مجموعه‌های پلیسی سیما و تلاش برای خلق پلیس ایرانی

روزهای پلیسی...

گونه پلیسی به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین گونه‌های سینمایی، مخاطبان زیادی را در سراسر جهان مجذوب خویش کرده و هیچ‌گاه برای تامین هزینه‌های سنگین تولید خود با مشکل خاصی روبه‌رو نبوده‌اند. مهم‌ترین دلیل این موفقیت جهانی را باید در روح جست‌وجوگر مخاطبان و نیازشان به حل معماهای نسبتا پیچیده دانست. شبکه‌های مختلف تلویزیونی هم که اساس کارشان بر پایه نیاز مخاطب شکل گرفته است، طیف متنوعی از مجموعه‌های پلیسی را تولید و روانه آنتن کردند که بسیاری از آنها با موفقیت جهانی روبه‌رو شدند.
کد خبر: ۸۴۳۸۹۹

شبکه‌های مختلف کشورمان نیز با توجه به علاقه مخاطب عام به مجموعه‌های پلیسی، در سال‌های گذشته اقدام به تولید آثار مختلفی در این حوزه کرده که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود.

شلیک و تصمیم نهایی و تلاش برای خلق پلیس ایرانی

در سال‌های ابتدایی دهه 70، محسن شاه‌محمدی پس از تجربه «آینه عبرت»، تلاش بسیار برای خلق پلیسی ایرانی به خرج داد که تا حدودی هم به موفقیت نایل شد. سرگرد کلانی با بازی داریوش فرهنگ در مجموعه‌های «شلیک نهایی» و تصمیم نهایی یک پلیس کاملا ایرانی با هویت بومی است که تنها در پاره‌ای موارد از کلیشه‌های غیرایرانی در آن بهره گرفته شده است. هوش بالای کلانی در واقع برگ برنده این شخصیت در مواجهه با مخاطب است که او را کاملا از نمونه‌های مشابه پیشینش جدا می‌سازد. داستان شلیک نهایی درباره باند تبهکاری است که کلانی برای نفوذ در آن به دوست قدیمی‌اش جمشید متوسل شده و برای نابودی آنها وارد بازی خطرناکی می‌شود. شاه‌محمدی رفاقت میان این دو را با وجود بهره‌گیری از کلیشه‌ها خوب و جاندار از کار درآورده و مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از طرف دیگر قطب منفی هم با حضور بازیگران خوبی همچون: سیاوش طهمورث و زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی فوق‌العاده از کار درآمده و به تقابل میان خیر و شر کیفیت ممتازی بخشیده است. به‌خصوص شخصیت اسماعیل‌خانی که تبهکاری خطرناک با روحیات کودکانه است که رشد عقلانی چندانی نداشته است. او به‌عنوان ضد قهرمانی دوست‌داشتنی که در برزخ خیر و شر گیر افتاده، باورپذیر از کار درآمده و بازی روان رضا کیانیان هم به جذابیت بیشتر آن کمک کرده است، اما مجموعه شلیک نهایی با وجود موفقیت‌های چشمگیرش در قسمت دوم با عنوان تصمیم نهایی کمی با افت مواجه شد. فیلمنامه مجموعه یاد شده را باید پاشنه آشیل آن دانست که در کنارش باید به عدم خلاقیت در گسترش بخشیدن به شخصیت سرگرد کلانی هم اشاره کرد.

کارآگاه علوی و پرونده‌های واقعی تاریخ معاصر

سریال «کارآگاه علوی» ساخته حسن هدایت که در دو دوره مختلف زمانی با بازی احمد نجفی ساخته شده یکی دیگر از تلاش‌های نسبتا موفق در زمینه خلق پلیسی ایرانی است که در هر قسمت با پرونده‌هایی روبه‌رو می‌شود که همگی مستند می‌باشند. همچون پرونده قتل پسر لیستر سرمایه‌دار به دست پسر دیگرش و نیز به قتل رساندن صاحب سینما مایاک که در زمان خود روزنامه‌ها بسیار به آن پرداخته‌اند. با این حال هدایت در خلق این شخصیت همچنان به کلیشه‌های پلیس غربی وفادار مانده و در طراحی لباس علوی هم این امر را لحاظ کرده است. بازی کاملا معمولی احمد نجفی هم در نقش محوری این مجموعه را هم می‌توان پاشنه آشیل آن به حساب آورد که لطماتی را به پیکره کار وارد کرده است.

دایره تردید و قهرمان پا به سن گذاشته جذاب

مجموعه پلیسی «دایره تردید» ساخته زنده یاد امیر قویدل یکی از بهترین نمونه‌های پلیسی ـ جنایی در تاریخ تلویزیون ایران است که قهرمان آن (سرهنگ اداره آگاهی) در هر قسمت معمای یک قتل را همراه با دو دستیارش حل می‌کند. شخصیت فوق که در آستانه بازنشستگی هم قرار دارد، شباهت بسیار با نمونه‌های خوب غیر ایرانی داشته و تنها با نیروی تخیل و هوش خود معماها را حل می‌کند. قویدل در خلق این شخصیت لایه‌های مختلفی را در نظر گرفته که یکی از آنها خستگی سرهنگ از پرونده‌های قتل و جنایت و دیگری علاقه‌اش به دخترش که در شهری دور مشغول تحصیل است، می‌باشد.

او در انتخاب بازیگر این نقش (فرامرز صدیقی) نیز فوق‌العاده عمل کرده و کارآگاهی مسن در شرف بازنشستگی را به بهترین شکل ممکن خلق کرده است. در این میان چهره مهربان صدیقی با چشمانی نافذ و محاسنی سفید در کنار صدای خسته و خش‌دار او نیز نقش مهمی در کیفیت والای نقش داشته است.

خواب و بیدار: تصویری مقتدر از نیروی انتظامی ایران

در ابتدای دهه 80 مجموعه‌ای با نام «خواب و بیدار» به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده روی آنتن رفت که با استقبال گسترده مخاطبان هم روبه‌رو شد. فیلمنامه مجموعه یاد شده که براساس پرونده‌ای واقعی ساخته شده، نقطه قوت کار است که شخصیت‌پردازی رکن اصلی آن به حساب می‌آیدیک شخصیت منفی درخشان به نام ناتاشا که در برابر افسران نیروی انتظامی با خونسردی تمام آدم می‌کشد و برخلاف بسیاری از نمونه‌های پیش از خود، خوب از کار درآمده‌اند. فخیم‌زاده بیشتر مانورش را روی شخصیت ناتاشا داده و از این رهگذر جذابیت‌های بیشتری را نصیب اثر خویش کرده است. چرا‌که شخصیت فوق، نخستین زن منفی تمام‌عیار مجموعه‌های پلیسی وطنی است که هوش بالایی داشته و تا آخرین لحظه هم از کارش دست نمی‌کشد. شخصیت‌های مثبت داستان متقاعدکننده از کار درآمده و مخاطب برای همذات‌پنداری با آنها کار مشکلی پیش‌رو ندارد که البته بازی خوب دانیال حکیمی و محمد صادقی نیز در این امر کاملا موثر بوده است. فخیم‌زاده در بخش فنی کار نیز موفق نشان داده و صحنه‌های اکشن مناسبی را با توجه به بضاعت تلویزیون ایران در آثاری اینچنینی خلق کرده است.

هوش سیاه و بازی جذاب و همیشگی دزد و پلیس

«هوش سیاه 1 و 2» هر دو از ساخته‌های مسعود آب‌پرور یکی دیگر از مجموعه‌های پلیسی سیما در سال‌های اخیر است که با واکنش‌های مثبتی از سوی طیف‌های مختلف جامعه روبه‌رو شده است. آب‌پرور در این کار از قواعد کلی گونه پلیسی یعنی: قرار دادن دزد و پلیس در برابر یکدیگر بهره گرفته و سپس با عمق بخشیدن به آن کار را پیش برده است. سرگرد احمدی معاون دایره پیشگیری و مبارزه با جرایم اینترنتی است که با مجرمی باهوش به نام کامران بوریایی مواجه شده و نبرد سختی میان این دو شکل می‌گیرد. نکته مهمی که در فیلمنامه هوش سیاه لحاظ شده، آشنایی مردم با جرایم اینترنتی است که از طریق داستانک‌هایی که در کنار قصه اصلی قرار گرفته، بیان شده است. بخش دیگر جذابیت‌های کار به پرداخت درست و غیرکلیشه‌ای شخصیت‌ها بازمی‌گردد که در راس آن کامران بوریایی در نقش منفی کار قرار دارد. جوان نابغه‌ای که از هوش‌اش در راه خلاف استفاده کرده و عاشق معما و بازی است که آب‌پرور از این دو وجه در پرداخت این شخصیت نهایت بهره را گرفته است. در سوی دیگر با سرگرد احمدی‌ مواجه هستیم که برای حل مشکلات مردم و پرونده‌های زیردستش تلاش بسیار داشته و در مواجهه با کامران نیز هوش و توان بالایی را از خود نشان می‌دهد. آب‌پرور در عین حال از زندگی خصوصی سرگرد نیز غافل نشده و با قرار دادن بخش‌های مربوط به خانواده وی، تعادل مناسبی را به کار بخشیده است.

تصویر باورپذیر از زنان پلیس

«زخم» به کارگردانی مسعود آب‌پرور از قالب اپیزودیک برای روایت قصه‌هایش سود جسته که در هر قسمت شخصیت‌هایی وارد شده و در کنار شخصیت‌های اصلی کار را پیش می‌برند. این شیوه روایی برای گونه پلیسی بسیار مناسب بوده و به خوبی مخاطب را با قصه و شخصیت‌های آن درگیر می‌سازد. در این دسته از آثار شخصیت محوری (قهرمان) نقشی کلیدی در پیشبرد داستان و همراهی مخاطب با آن دارد که در زخم سروان الهام پویا این نقش را به‌عهده گرفته است. مددکار اجتماعی که برای خدمت به کلانتری فرستاده شده و باید از جنبه جامعه‌شناسانه با برخی از متهمان روبه‌رو شود. در سال‌های گذشته به خصوص در ساخته‌های تلویزیونی مهدی فخیم‌زاده همچون: خواب و بیدار مخاطب با مقوله‌ای به نام پلیس زن آشنا شده و به مرور نسبت به آن شناخت کافی پیدا کرده است. در زخم، پویا به‌عنوان مددکار اجتماعی وارد قصه‌های مختلف و زندگی شخصیت‌ها شده و برای باز کردن کلافی سردرگم تلاش می‌کند. سعید رحمانی که نگارش فیلمنامه زخم را به‌عهده داشته، وقت و انرژی زیادی را صرف خلق این شخصیت کرده تا علاوه بر جنبه مستند بودن‌اش بتواند مخاطبان را به همذات‌پنداری با خود وادارد. اتفاقی که تا حدود زیادی در قسمت‌های پخش شده رخ داده و سروان پویا نقش مهمی در باز کردن گره بعضی از پرونده‌ها دارد. کنشمندی یکی از خصوصیات کلیدی قهرمان در هنرهای نمایشی است که پویا به‌خوبی از آن برخوردار است، بی‌آن‌که درگیر اغراق شود.

میکاییل: قهرمانی از یک جزیره

سیروس مقدم به شهادت کارنامه کاری‌اش تلاش فراوانی برای خلق قهرمان مولفه‌های بومی داشته است. کاری که در مجموعه «دیوار» هم انجام داده و در سریال «میکاییل» هم آن را اجرا کرده است. او که پیش از این هم همکاری موفقی با سعید نعمت‌الله به‌عنوان فیلمنامه‌نویس داشته، در میکاییل به دنبال خلق یک وسترن ایرانی با حفظ نشانه‌های بومی بوده است. به همین خاطر هم شهری مجهول با نام 60 کیلومتر را خلق کرده و کل داستان ملتهب خویش را در این جغرافیای ناکجا‌آبادی روایت می‌کند. شهر کوچکی کنار دریا که مهاجران خلافکار در کنار مردم بومی شهر ساکن شده و امنیت آن را به مخاطره انداخته‌اند. در وهله بعد نعمت‌الله به سراغ خلق شخصیت‌هایی در دو جبهه خیر و شر رفته و از تقابل آنها با یکدیگر داستان پرتنش خویش را روایت می‌کند. در جبهه مثبت شخصیتی به نام میکاییل در کنار همکارانش در کلانتری شهر قرار دارند که برای حفظ امنیت شهر و مبارزه با خلافکاران جانشان را کف دست گذاشته‌اند. نعمت‌الله در پرداخت شخصیت‌های یاد شده به سراغ ترکیبی از تیپ و شخصیت رفته و از آنها در گسترش داستان و رساندن‌اش به نقطه اوج بهره گرفته است. قهرمان این مجموعه بدون شک میکاییلی است که به مانند قهرمان‌های گونه وسترن، مرد تنها و تک‌افتاده‌ای است که مردم شهر او را در مرگ پسر دایی‌اش مقصر دانسته و او را آماج تیر تهمت‌های خویش قرار می‌دهند. میکاییل با همه اغراق‌های موجود در قصه و ساختار روایت‌اش به‌واسطه تکیه بر قهرمان خود مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و یکی از پربیننده‌ترین مجموعه‌های سال لقب گرفت.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها