جوهری زمانی به چشم نسل ما و دیگر کسانی که از سالهای پس از انقلاب دیدن تلویزیون را به طور جدی شروع کردند، آمد که سالها بود چشم بر این جهان بربسته و بدرود زندگی گفته بود.
اما سیما و بهویژه نقش دوستداشتنیاش که بهخوبی آن را مال خود کرده بود به قدری بر ما تأثیر گذاشت که هنوز هم هر کسی میخواهد یادی از رئیسعلی بکند، محال است که چهره جوهری از نظرش نگذرد.
او نقشی یگانه را از خود به یادگار گذاشت و بر ذهن کسانی نشست که خاطره دلیران تنگستان و مجاهدان جنوب را دوست دارند و بر زبان میآورند.
عجیب اینکه هیچ عکس تائیدشدهای هم از رئیسعلی وجود ندارد و یکی دو عکس در دسترس هم «منتسب» به این فرمانده دلاور و تجاوزستیز است و همین امر باعث شده تا چهره جوهری بهخوبی جایگزین سیمای رئیسعلی شود (هرچند به صورت مجازی) و حالا نزدیک به چهار دهه که از درگذشت نابهنگام جوهری میگذرد، نقش و بازیگری به نوعی وحدت رسیده است.
یکی با آفریدن حماسه و دیگری با بازآفرینی آن حماسه سترگ... تردیدی نیست که چنین حماسههایی با وجود کاریزمای یک یا چند نفر از بزرگان هر منطقه و با همراهی گروهی که دل در گرو احترام و همدلی با این یک یا چند نفر میسپردند، شکل میگرفت.
یعنی آنکه رئیسعلی دلواری فردی کاریزماتیک بوده که توانسته گروه زیادی را تا سرحد جان با هدف و آوردگاه پیش رویش همراه کند و ارائه هر تصویری از رئیسعلی که بازیگرش فقدان بخش یا همه آن کاریزما میبوده از ابتدا فرجامی جز شکست را پیش روی آن بازیگر و پروژه در حال ساخت قرار نمیداده است، اما خوشبختانه محمود جوهری چیزی کم نداشت و خود بازیگری کاریزماتیک بود.
بنابراین تصویرش جایگزین عکسها و چهره نداشته مردم ما از قهرمان ملیشان شد و با این تصویر بهخوبی بر جایگاهی که شایستهاش بود تکیه زد و سیمای رئیسعلی را زنده کرد.
هرچند که در رخدادی کاملا تقدیری خودش حتی آنقدر زنده نماند تا حاصل کارش را تمام و کمال ببیند و این بخش پیشبینی نشده و تراژیک ماجرا بود که از طرفی خود بر جاودانه شدن (و یکی انگاشتن) نقش و بازیگر تأثیر فراوانی گذاشت.
زیرا با گذر زمان و پیر شدن تدریجی هر بازیگر از یک طرف و حضور او در نقشهای متنوع و «دیگرگونه» بعدی از طرف دیگر باعث میشود تا بینندگان و دوستداران کار آن بازیگر، در ذهنشان فاصلهای میان آن نقش جاودانه (شاهنقش) و آثار بعدی بازیگر محبوبشان ببینند و بههرحال، کمی تا قسمتی از آن نقش را به مرور زمان و در اثر تنوع ایجادشده از یاد ببرند. اتفاقی که از بد حادثه برای جوهری نیفتاد و مرگش در جوانی چهرهای همیشه جوان را به ذهنها سپرد... .
***
زندهیاد محمود جوهری پیش از بازی در دلیران تنگستان، بازیگر حرفهای تئاتر بود و انگیزه همایون شهنواز ـ کارگردان سریال ـ در بهکارگیری هنرپیشگان کمتر دیدهشده (در کنار چند بازیگر حرفهای و شناختهشده مانند منوچهر فرید، اسماعیل داورفر، ولیالله شیراندامی، نعمتالله گرجی و...)
و حتی برخی نابازیگران باعث شد تا جوهری در نخستین گامی که بیرون از صحنه نمایش و در گسترهای بزرگتر همچون تلویزیون برداشت، نقش اصلی یک سریال تاریخی و مهم چونان دلیران تنگستان را بر عهده بگیرد.
شهنواز درباره چگونگی یافتن جوهری و دیگر انتخابهایش برای بازیگری گفته است: «بازیگران را غالبا از میان کسانی انتخاب کردم که قبل از آن خیلی کم جلوی دوربین رفته بودند.
چون فکر میکردم بازیگری که در یک شمایل تاریخی قرار میگیرد، چهره و بازیاش باید بدیع باشد؛ مثل «مسترچیک» که هایگاز استپانیان نقش او را بازی کرد.
کاظم افرندنیا هم جایی گفته است که اولین کاری که در آن ظاهر شده همین سریال بود. نقشهای پدر و مادر سیدمهدی بهبهانی [با بازی حمید طاعتی] را پیرمرد و پیرزنی بوشهری بازی کردند.
بازیگر نقش مادر خالوحسین دشتی هم بوشهری بود. نقش خورشید را هم یک بوشهری بازی کرد. من از کار این آدمها بیشتر لذت میبردم... به همین طریق، سر کلاسهای مهدی فروغ در دانشکده تئاتر، چشمم به محمود جوهری افتاد و از فرم چهره و نجابت نگاهش خوشم آمد.
خیلی شبیه به عکس واقعی رئیسعلی بود. وقتی به او پیشنهاد بازی دادم، گفت تا به حال جلوی دوربین نرفته است.
پرسیدم: تا به حال کار نمایش انجام دادهای؟ گفت: «با عباس جوانمرد کار کرده و پهلوان اکبر میمیرد را بازی کردهام، اما تا حالا جلوی دوربین بازی نکردهام و این کار از من برنمیآید.» در ادامه، زندهیاد دکتر فروغ به من کمکهای زیادی کرد و توانستم از دانشکده تئاتر بهجز محمود حدود 14 بازیگر انتخاب کنم.
موقع بازی گرفتن به آنها میگفتم که من خودم را به شما توضیح میدهم و با این توضیح شما میفهمید که چه میخواهم.
یک خواهش هم دارم و آن اینکه اگر متوجه نمیشوید، بگویید تا باز هم برای شما توضیح بدهم.
شهنواز با ستایش از گروه همکارش یاد میکند و درباره دیگر زمینهچینیهایش برای قوامیافتن نقشها (بهویژه کاراکتر محوری رئیسعلی) و ظرفیت و انعطاف بالای جوهری میگوید: «گروه ما واقعا گروه خوبی بود.
من به کسانی که فیلم تاریخی میسازند یا ماجرای فیلم آنها میان مردم میگذرد دو سه توصیه میکنم؛ یکی اینکه حتما در منطقه تاریخی وقوع آن ماجراها فیلم یا سریالشان را بسازند.
هرچند امروز شاید عدهای شهرک سینمایی را انتخاب کنند که البته این، حرف دیگری است. دوم اینکه حتما با مردم منطقه بیامیزند چون به هر حال اتفاقی که در آنجا رخ داده است.
از همان مردم نشأت گرفته و نیرو یافته و سوم اینکه بهویژه بازیگران و مخصوصا بازیگران نقش اول، با منطقه آشنا شوند و با مردم آن ارتباط نزدیک داشته باشند، به گونهای که انگار با آنان زندگی میکنند.
این مسائل به کار ویژگیهایی میدهد، ازجمله اینکه ماجراها در مقابل دوربین، صادقانه اتفاق میافتد.
اینها چیزهایی است که نمیتوان به آسانی توضیح داد و ما فقط پیامدهای آنها را میبینیم، اما در همین محدوده هم در نظر بگیرید که یک آدم چهطور میتواند نقش رئیسعلی را ایفا کند، بدون اینکه با مردم منطقهای که رئیسعلی آنجا زندگی کرده، آشنایی داشته باشد.
من محمود جوهری را با یک مهتر از خود منطقه و یک ملازم با تفنگ و قطار فشنگ و اسب، واداشتم که با همدیگر زندگی کنند. از اتفاق، اینها با هم خیلی «جور» شدند و محمود جوهری خیلی چیزها از آنها گرفت.»
شهنواز درباره برخی رخدادهای پس از فقدان جوهری و انعکاس این مرگ زودهنگام در میان مردم میگوید:
«بعدها از میان راشهای مستند پشت صحنه سریال برای یادمان و بزرگداشت مرحوم جوهری استفاده کردم و در پایان هم سکانس صدای ترمز و برخورد شدید خودروی جوهری و تصادف را گذاشتم.
یادم هست این فیلم بعد از اخبار و پخش آن خبر ناگوار به نمایش درآمد و مردم از مرگ نابههنگام این بازیگر نجیب و زیبا خیلی متأثر شدند...» این اثرپذیری شبیه همان تأثیری بود که بینندگان دلیران تنگستان در سکانس مواجهه با مرگ رئیسعلی در سریال پذیرفتند:
آن طور که از همرزمان رئیسعلی شنیدم او انسان مقبولی بود، شخصیت جذابی داشت و البته گاهی اوقات نیز تندخو بود. ولی آنطور که همسرش میگفت شیرین هم بود.
مرگ در اوج جوانی و بدو شهرت و شناختگی، برای هر بازیگری که در این شرایط از دست برود، همواره نوعی احساس تراژیک توأم با اثرگذاری بیشتر و در یادماندن عمیق بر جا میگذارد؛ بهویژه آنکه او خوب هم در نقش خود جاافتاده باشد.
نمونه جهانی این پدیده، جیمز دین است و نمونه اینجاییاش هم زندهیاد جوهری... میتوان حدس زد که او اگر دچار آن حادثه شوم نمیشد با تکیه بر همین تکنقش میهنپرستانهاش میتوانست در تلویزیون و سینمای بعد از انقلاب ادامه دهد.
شهنواز میگوید: «ما خیلی کار کردیم تا چهره جوهری درست شد. او سیمایی جذاب و چشمانی نجیب داشت. کارش صادقانه بود. اهل نماز هم بود. هر کدام از این ویژگیها عالمی دارد.
من چه میتوانم بگویم وقتی او در جوانی درگذشت و حتی حاصل کار خودش را هم در دلیران تنگستان درست و حسابی ندید.
جوهری تازه ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بود. گاهی اوقات که میخواست از بوشهر به تهران برگردد، شخصا خجالت میکشید به من بگوید و زندهیاد هاشم ارکان را واسطه میکرد تا دو سه روزی مرخصی بگیرد.
من هم در حدی که به کارمان لطمه نخورد به او مرخصی میدادم، به نظرم محمود هرچند اهل شهرتطلبی و ثروت نبود ولی اگر میماند حتما ستاره میشد.
خود من در همین سالها وقتی میخواستم یک فیلم بسازم خیلی اذیت شدم. مثلا شخصی برایم نامه نوشته بود که آقای شهنواز، من حاضرم سر صحنه فیلم شما جاروکشی هم بکنم، ولی بعد که با او قرارداد بستم، گفت: من فقط در صحنههایی حاضر میشوم که دیالوگ داشته باشم، در غیر این صورت نمیآیم.
محمود جوهری اصلا اهل این حرفها نبود. من با او قراردادی 40 هزار تومانی بستم برای شش یا هفت ماه، در حالی که دو سال تمام به محل ساخت سریال رفتوآمد کرد و فعال بود.
من در پایان کار برایش درخواست پاداش کردم و 40 هزار تومان دیگر به او پرداختند. محمود نوروز 1355 با این پول یک خودروی پیکان جوانان قرمز رنگ خرید، با همان به مسافرت رفت و تصادف کرد و کشته شد.
یک نفر به من گفت که تو باعث شدی که او خودرو بخرد، چون تازه رانندگی یاد گرفته بود. البته آن جاده، خیلی خطرناک است و بدبختانه هنوز هم قربانی میگیرد.
در آن تصادف، همسر محمود هم کشته شد و فقط فرزندشان زنده ماند که در کرج زندگی میکند. پدر مرحوم جوهری نیز چند سال پیش فوت کرد.»
***
نگارنده طی جستجوهایش، درباره فعالیتهای تئاتری جوهری به اطلاعاتی هرچند اندک دست یافت، هرچند در دیگر روایتهای جسته و گریختهای که امروز از یاران و همکاران زندهیاد محمود جوهری درباره او در دسترس است همواره نکتههایی وجود دارد که هر کدام روی دیگری از افتادگی و منش جوهری را نشان میدهد و نشان از شخصیت والا و محبوبش در میان آنان دارد.
کسی که محبوبیت و دوست داشته شدنش البته محدود به اطرافیانش نماند و به یک ملت تعمیم داده شد. روانش شاد و یادش گرامی باد.
علی شیرازی - ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد