چهره او این روزها در شبکه شما و برنامه «شمعدونی» دیده میشود. یک برنامه صبحگاهی با اجرا و تهیهکنندگی او که مخاطبان زیادی هم دارد. گپ و گفت ما سر صحنه این برنامه انجام شد که میخوانید.
در مواجهه با شما همیشه این سوال به ذهن من میرسید که چرا شما با وجود شروع خوبی که در اجرا داشتید به اندازه دیگر مجریان همسن و سالتان روی آنتن نبودید و دیده نشدید؟
بستگی دارد دیده شدن را با چه المانهایی ارزیابی کنید. من با شبکههای متفاوتی همکاری کردم، اما بیشتر برای خودم تاثیرگذاری روی مخاطب مهم بود تا اینکه فقط به عنوان مجری صرف دیده شوم.
هرچند تا حدی حرف شما را قبول دارم چون وقتی به روحیاتم نگاه میکنم، میبینم از همان زمان هم خیلی علاقهمند به دیده شدن نبودم و فکر میکنم خیلی از مردم من را با همین خصوصیت که کمتر در تصویر هستم، میشناسند.
البته اجرای مشترک شما در سال 75 با فاطمه بیدمشکی در برنامه «صبح و زندگی» شبکه سه را که سه سال روی آنتن بودید یادم نرفته است؟
بله، «صبح و زندگی» در آن زمان شاید اولین برنامه خانوادگی شبکه سه به شکل مرسوم این زمان بود که به همراه فاطمه بیدمشکی به نوبت سه روز در هفته اجرایش را بر عهده گرفتیم که در زمان خودش بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.
پس به دلیل همین روحیه بود که رفتید سراغ تهیهکنندگی، آن هم برای نوجوانان،البته در شبکهای که مخاطبانش ایرانیهای خارج از کشور بودند؟
دوران نوجوانی را دوست دارم و فکر میکنم دوره بسیار حساس و مهمی است که شاید کمتر برایش بها قائل شده است.
طبیعی است که نوجوان دور از وطن با شرایط متفاوتی روبهروست که علاوه بر بحران بلوغ سنی با بحران هویتی هم آمیخته میشود و این واقعا برایم دغدغه بود که کاری برای آنها انجام بدهم.
نتیجهاش این شد که برنامه «بوم سفید» را ساختم که چند سال بهترین برنامه کودک و نوجوان شد.
نگاهتان به برنامههای سبک نوجوان چه بود؟ همان ایده نیمرخ را دنبال میکردید؟
نه، اتفاقا معتقد بودم که دیگر سبک «نیمرخ» حتی در داخل جواب نمیدهد چه برسد به خارج از کشور.
تهیهکنندهای موفق است که برنامهاش را به اقتضای زمان و مخاطب خودش بسازد. واقعا نوجوان دهه 80 دیگر آهنگهای کشدار پشتسرهم که کسی روی آنها شعرهایی را بخواند دوست ندارد.
در آن دوره بهجرات میگویم که برای اولینبار در تلویزیون اجرا به نوجوانان سپرده شد. ظرفیت این برنامه آنقدر بالا بود که همه مجریان آن الان برای خودشان آدمهای مطرحی در اجرا شدند.
هر چند در آن زمان برای جا انداختن این سبک از اجرا هم زیادی چانه میزدم. این که در اجرای زنده مجری کار نمایشی انجام دهد در آن زمان هنوز جانیفتاده بود و بسیاری از مدیران میگفتند این مدل کار جواب نمیدهد، اما وقتی استقبال نوجوانان را دیدند قبول کردند.
مگر نه اینکه برنامهساز باید از مخاطب جلوتر باشد. وقتی ایدهای مطرح میشود باید دید بعد از 30 قسمت مخاطب چه حسی نسبت به آن دارد.
شاید به دلیل تغییرات سریع دنیای نوجوانی در فضای کنونی که با وجود رایانه، تلفن همراه و شبکههای اجتماعی نیازهایشان متفاوت شده است. این نیازسنجی کمی دشوار هم باشد؟
درست است. چنانچه الان دیگر باید حال و هوای اجرای یک مجری نوجوان پرانرژی جور دیگری باشد تا مخاطب در زمان حال او را بپذیرد.
به نظرم برنامهسازی برای قشر نوجوان خیلی دشوار است و درایت خاصی را میخواهد و برنامهساز باید به نوعی با ادبیات آنها آشنا باشد و با دانشی که از حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی نوجوانان دارد، برنامه بسازد.
در مورد شما شاید این سوال به ذهن مخاطب برسد که شاید خیلی اصرار به جلوی دوربین بودن ندارید که اینقدر کم ظاهر میشوید. آیا نگران نیستید که فراموش بشوید؟
همیشه با تلویزیون همکاری داشتم و برنامههای زیادی برای تلویزیون ساختهام. هزاران دقیقه برنامه زنده و هزاران دقیقه برنامه تولیدی ساختهام، اما شاید شرط اولم دیده شدن نبوده است که این سوال به ذهن شما رسیده است.
هرچند با اجرا وارد تلویزیون شدم، اما خیلی زود خودم را در کسوت یک برنامهساز دیدم و شاید اگر علاقه به روی آنتن بودن داشتم حتما بسیاری از پیشنهادها را قبول میکردم.
اما واقعا نمیتوانم بپذیرم برای دیده شدن در برنامهای حضور داشتهباشم که دوست ندارم و سابقه گذشتهام را زیرسوال میبرد.
چطور شد از شبکه جامجم به شبکه شما آمدید آن هم با یک برنامه صبحگاهی؟
آمدنم به پیشنهاد محمدمهدی قاسمی، مدیر شبکه شما بود. به هر حال قرار شد تغییراتی در کنداکتور شبکه داده شود و با توجه به ماموریت جدید این شبکه قرار شد یک برنامه صبحگاهی روی آنتن برود.
برنامهای که هم تخصصی و آموزشی باشد و هم مشارکت مراکز را با خود همراه داشته باشد. کلید این برنامه در نوروز 94 زده شد.
یک برنامه 13 قسمتی صبحگاهی با نام «صبحانه» که حال و هوای نوروزی داشت و بیشتر به سفرهای نوروزی و آداب و رسوم این زمان میپرداخت، اما با استقبالی که از این برنامه شد تصمیم گرفتیم بعد از عید آن را با شیوهای متفاوت ادامه دهیم.
و برنامه «شمعدونی» روی آنتن رفت؟
در باکس صبحگاهی برنامهای نداشتیم و فکر کردیم یک برنامه برای خانوادهها که اطلاعرسانی هم در آن پررنگ باشد، میتواند صبح مخاطبان را متفاوت کند.
در «شمعدونی» هر روز به یک موضوع خاص میپردازیم. از طب سنتی و کارآفرینی و کسب و کارهای خانگی، تغذیه و مسائل مربوط به ازدواج و جوانان تا مباحث پزشکی، تربیتی و حتی محیطزیست و مسائل روز حقوقی با حضور کارشناسان مطرح میشود.
شما به عنوان تهیهکننده و مجری «شمعدونی» چه خلاقیتی به کار بردید که این برنامه بتواند در مراکز استانها مخاطب داشته باشد؟
مخاطب استانی برای ما خیلی جدیتر از پایتخت است، چون ضرورت ساخت برنامهسازی خاص برای آنها بیشتر است و البته آنها به طرح موضوعات مختلف در حوزههای مختلف حساستر و نیازمندتر هستند.
بههمین دلیل سراغ کارشناسان و استادان برتر و نمونه و چهرههای ماندگار در حوزههای گوناگون از سبک زندگی، تغذیه، روانشناسی و هنر گرفته تا گردشگری و محیطزیست رفتیم تا آنها با کاری ارزشمند روز خود را آغاز کنند.
این برنامه با برقراری ارتباط تصویری با مراکز استانها و پخش موسیقیهای محلی به معرفی آداب و رسوم بومی در زمینههای گوناگون میپردازد و فرصتی ایجاد میکند که آنها مکانهای ناشناخته گردشگری و توریستی حوزه استحفاظی خود را به سراسر ایران معرفی کنند.
وقتی صحبت از مراکز میشود موضوع کشاورزی و محیطزیست پررنگتر میشود. فکر کنم این موضوع در برنامهتان پررنگتر باشد.
البته سعی میکنیم به همه جنبهها و موضوعات بپردازیم، اما نیاز مخاطب مهم است به همین دلیل از پروفسور پرویز کردوانی دعوت کردیم که در روزهای سهشنبه در استودیو حضور داشته باشد.
ایشان از افرادی است که بسیاری از دوستداران محیطزیست و حتی مردم عادی هم او را با نظریات جسورانهای که در زمینههای مختلف زیستمحیطی داشته است، میشناسند.
او فرزندی از دل کویر و پدر علم کویرشناسی است که سالهای طولانی در این زمینه به تحصیل، تحقیق و تدریس پرداخته است و بهترین مرجع برای کشاورزان و دامداران است.
اگر بخواهید نمایی از مخاطب استانی ترسیم کنید چگونه او را ارزیابی میکنید؟
اولین اصل برای من اهمیت دادن و جدی گرفتن مخاطبی است که بسیار باهوش و داناست.
جالب است که بدانید مخاطبان ما بسیار به حوزه سلامت علاقهمند هستند و گاهی از روستاها و شهرستانهای دور برای ما پیامک میزنند که در این حوزهها بیشتر ورود کنیم و به سوالاتشان جواب دهیم که این نشاندهنده نیاز مخاطب به مباحث علمی و کارشناسی شده است
و ما تا جایی که بتوانیم سعی در ارائه مباحث مفید و بهروز داریم. با اینحال در همه موارد سعی کردیم مخاطب خود را بومی و ملی بدانیم.
یعنی مباحث ما در عین اینکه فرامنطقهای و دغدغه همه مردم ایران است، به قطبهای کوچک روستایی هم توجه میکند و از شهرهای کوچک غافل نیست.
در بخشی از برنامه شما روزنامههای صبح را میخوانید و به اخبار مهم آن اشاره میکنید، به نظرم این بخش هم در نوع خودش برای مخاطب استانی جذاب است؟
ما با مخاطبی کاملا متفاوت از پایتخت روبهرو هستیم. او ممکن است کشاورز و صیاد باشد یا کارمند و خردهفروشی که دسترسی به رسانههای مکتوب برایش مقدور نیست به همین دلیل این بخش را در برنامه گنجاندیم تا با مرور اخبار او را در جریان مسائل روز بگذاریم.
مشارکت مراکز استانها در برنامه چقدر است؟
در بحث کارشناسی با توجه به موضوع هر روز از مراکز خواستهایم که سوالات مردم را طی یک گزارش برای ما ارسال کنند و ما با پاسخ به سوالات مخاطبان هر روز مباحث کارشناسی را پیش میبریم.
ضمن اینکه هر روز 15 تا 20 دقیقه را به یک استان اختصاص دادهایم تا ضمن معرفی ویژگیهای اقلیمی و اقتصادی آنجا، به موضوعات فرهنگی و گردشگری هم در قالب یک آیتم بپردازد.
در کنار توضیحاتی که درباره برنامهتان دادید فکر میکنید چه بخشی از برنامهتان به عنوان شاخص و نشانه میتواند مطرح شود؟
به نظرم گنجاندن بخش هواشناسی ـ کشاورزی از ابتکارات این برنامه است. ما برای اولین بار مباحث هواشناسی ـ کشاورزی را از این برنامه بازگو میکنیم و هر روز برای کشاورزان، دامداران، زنبورداران، مرغداران و...
توصیههای هواشناسی خاص خود را داریم و حضور کارشناس هواشناسی در این برنامه که به شکل تخصصی توصیههای مورد نیاز را به این دسته از مخاطبان میکند یکی از ویژگیهای مهم این برنامه به حساب میآید.
نیره رضایی مطلق
ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد