اخیرا نیز یکی از اعضای ارشد خاندان سلطنتی آلسعود، خواستار تغییر در رهبری این کشور به منظور جلوگیری از فروپاشی پادشاهی سعودیها شد. وی که یکی از نوادگان ملک عبدالعزیر است، ملک سلمان را به ایجاد معضلات بیسابقه متهم کرد و گفت بقای سلطنت را در معرض خطر قرار داده است. به نظر میرسد این مساله یکی دیگر از نشانههای آغاز کودتای داخلی در سلطنت آلسعود است که عربستان را با توفانی از چالشهای بیپایان مواجه خواهد کرد؛ توفانی که طی یک دهه، آینده پادشاهی سعودیها را نابود میکند. در همین ارتباط، پایگاه اینترنتی میدل ایست آی در یادداشتی نوشت: واقعیات ساختاری و بنیادین در چارچوب پادشاهی آلسعود نشان میدهد این سلطنت در آستانه فروپاشی است؛ فرآیندی که به احتمال فراوان طی سالهای آتی روی خواهد داد.
طلای سیاه
نخستین منبع درآمد عربستان، صادرات نفت بود، اما اقدام اخیر این کشور در پمپاژ دیوانه وار این کالا به بازار جهانی موجب کاهش بیسابقه بهای نفت شد که به اذعان بسیاری از کارشناسان بینالمللی دلیل اصلی آن نه کاهش تقاضای داخلی و افزایش تقاضای خارجی است بلکه دلایلی صرفا سیاسی و استراتژیک دارد که مقامات سعودی آن را انکار میکنند. در حالی که ذخایر نفتی عربستان، این کشور را به ثروتمندترین کشور نفتی جهان بدل کرده بود، مردم آن در وخیمترین اوضاع اقتصادی و رفاهی به سر میبرند. دیدگاه کوته بینانه کابینه سعودی نهتنها موجب آسیب به اقتصاد سایر کشورهای عرضهکننده نفت در جهان شده، بلکه با حذف رقبا و محرومسازی کشور از درآمد بیشتر، فقرای خود را بیش از پیش در معرض سختی و فقدان شرایط اولیه زندگی قرار داده است. نرخ بالای بیکاری و بیتوجهی حکومت به تورم و کاهش توانایی خرید مردم موجبات رشد نارضایتی را در میان اکثریت قریب به اتفاق عربستانیها فراهم کرده است. به علاوه اینکه این دولت هیچ گونه تدابیر پیشگیرانهای درخصوص تغییرات آب و هوایی که اثرات گستردهای بر این کشور داشته، ندارد. ازجمله این تغییرات میتوان به گرمای بیش از حد هوا یا کاهش ذخایر طبیعی آب اشاره کرد که میتواند طی سالهای آینده بحرانی غیرقابل جبران ایجاد کند.
جنگ و تجاوز
پس از مرگ ملک عبدالله، پادشاه پیشین و روی کار آمدن سلمان، کابینه وی ـ که عموما از افراد جوان و بیتجربه باسودای قدرت تشکیل شده ـ مقدمه تشدید مشکلات داخلی و بینالمللی این رژیم را فراهم کرد. یکی از اقداماتی که به اذعان بسیاری از تحلیلگران اشتباهی فاحش برای سلطنت سعودی به شمار میآید، تجاوز به یمن با تشکیل ائتلافی از ده کشور عربی دیگر بود. بیش از شش ماه است که جنگندههای این ائتلاف با هدف قرار دادن شهرهای یمن به بهانه مبارزه با انصارالله، تنها زنان، کودکان و سالمندان را به خاک و خون میکشاند تا شاید راهی برای بازگشت منصورهادی به راس قدرت در صنعا و بازیابی یمن به عنوان حیاط خلوت ریاض باز شود.
پایگاه خبری الخبر پرس در گزارشی نوشت، تجاوز عربستان سعودی و یمن در پی بروز اختلافات گسترده در خاندان پادشاهی و در نتیجه تشدید درگیری ارتش عربستان و ارتش یمن با پشتیبانی کمیتههای مردمی کاهش یافته است. این در حالی است که پیشروی ارتش یمن در مرزها ادامه دارد و هشدارها درباره بازپسگیری شهرهای اشغال شده از سوی عربستان سعودی را بیشتر کرده است. منابع نزدیک به خاندان پادشاهی عربستان سعودی از بروز اختلافات گسترده بین امرای سعودی خبر میدهند. نگرانیهای گسترده در ریاض بعد از کشته شدن فرمانده نیروی هوایی عربستان و به اسارت درآمدن فرمانده گارد ملی این کشور از سوی ارتش یمن و کمیتههای مردمی وابسته به انصارالله ایجاد شده است. این منابع تأکید دارند که شاهزادگان سعودی، ملک سلمان و فرزند وی را مسئول شکست ارتش عربستان میدانند، بهویژه این که محمد بن سلمان در اقدامی جسورانه و غیرقابل توجیه در حالی عربستان سعودی را ترک کرده که ارتش این کشور ضربات درد آور و پی در پی در جنگ دریافت میکند.
یکی از اعضای ارشد خاندان سلطنتی آلسعود خواستار تغییر در رهبری این کشور به منظور جلوگیری از فروپاشی پادشاهی سعودیها شد |
شاهزادگان معترض به این حملات تأکید دارند که حملات هوایی عربستان به شهروندان یمن در صنعا و صعده و حجه و سایر استانهای کشور باعث تحریک افکار عمومی یمن بر ضد عربستان میشود و در نهایت هزاران مبارز یمنی را به سمت مرزهای عربستان سعودی میفرستد تا از ارتش این کشور که قربانی سیاستهای خودکامه ملک سلمان شدهاند، انتقام بگیرند. این منابع اعلام کردند، عربستان تصمیم به کاهش حملات هوایی به یمن گرفته، چرا که از واکنش مردم این کشور بیم دارد و نگران است اوضاع نجران و عسیر و جیزان از کنترل کامل ارتش عربستان خارج شود. این در حالی است که هزاران نفر از عناصر ارتش در پی حملات ارتش یمن و کمیتههای مردمی از جبههها فرار کردهاند.
بیکفایتی
حادثه اخیر در مراسم حج، یکی دیگر از نمودهای بیکفایتی و البته سست عنصری این حکومت در عرصه سیاست داخلی (و خارجی) است. در این فاجعه مرگبار، بیش از 4000 مسلمان از کشورهای مختلف کشته شدند که هنوز هویت بسیاری از آنان شناسایی نشده است. ناتوانی ریاض در مدیریت این بحران کمسابقه دهان تعداد زیادی از کشورها به خصوص مسلمانان را به انتقاد گشوده و لرزه موجود بر اندام این خاندان رو به زوال را تشدید کرده است.
گاردین نیز در گزارشی مینویسد، حقانیت و مقبولیت رژیم عربستان سعودی تنها با این بهانه که ریاض محافظ و نگهبان حرمهای اسلامی است ادامه پیدا کرده؛ آیا این رژیم میتواند با ایمن نگه داشتن این حرمها به سردمداری خود ادامه دهد؟
وقتی ابن سعود سال ۱۹۲۴ کنترل مکه را از دست حاکمان هاشمی در عربستان درآورد، بسیار تلاش نمود خدمتدهی به زائران را بهبود بخشد. با این حال او نتوانست همه کشورهای اسلامی سراسر جهان را راضی کند و حتی با برگزاری کنفرانسهای متعدد نتوانست چندان مقبولیتی کسب نماید. به هر حال نزدیک به یک قرن است که با وجود همه نارضایتیها عربستان توانسته با نگهبانی از دو حرم شریف مسلمانان برای خود آبرو و مقبولیت سیاسی و مذهبی بخرد. با این که کشورهای دیگر هنوز با این رویه سعودیها کنار نیامدهاند، اما این حرمها به همراه نفت توانسته رژیم عربستان را سرپا نگه دارد. کشتاری که در منا نزدیک مکه به وقوع پیوست بیش از یک تراژدی بود، چرا که قطعا نتایج سیاسی بسیاری برای حکومت سعودیها خواهد داشت.
با این که اتفاق منا بیسابقه نیست و حج در عربستان در سالهای دهه ۹۰ و ۲۰۰۶ نیز شاهد چنین حوادثی بوده، اما این که در کمتر از دو هفته دو اتفاق ـ دیگری حادثه سقوط جرثقیل در کعبه ـ رخ دهد، این پرسش را در میان همه مسلمانان و جهانیان ایجاد کرده که آیا سعودیها با آن همه ثروت و قدرت قادر به تامین امنیت حجاج هستند؟ آیا آنها با این همه پول نمیتوانند استانداردهای بالا و با کیفیتی را برای زیارت حجاج از سراسر جهان تامین کنند؟
انتهای راه
ناآرامیهایی که در عراق، سوریه و یمن وجود دارد، نمیتواند نتایج مثبتی برای سعودیها به همراه داشته باشد. آنچه به عنوان نیروهای نیابتی در یمن یا سوریه مطرح میشود تنها مقاومت مردمی این کشورها علیه ظلم و تجاوزی است که آلسعود به نمایندگی از اسرائیل و غربیها در منطقه به راه انداخته است.این نیروی مزدور غرب ناچار به کنار آمدن با واقعیاتی است که مدت هاست در خاورمیانه و حتی سایر نقاط جهان مشهود است: ظهور داعش به عنوان تهدیدی برای منافع غرب و متحدان عرب آن، تقویت توانمندی ضدامپریالیستی مسکو، تهران و پکن و بازگشت کمان تروریسم به عاملین آن مانند بحران پناهجویان در اروپا.
سردمداران ناتوان
گاردین مینویسد کفایت یک مرد همه چیز است. ملک سلمان، پادشاه عربستان مردی ناتوان است و محمد بن نایف ولیعهد او که مسئول اصلی امنیت حج است نیز بهشدت ضعیف عمل میکند. از طرفی دشمنی محمد بن سلمان که مسئول اصلی جنگ یمن است با ولیعهد، باعث بروز انتقادات و حملات فراوانی در خاندان حکومتی عربستان شده است. این که عربستان تا کی میتواند چنین وضعی را تحمل کند یک سوال بزرگ است، اما حادثه منا به مشکلات قبلی رژیم سعودی اضافه شده و پرسشهای فراوانی را علیه این رژیم ایجاد کرده است.
مریم کاظمی
جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد