در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در سینما و تلویزیون ایران، اما به دلیل تعداد کم تولیدات، این نوع فیلمسازی نسبتا محدود است. درمجموع میتوان آثار با موضوع هواپیما و پرواز در ایران را به دو دسته تقسیمبندی کرد.
اول: آثاری که به نبردهای هوایی در دوران دفاع مقدس و پس از آن میپردازد.
دوم: موضوع هواپیماربایی و امنیت پرواز.
موضوع اول دامنه نسبتا گستردهای دارد که به دلیل موضوعات مربوط به دوران پرافتخار دفاعمقدس عمدتا به حملات هوایی دوران جنگ میپردازد. چند فیلم شاخص سینمایی در این سالها فیلمهایی همچون عقابها (1363، ساموئل خاچیکیان)، آخرین پرواز (1368، احمدرضا درویش) و حمله به اچ 3 (1373، شهریار بحرانی) است که هر کدام در دوران خود با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شدهاند. بهعنوان مثال عقابها در زمان خود رکورد فروش سینمای ایران را شکست یا آخرین پرواز و حمله به اچ 3 به زوایایی از جنگ پرداخت که شاید تا آن زمان ناشناخته مانده بود.
اما نکته مهم در این آثار شاید این است که عموم فیلمهای سینمایی با آن که قهرمانمحور و حماسی است براساس یک شخصیت ملموس و واقعی ساخته نشده و مسلما اولین تجربه هوایی که یک بیوگرافی مشخص از یک خلبان است، سریال سیمرغ براساس زندگی شهیدان شیرودی و کشوری ساخته حسین قاسمی جامی در سال 1371 است.
این سریال با توجه به شرایط و امکانات آن روزها مخاطبان فراوانی را به خود جذب کرد. اما بیشک پرمخاطبترین سریال هوایی ساخته درخشان یدالله صمدی «شوق پرواز» است که برمبنای زندگی و مبارزات شهید سرتیپ خلبان عباس بابایی ساخته شده و این مجموعه با توجه به اینکه برای اولین بار به شکل جدی و حرفهای به نبردهای هوایی و دوران دفاعمقدس و حتی خانههای سازمانی و پایگاههای هوایی ارتش میپرداخت، توانست تاثیر بسیار زیادی روی مخاطبان تلویزیون داشته باشد و به نوعی یک تراز مشخص برای ساخت اینگونه آثار باشد.
البته به نظر میرسد با توجه به حضور خلبانهای کارکشته نیروی هوایی ارتش در جنگ و همچنین هیجانانگیز بودن اینگونه فیلم و سریالسازی هنوز میتوان با بررسی دقیقتر تولیدات بیشتری در این زمینه داشت.
اینگونه فیلمها و سریالها به دلیل هیجانانگیز بودن پرواز و علاقهمندی قشر جوان به خلبانی و حتی نبردهای هوایی همواره استقبال مخاطب را با خود بههمراه دارد؛ البته تولیدات این سالهای تلویزیون و بهخصوص سینما به لحاظ کمی چندان مناسب نیست.
موضوع دوم اما سابقه پیچیده و جالبی دارد. در ابتدای سالهای دهه 60 و به دنبال هواپیمارباییهایی که توسط سازمان مجاهدین و گروههای معاند اتفاق میافتاد ـ که البته عمدتا ناکام بوده است ـ فرماندهی وقت سپاه پاسداران با گزارشی به حضرت امام(ره) از ایشان کسب تکلیف میکنند و از آن پس به دستور ایشان حفاظت فیزیکی فرودگاهها و خطوط هوایی مسافربری به سپاه واگذار میشود. این موضوع باعث کاهش چشمگیر این نوع گروگانگیری هوایی شده، اما بهطور کامل متوقف نمیشود.
دو فیلم سینمایی و یک سریال تلویزیونی حاصل نگاه فیلمسازان به این پدیده سیاسی است. فیلمهای پرواز پنجم ژوئن به کارگردانی علیرضا سمیع آذر (1368) و ارتفاع پست به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا (1381) و مجموعه آسمان من به کارگردانی محمدرضا آهنج (1392) آثاری مشخص درباره هواپیماربایی و گروگانگیری هوایی است. البته فیلم حاتمیکیا برخلاف دو اثر دیگر و بهخصوص سریال آسمان من دارای ماهیتی سیاسی نیست و هواپیماربا با انگیزه سیاسی این کار را انجام نمیدهد و البته براساس یک اتفاق واقعی و شخصیتهای حقیقی ساخته شده است.
پرواز پنجم ژوئن و آسمان من به طور مشخص به دو هواپیماربایی توسط سازمان منافقین میپردازد که عوامل این دو حادثه در خارج از کشور دستگیر و محاکمه میشوند و طنز روزگار اینجاست که همان تشکیلاتی که این هواپیمارباها به امید حمایتشان این کار را انجام دادهاند بزرگترین خیانت را به آنها میکنند و سرنوشت تلخی را برایشان رقم میزنند. این داستان غریب و سرنوشت تلخ دستمایه سریال آسمان من است که این روزها از شبکه سه در حال پخش است.
این مجموعه باوجود بودجه تولیدی متوسط ساختار مناسب و چشمگیری دارد و از عوامل حرفهای استفاده میکند و یک مجموعه پر بازیگر است که البته صرفا به خود موضوع هواپیماربایی نمیپردازد و زمینههای این اتفاق و سالهای پس از آن را بررسی میکند. یکی از وجوه مشترک فیلم پرواز پنجم ژوئن و سریال آسمان من این است که زمینههای این مساله بررسی و نقش کشورهای اروپایی در ترغیب و حتی امکاندهی به این جریانات مشخص میشود و اصلیترین قسمت این نوع فیلمها جذابیت برخورد هواپیماربایان و ماموران امنیت پرواز است که عموما مخفی هستند و گاهی ناچارند تا لحظههای آخر پرواز خود را معرفی نکنند تا امنیت و جان مسافران به خطر نیفتد، بهطور مثال ارتفاع پست نمونه مناسبی از اینگونه برخوردهاست که تماشاگر تا نیمههای فیلم نمیداند مامور واقعی محافظ هواپیما کیست.
یکی دیگر از موضوعات جذاب برای مخاطب شاید سرنوشت این ربایندگان و آینده آنهاست. آنهایی که پس از این اتفاق به کشور مبدأ برمیگردند (همانند شخصیتهای واقعی که فیلم ارتفاع پست براساس آنها ساخته شده) به دورههای سنگین زندان محکوم میشوند، اما قسمت جذاب داستان آنهایی هستند که به سرزمین موعودشان میرسند و حالا باید پاسخگوی دو گروه باشند. نخست هموطنانشان که آنها را بهعنوان وطنفروش و خائن میشناسند و دوم کشورهای غربی که در نهایت آنها را تروریست میدانند و آنها پس از مدتی متوجه میشوند ابزار دست یک سازمان سیاسی جنایتکار بودهاند که حتی به اعضای خودش هم رحم نمیکند و حالا در میانسالی و پیری دلشان میخواهد به مملکتشان بازگردند. این ایده به شکل زیبایی در آسمان من شکل گرفته و نشان داده شده است. بهنظر میرسد باید با نشان دادن واقعیتهای پرافتخار دوران جنگ و حتی مواردی همچون ربودن هواپیماهای مسافربری با مسافران بیگناه و غیرنظامی در مقابل این جعل واقعیت ایستاد.
مسلما وظیفه رسانه و سینما پرداختن به اینگونه آثار است و بهعنوان مثال با ساخت یک فیلم یا مجموعه با تراز مناسب در مورد جنایت ناو وینسنس در منفجر کردن ایرباس ایرانی در خلیجفارس به دنیای مدرن و درگیر رسانههای سلطهطلب نشان داد که یک کشور با استفاده از زور و ابزار تبلیغاتی به فرمانده یک ناو نظامی به پاس کشتن تمام مسافران یک هواپیمای غیرنظامی مدال افتخار میدهد!
آسمان من مسلما حرکت مهم و البته ابتدایی برای پرداختن به اینگونه مضامین است که برخلاف نگاه اول بهشدت در عرصه بینالملل مهم و تاثیرگذار است.
در تمام این سالها و در عرصه هوایی قهرمانان بزرگی همچون عباس دوران و عباس بابایی بودهاند که نماد شرف و مبارزه هستند و تمام مردم ایران آنها را میشناسند و به شهدایشان احترام میگذارند، اما گمنامانی در عرصه حفاظت هواپیماها بودهاند که جانشان را در راه امنیت پرواز دادهاند و هرگز هم نامی از آنها نیامده است.
این قهرمانان گمنام هر کدام داستانهایی دارند که میتواند دستمایه ساخت سریال و فیلمهای مناسبی باشد. آثاری که نیاز این روزهای تلویزیون است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم