فردی که این روند را طی کند، قدرت حل مساله در او بالا میرود، اما جهت دیگر فلسفه در سبک زندگی آن است که آموزش این علم در شاخههای مختلف تاثیر عمیقتری بر جای میگذارد به این معنا که ما در اداره زندگی خود به دانشهای گوناگونی نیاز داریم ازجمله دانش اقتصاد حقوق، سیاست، اجتماع و... در واقع این رشتهها مربوط به انسان بوده و بر پایههایی استوار است. این دانشها اگر قرار است موفق عمل کنند، باید انسان را بهخوبی بشناسند که این امری فلسفی است، این که انسان چه ویژگیهایی دارد یا ممیزی او با دیگر موجودات در چیست و آیا موجودی مختار است یا بیاراده.
به گزارش جام جم آنلاین، با دکتر نواب مقربی دکترای کلام ـ فلسفه دین و مسائل جدید کلامی از دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر حکمت متعالیه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مترجم کتاب «درآمدی بر فلسفه علم: پژوهشی درباب یکصد سال مناقشه بر سر چیستی علم» به بررسی نقش عقلانیت در زندگی پرداختیم که اکنون پیش روی شماست.
انسان در طول زندگی خود چقدر به عقلانیت نیاز دارد و اصولا چه رابطهای بین عقلانیت و سبک صحیح زندگی وجود دارد؟
عقلانیت اصطلاح عام و کلی نیست که در همه جا کاربرد مشخص و معین داشته باشد. این اصطلاح و دیگر اصطلاحهای وابسته آن همچون خردورزی، عقل، حکمت، فرزانگی و مانند اینها بسته به سیاقاند. بنابراین، پیش از آن که به پرسش شما پاسخ بدهم باید معنای واژه عقلانیت و کاربردهای گوناگون آن را در شیوههای زیست یا به تعبیر شما «سبک زندگی» روشن کنم.
زمانی که میگویید: عقلانیت چه اندازه فایده دارد یا ارزش آن در زندگی انسان چقدر است، باید از خود بپرسید عقلانیت در کجا و در کدام سنت و کدام پارادایم یا سبک زندگی؟ هر سنت یا شیوه زندگی عقلانیت خاص خود را دارد. برای نمونهعقلانیت در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی معنادار است یعنی اگر بپرسید عقلانیت در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی چه ارزشی دارد، سؤال معناداری کردهاید، ولی اگر بگویید عقلانیت بهطور کلی چه ارزشی در زندگی بشر دارد؟ من چیزی از آن نمیدانم. بنابراین، میتوانید درباره عقلانیت در شیوه زندگی دینی، عقلانیت مثلا در شیوه زندگی اسلامی، یهودی، مسیحی و بودایی یا حتی علمی بپرسید، ولی اساسا عقلانیت در بیرون این سنتها و پارادایمها مهمل است و درباره آن سخنی نمیتوان گفت.
با وجود این بفرمایید عقلانیت در شیوه زندگی ایرانی ـ اسلامی، چه جایگاهی دارد؟
عقلانیت معنیهای گوناگونی دارد؛ یعنی در همین شیوه زندگی جاری و ساری ما، افراد معانی متفاوتی را در نظر دارند ولی معنای مختار من از این اصطلاح به اختصار و اجمال این است که عقلانیت دو مولفه اصلی و اساسی دارد: یکی سازگار شدن با جهان و دیگری روشنایی و رسیدن بهوضوح و به عبارتی از تاریکی به نور رفتن.
این تعریف بسیار کلی است و به توضیح نیاز دارد. جهان در این تعریف به معنای هر جهانی نیست: سازگار شدن با جهانی است که هرکس در آن به سر میبرد. سازگار شدن در اینجا یعنی هماهنگی و جفت و جور شدن با سنت یا شیوه زندگیای که در آن زندگی میکنیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعهای زندگی میکنیم که سنت ایرانی و اسلامی دارد یعنی زمانی که شما به شعر، هنر، آثار ادبی، دین، آداب و رسوم و رفتار و گفتار مردم که نگاه میکنید میتوانید صبغه ایرانی ـ اسلامی را به وضوح در آنها ملاحظه کنید. برای نمونه، حافظ را اگر در نظر بگیرید هم در آن «پیر مغان» را میبینید و هم «قرآن ز بر خواندن در چهارده روایت» را. شعرا، ادبا و صاحبان سخن در فرهنگ ما هر چند در فرهنگ آیندگان تاثیر دارند ولی در درجه نخست، سازنده فرهنگ نیستند بلکه برساخته فرهنگ هستند. به عبارت دیگر، آیینه تمامنمای شیوه زندگیای هستند که در آن به سر میبرند: نهتنها به خوبی با آن سازوار شدهاند و همنوا و همصدا هستند که به روشنی هر چه تمامتر نیز آن شیوه زندگی را در آثار خود بازتاب دادهاند.
بنابراین، عقلانیت دو صفت و مشخصه بارز دارد: یکی سازوار شدن با شیوه زندگی یا سبک زندگیای که هر کس در آن به سر میبرد که میشود آن را سازواری نامید و دیگری روشنایی و آشکارگی. سازواری، زمانی اتفاق میافتد که به دید روشنی از سنت یا سبک زندگیای که در آن به سر میبریم برسیم و زمانی به دید روشن میرسیم که شناخت کافی و وافی از سبک زندگی حاصل کنیم.
مسلم است اگر کسی در جهانی زندگی میکند که سبک زندگی غالب، ایرانی ـ اسلامی باشد ولی او برخلاف، تلاش میکند خود را با سبک زندگی غربی یا هرگونه سبک زندگی دیگری سازوار کند دچار کشمکش و تنش میشود و گونهای گمگشتگی سراغ او میآید که میشود آن را درد بیخویشتنی یا از خود بیگانگی با جهانی که هر کس در آن به سر میبرد، شمرد.
بنابراین، رابطه عقلانیت با سبک زندگی میتواند این باشد که هرچه بیشتر با سبک زندگی جامعه یا به عبارت دیگر جهانی که در آن به سر میبریم آشنا شویم و فهم خود را از آن روشنتر و روشنتر کنیم و دیگر آن که خود را با آن سازوار کنیم یعنی کردار ما با بینش ما هماهنگی پیدا کند. این عقلانیت را در بزرگان تاریخ، فرهنگ و ادب خود میتوانیم مشاهده کنیم. ما با عینک سبک زندگی ویژهای به دنیا میآییم؛ عقلانیت نظرورزی نیست، بلکه گونهای فعالیت پیگیر و مستمر است که در زندگی باید بگذرانیم. کار ما این است که این عینک را مدام تمیز کنیم تا دید بهتری به اشیا و امور پیدا کنیم و خود را با قواعد و قوانین بازی زبانی و سبک زندگی و سنتی که در آن به سر میبریم سازگار کنیم البته پرپیداست که عقلانیت هرگز به این معنا نیست که سبک زندگی را تمام و کمال و بی چون و چرا باید پذیرفت، به این معناست که اگر بناست نقد یا اصلاح یا تحولی نیز صورت بگیرد باید درون مرزهای سبک زندگی صورت بگیرد و نه بیرون آن.
برای تعقل صحیح به پرورش عقل نیاز داریم. با توجه به اهمیت فلسفه و منطق در این زمینه، بفرمایید یک انسان عادی در طول زندگی چه اندازه به فلسفه و منطق نیاز دارد؟
پرورش عقل همیشه به مطالعه فلسفه و منطق منوط نیست. چه بسا کسانی که در فلسفهورزی سابقه درازی دارند، ولی متاسفانه خود گرفتار انواع و اقسام مغالطات و کژرویهای ذهنی ـ زبانیاند. دیدگاهی به تازگی در خود جریان فلسفه معاصر پدیدار شده است که میتوان آن را دیدگاه درمانگرانه به فلسفه نامید.
طبق این دیدگاه، کار فلسفه درمانگری است. در این طرز نگرش بسیاری از مسائل فلسفه در واقع مسأله نیستند، بلکه بیمارهای فلسفی هستند. در منطق ارسطویی قائل به این هستند که تنها گزارههای خبری صادق و کاذباند. مثلاً اگر بگویید «امروز هوا بارانی است» سخن شما بسته به اوضاع و احوال میتواند صادق یا کاذب باشد ولی اگر بپرسید «آیا هوا بارانی است؟» سخن شما نه صادق است و نه کاذب. منطق ارسطویی در بعضی موارد برپایه غلطی استوار شده است. بنابراین هر گونه پیشرفتی در منطق با نقد یکی از مبانی منطقی ارسطو حاصل شده است. بنابراین برخلاف منطق ارسطویی پرسشها نیز میتوانند کاذب یا صادق باشند.
برای نمونه، این پرسش که «الان در خورشید ساعت چند است؟» کاذب است زیرا ما همه ساعتهای خود را با خورشید میسنجیم. میله متر استانداردی هست که در پاریس نگهداری میشود که هر متری که ساخته میشود باید با آن تطبیق کند. میتوانید بپرسید این نردبان چند متر است؟ آن پارچه چند متر است؟ ولی این پرسش که «میله متر معیار در پاریس چند متر است؟» سراسر مهمل است و قابل پاسخ دادن نیست. برای اینکه آن میله متر استاندارد، معیار است و وسیله سنجش است و دیگر خود آن را نمیتوان با خودش سنجید. پرسش ابتدایی شما هم پرسش کاذبی است و قابل پاسخ دادن نیست: این که «عقلانیت بهطور کلی چیست؟» سؤال کاذبی است چون عقلانیت در هر سیاق معنای خاص خودش را دارد. نمونههای این پرسشها بسیارند. در واقع تاریخ فلسفه پر است از پرسشهای اشتباه. بنابراین ما نیاز به منطق ویژهای داریم که این مسالهها را شناسایی کند.
این منطق ویژه چیست؟
این منطق ویژه همان منطق درمانگری است. فلسفه درمانگرانه است. کار فیلسوف- درمانگر این است که به مسائل فلسفی به مثابه بیماریها بیندیشد و راه درمان نشان دهد. دراینجا باید تمثیلی بیاورم تا روشن شود که چرا مسائل فلسفی گاهی به صورت بیماریهای فکری پدیدار میشوند. کاربرد اصلی و ابتدایی چراغ قوه این است که در تاریکی اشیا را به ما نشان بدهد. در جایی که نور نیست چراغ قوه وسیله خوبی است. حال فرض کنید کسی با چراغ قوه در روز روشن به دنبال اشیایی بگردد که در معرض دید است. درباره چنین آدمی چه فکر میکنید؟ متاسفانه کار بعضی از فیلسوفان چیزی شبیه این است و این نشانه بیماری است. مثلاً بعضی فیلسوفان تلاش میکنند خدا را اثبات عقلانی کنند. خدا طبق تعریف ادیان ابراهیمی واضع عقل است، معیار عقل است و به یک معنا فراتر از عقل است. نهتنها در عقل که در وهم و گمان هم نمیگنجد، متعالی است. چگونه میتوان چنین هستی متعالی را اثبات عقلانی کرد. به تعبیری میتوان گفت خدا هرگز به تور عقل در نمیآید. به هر حال تأکید بر اثبات عقلانی چیزی که فراعقلی است گونهای بیماری است. با چراغ قوه در روز روشن به دنبال چیزی گشتن است. بسیاری از فیلسوفان غربی و حتی اسلامی گرفتار چنین مغالطههایی هستند و این ناشی از آن است که نمیتوانند مسائل را از یکدیگر تفکیک کنند.
تشخیص استدلالهای نادرست در زندگی
توانمندیهای فلسفی و منطقیای که به ما کمک میکنند مغالطات و استدلالهای نادرست را شناسایی کنیم نیاز به پرورش دارند. مردم در سراسر جهان که در عصر انفجار اطلاعات زندگی میکنند در معرض انواع و اقسام اطلاعات درست و نادرست، تبلیغات، تلویزیون، ماهواره و از همه بالاتر جهان پیچ در پیچ و لایه لایه اینترنت و فضای مجازی قرار دارند و در واقع در برابر این موج اطلاعات و تبلیغات بیدفاعاند و توانایی استدلال منطقی و فلسفی ندارند.
سیدحسین امامی
جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد