اشاره: جدایی تلخ است و دردناک، با این حال گاهی اوقات شرایطی در زندگی مشترک پیش می‌آید که هیچ راه‌‌حلی جوابگو نیست و زن و مرد طلاق را به ادامه زندگی ترجیح می‌دهند. پس از جدایی اما داستان به گونه‌ای دیگر برای زن رقم می‌خورد و چاره‌ای جز مواجهه با انواع و اقسام چالش‌ها مثل برچسب خوردن، مشکلات اقتصادی، رودررو شدن با احساسات منفی مثل تنهایی و ترس و احساس پشیمانی و سرزنش خود و افسردگی ندارد. در این بین خانواده و اطرافیانش نیز با در پیش گرفتن رفتار نسنجیده‌ای نمک روی زخمش می‌پاشند و طوری با او برخورد می‌کنند که گویی دیگر حق بودن در میان آنها و مردم را ندارد و باید از چشم‌ها پنهان شود.
کد خبر: ۸۴۵۳۱۴

لکه ننگ خانواده‌ام هستم

مهری به‌تازگی از همسرش جدا شده، اما در همین مدت کم نیز درگیر مشکلات شده است. در اتاق مشاوره می‌گوید: از ازدواج کردنم به‌شدت پشیمانم. چون شوهرم آن چیزی نبود که فکرش را می‌کردم و از زمین تا آسمان با تصوراتم فرق داشت. راستش را بخواهید دلم راضی به این ازدواج نبود و فقط به خاطر حرف و حدیث دوست و فامیل که چرا مثل خواهرانم شوهر نمی‌کنم و این‌که فقط سایه مردی بالای سرم باشد، تن به این ازدواج دادم.

بگذارید از اول بگویم. با شوهرم در یک کارگاه تولیدی آشنا شدم و او 14 سال از من بزرگ‌تر بود. همیشه در مورد زن و بچه‌هایش با من درددل می‌کرد و هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کردم که ممکن است نسبت به من حسی داشته باشد. او همیشه در محل کار هوایم را داشت و از نظر کاری به من که زیردست او بودم، سخت نمی‌گرفت و راحت بودم. چند ماه که گذشت، متوجه تغییر رفتارش شدم و با زبان بی‌زبانی و ترس ابراز علاقه می‌کرد و بالاخره گفت که دوست دارد با من ازدواج کند. گفت که زن اولش قرار نیست از این ماجرا باخبر شود. با این‌که همسر داشت، اما موقعیت خوبی بود و می‌توانستم از زیر بار نگاه‌های سنگین خانواده و اطرافیانم نجات پیدا کنم.

موضوع را به خانواده‌ام گفتم و آنها هم که انگار تمام دغدغه‌شان این بود که از شر من خلاص شوند، موافقت کردند. بالاخره با هم ازدواج کردیم و من شدم همسر دوم. اما روزگار خوشی‌های من بیشتر از هشت ماه طول نکشید و نمی‌دانم چطور شد که زنش از موضوع باخبر شد و شوهرم نیز به این بهانه که بچه‌ها مادر می‌خواهند و مجبورم از تو جدا شوم، طلاقم داد و منی که یک‌روز زن خانه‌ام بودم و برای خودم خرید می‌کردم و مهمانی می‌دادم، حالا دوباره شده بودم دختر خانه. دختر پدری که به شدت متعصب بود و اعتقاداتش در مورد طلاق و زن طلاق‌گرفته سخت بود.

طلاق که گرفتم شدم انگشت‌نمای مردم و یکدفعه همه نگاه‌ها نسبت به من عوض شد. شهرستان ما کوچک است و همه همدیگر را می‌شناسند. از نظر آنها زن مطلقه یک تهدید بزرگ برای مردانی است که زن دارند. دورادور به گوشم می‌رسید که پشت سرم چه حرف‌هایی می‌زدند و می‌گفتند هووی یک زن دیگر شد و زندگی آنها را به هم ریخت و حالا هم می‌خواهد زندگی ما را نابود کند. شنیدن این حرف‌ها برایم زجرآور بود. وضعیتم در خانه پدری هم خوب نبود. از مردم یک‌جور حرف می‌شنیدم و از خانواده خودم طوری دیگر. این حرف‌ها وقتی به گوش پدر و مادر و برادرم رسید، حساسیت‌هایشان بیشتر از قبل شد و دیگر قدغن کردند که از خانه بیرون بروم. منزوی شده بودم.

مادرم شب و روز مدام سرکوفت می‌زند که نان‌خور اضافه، دلمان خوش بود که شوهر کردی رفتی. حالا باید خرج تو را هم بدهیم. شنیدن این حرف‌ها از مادرم برایم بسیار دردآور است؛ حق دارد؛ پدرم کارگر شهرداری است و به زور شکم همه را سیر می‌کند، حالا من هم به این بدبختی اضافه شده‌ام. برادرم هم حالا غیرتی شده و به شدت مراقبم هست تا جز در موارد ضروری از خانه بیرون نروم و اگر تنها بروم با لحن بدی می‌پرسند کجا می‌روی؟ اگر چیزی نیاز داشته باشم، برایم تهیه می‌کنند، اما کلی هم منت می‌گذارند روی سرم که در این اوضاع و احوال برایت خرج هم می‌کنیم.

با هر بدبختی‌ای بود راضی‌شان کردم که حداقل کاری برایم پیدا کنند تا هم بتوانم خرج خودم را دربیاورم و هم به خاطر شرایطی که دارم دیوانه نشوم. خدا را شکر این‌کار را کردند و با این کار تا حدی خودم را سرگرم کرده‌ام. با این حال فکر و خیال رهایم نمی‌کند.

زندگی‌ام به‌هم ریخته و و آرامش روانی‌ام را از دست داده‌ام. حتی حق ندارم کوچک‌ترین آرایشی روی صورتم داشته باشم یا لباس‌هایی بپوشم که کمی رنگ داشته باشند. همه اینها از نظر خانواده‌ام بد است. حال و روز خوبی ندارم و دارم از تنهایی دیوانه می‌شوم ولی به خاطر قوانینی که خانواده‌ا‌م وضع کرده‌اند، بیرون نمی‌روم. اگر به خدا ایمان نداشتم و همین کار خانگی را هم نداشتم خودم را می‌کشتم و از این زندگی راحت می‌شدم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها