال، بازآفرینی یکی از معروفترین عناوین جنگ ستارگان در عرصه بازیهای ویدئویی در دست است و برخلاف تصورات ابتدایی، نظرات درباره آن بهشدت دوقطبی و متضاد است.
گروهی آن را بهترین ادای دین به این فرنچایز دانسته و گروهی دیگر از آن بهعنوان «یک بازی بد» یاد میکنند و شاید در این بین جمله گمشده هواداران که خوشبختانه بر زبان اغلب منتقدان جاری شده است این باشد:
«خط مقدم در القای حس جنگ ستارگان و ابقای خاطرات هواداران عالی عمل کرده، اما در ارائه یک تجربه گیمینگ عمیق، به صورتی که از یک اثر کاملا آنلاین انتظار میرود، دچار کاستیهای فاحش است.»
وقتی مدتی پیش الکترونیک آرتز اعلام کرد این بازی فاقد بخش تکنفره داستانی خواهد بود، خیلیها دادشان درآمد و عدهای دیگر این اقدام را به فال نیک گرفته و دال بر کیفیت بخش آنلاین بازی دانستند.
حال با عرضه بازی و اثبات خطا بودن آن تصور، تنها جای دو گمان میماند: یکی این که شالوده بازی همین است و بعد از این هر چه بیاید به نقشهها و موارد ظاهری خواهد افزود و تغییری در گیمپلی ایجاد نخواهد کرد و دیگری این که هر چه باشد با الکترونیکآرتز طرف هستیم.
بعید نیست برای بهرهگیری تمام وکمال از فرصتهای مالی این بازی، در آینده نزدیک عناصر بیشتری به گیمپلی بازی افزوده شود.
کما این که همین حالا یک مُد جدید برای بازی در راه است. در هر حال، اگر بخواهیم از این مساله مطمئن شویم، باید دست کم چند ماه انتظار بکشیم و بستههای الحاقی EA را رصد کنیم.
در غیر این صورت، چیزی که الان هست، شاید هواداران وفادار این فرنچایز را راضی کند، اما از نظر کیفیت و عمق گیمپلی، در مقابل هیولایی چون Halo 5 کم میآورد.
از نظر ظاهر با یکی از زیباترین بازیهای حال حاضر مواجه هستیم. نورپردازی پویا، بافتهای واضح، فشار باد بر درختان و بسیاری موارد فنی دیگر در کنار وسواس بینظیر DICE در ساخت و پرداخت عینی عناصر سهگانه، از جمله افکتهای فتورئالی برخورد لیزر به دشمن یا انیمیشنهای باورپذیر کشته شدن آنها، هوش از سر هر هواداری میبرد.
بازی پر است از تصویرهای رویایی. باران روی برگهای در حال سقوط میدرخشد، کریستالهای یخی بر دیوارههای غارها خودنمایی میکنند و حتی میتوان ذرات گرد و خاک را هم به وضوح دید.
در عین حال، صداپردازی بازی نیز فوقالعاده کار شده است. همه چیز سر جای خود است و تنظیم کار بهگونهای صورت گرفته که هیچ صدایی بیهوده بر صوت دیگر نچربد. همه چیز در این ارکستر بینظیر ساز همساز خود را میزند.
حیف که پس از مدتی این زیبایی سحرآمیز جای خود را به کاستیهای طراحی میدهند. نقشهها ظاهری عالی دارند، اما طراحی درستی ندارند. نحوه قرارگیری سنگرها و کانونهای تیراندازی آنطور که باید اصولی انجام نشده است.
البته این ضعف در تمام نقشهها حاکم نیست، به عنوان نمونه نقشه تاتوئین با ترکیب مناسب فضای درونی و بیرونی، راههای متعددی برای اعمال استراتژی و مقابله با دشمن فراهم میآورد.
تعداد مدهای بازی نیز قابل توجه است. 9 مد مختلف در بسته اصلی وجود دارد که هرکدام متمایز از دیگری است.
از مدهای قابل توجه میتوان به Heroes vs. Villains (نبرد قهرمانان و آدم بدهای سری) و Droid Run (سبکی خاص از کنترل موقعیت، با این فرق که نقاط کنترل در طول نبرد جا عوض میکنند) اشاره کرد، اما ستاره اصلی مدها Walker Assault است.
در این مد گیمپلی پررنگتر ظاهر شده و برخلاف مبارزات مدهای دیگر بازی، هدفی بالاتر برایش اندیشیده شده است.
در این مد شورشیان برای نابودی AT-STهای در حال حرکت بهسمت پایگاهشان که توسط سربازان امپراتوری اسکورت میشوند ، تلاش میکنند.
دوقطبی بودن وظایف به تجربهای کاملا متمایز برای دو گروه میانجامد و با وجود چند گزینه دفاعی و تهاجمی، این نبردها به تنوعی مثالزدنی مجهز شدهاند.
مد بقا (Survival) نیز لطف خاص خود را دارد. در مد همکاری فوجی (Wave-Based) که مثالش را در بازیهای فراوانی دیدهایم، باید در مقابل دستههای متخاصم امپراتوری ایستادگی کرد.
با وجود فراگیری این مد، وجود آن در خط مقدم را میتوان تنفسی خوشایند پس از گذران وقت در مدهای مولتیپلیر دیگر دانست.
متاسفانه مدهای ضعیف بازی نیز به همین اندازه خودنمایی میکند. برای مثال دو مد Blast و Cargo که انواعی از Team Deathmatch و Capture the Flag هستند، فقط برای چند بار جذابیت دارند.
در Hero-Hunt که گروهی از سربازان را در مقابل یک جدای، سیث یا جایزهبگیر قرار میدهد، شاهد عدم تعادل هستیم. قدرت قهرمانان بیش از حد است.
در ساعات آغازین بازی، صحنههای فراوانی وجود دارد (بهخصوص آنهایی که قهرمانان بازی را دخیل دارند) که حس سینمایی و ماجراجویانه بالایی به بازی میبخشند، اما پس از چند ساعت، اینها هم تکراری شده و قادر نیستند رکود بازی را برهم بزنند.
مبارزات بازی نیز حالتی خشک و یکنواخت دارد. استراتژی در نبردهای تن به تن میان سربازان کمتر جای دارد و اغلب صحنهها به شلیک رودرروی دو نفر و مرگ یکی و گریز دیگری ختم میشود.
در عین حال نبردهای سوار بر وسایل نقلیه به بازی تنوع میبخشد. با وجود این، تمام وسایل اینچنینی با کنترلهای راحت و خوشدست خود، نقش به سزایی در مبارزات ندارند.
نقشههای بازی کوچکتر از آن هستند که بتوان از وسایل نقلیه هوایی لذت وافر برد. در مقابل، اسنواسپیدرها به دلیل کابل بکسلی که میتوان از آن برای سرنگونی AT-STها استفاده کرد بیشتر به کار میآیند و AT-Sها نیز در شرایط حساس قادرند ورق را برگردانند و کاش وسایل نقلیه بیشتری از این الگو بهرهمیبرد.
سازندگان برای تشویق بازیکنان به گذراندن زمان بیشتر در بازی، یک سیستم پیشرفت متوسط برای آن تدارک دیدهاند.
از پوسته برای شخصیتها گرفته تا انواع بلَستر، نارنجکهای یونی و موشکاندازهای جهتیاب در بازی ارائه میشود. متاسفانه بهجز بعضی آیتمها مثل Jump Jet که امکان پرش در طول نقشه به دل نبرد را فراهم میکند، اغلب این آیتمها هیچ تغییر خاصی در تجربه بازیکن ایجاد نمیکند.
کارتهای ویژهای که مزیتهایی مثل رادار ماسکینگ یا مقاومت در برابر صدمات انفجاری ارائه میکنند، باارزشترین موارد هستند؛ مواردی که بخش مهمی از عمق اندک بازی به آنها مدیون است.
اگر قرار است نسخه اصلی این بازی را تهیه کنید، دست نگهدارید تا آینده آن مشخص شود، زیرا از نظر حس هیجان، بیشتر از 10 تا 12 ساعت کفاف نمیدهد.
Star Wars Battlefront
پلتفرم Xbox One، PS4
Windows
ناشر Electronic Arts
سازنده DICE
سبک اکشن شوتر
امتیاز 7
سیاوش شهبازی
ضمیمه کلیک
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد