به گزارش جامجم، محرم سال 85 خانواده پسر شش سالهای به نام شاهین زمانی که او از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت، موضوع را به پلیس آگاهی گزارش دادند و با ارائه آخرین تصویر وی از پلیس برای یافتن او کمک خواستند. ماموران انتظامی جستجو برای یافتن این پسر خردسال را آغاز کردند، اما موفق به یافتن وی نشدند تا اینکه با گذشت دو سال از وقوع این حادثه، ماموران ردپای پسر 19 سالهای را در گم شدن آن کودک به دست آوردند و او دستگیر شد.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و راز مرگ پسر شش ساله را فاش کرد.
اعتراف به جنایت
متهم به قتل در اظهاراتش گفت: شب حادثه با دیدن پسر شش ساله که به خانهاش در روستا بازمیگشت او را تعقیب کرده و ربودم. سپس با انتقال وی به مزرعهای خارج از روستا او را خفه کرده و جسد را در همان مزرعه متروکه دفن کردم. نمیدانم چه شد این تصمیم هولناک را گرفتم. در ادامه کارآگاهان جنایی متهم را به محل دفن جسد پسر شش ساله منتقل کردند و به این ترتیب جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. پسر جوان به قتل پسر هفت سالهای هم اعتراف کرد. متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد. مدتی بعد در دادگاه محاکمه و به دو بار قصاص در ملأعام محکوم شد که حکم صادره پس از تائید توسط قضات دیوان عالی کشور به واحد اجرای احکام دادگستری شهرستان خوی ارسال شد. پس از مدتی خانواده پسر هفت ساله رضایت خود را اعلام کردند، اما اولیایدم شاهین خواستار قصاص قاتل شدند.
شمارش معکوس برای قصاص
شمارش معکوس برای اعدام حامد آغاز شد. او که در زندان ارومیه به سر میبرد چهار روز پیش و با گذشت هفت سال از دستگیری به زندان شهرستان خوی منتقل شد تا روز یکشنبه پانزدهم شهریور امسال در فلکه مدرس این شهر و مقابلدیدگان مردم به دار مجازات آویخته شود. مدتی پیش از اجرای این حکم، خانواده قاتل و تنی چند از مسئولان شهری و قضایی از جمله حجتالاسلام اسماعیل علیزاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی با تشکیل چند جلسه هیات صلح و سازش، با خانواده مقتول صحبت کردند تا شاید رضایت آنها را برای بخشش قاتل 26 ساله کسب کنند اما خانواده مقتول همچنان برای اجرای این حکم پافشاری میکردند.
شبی میان مرگ و زندگی
او فقط ساعاتی تا مرگ فاصله داشت. تمام امیدهایش را بر باد رفته میدید. آخرین وصیتش را کرد و از خدا خواست بابت گناهی که از روی جهل و نادانی مرتکب شده است، او را ببخشد. کنج سلول نشسته بود و تا صبح خوابش نمیبرد و به سقف سلول زندان چشم دوخته بود. صبح که شد ماموران زندان سراغش آمده و او را با خود بردند. دقایقی بعد در فلکه مدرس شهر خوی از خودرو پیاده شد. مرد اعدامی آرام و بیصدا در حالی که دست و پایش با دستبند و پابند بسته شده بود روی سکوی جرثقیل رفت و طناب دار بر گردنش آویخته شد.
فریاد بخشش مادر داغدیده
در همان موقع والدین مقتول خود را به سمت جرثقیل رساندند. آنطرفتر صدای شیون زن و مردی بلند شده بود، آنها کسی جز والدین حامد نبودند. در این واپسین لحظات دوباره مسئولان قضایی و تنی چند از مسئولان شهر به گفتوگو با خانواده مقتول پرداختند تا شاید حامد بخشیده شود، اما این تلاشها نتیجه نداد تا اینکه فقط چند ثانیه مانده به اجرای حکم قصاص، مادر داغدیده مقتول فریاد زد: برای رضای خداوند و در آستانه ماه محرم از خون فرزندم گذشتم.
این جوان را میبخشم، باشد که راه راست را در زندگیاش پیدا کند. اعدامش نکنید او را بخشیدم. در دین اسلام از واژه بخشش بسیار یاد شده و خداوند بخشنده است و بندگان را به بخشش و عفو سفارش کرده است.
مادر شاهین، سپس طناب دار را از گردن قاتل فرزندش بیرون آورد. همان موقع پدر مقتول هم اعلام کرد پسرم در ماه محرم کشته شد. با توجه به اینکه در آستانه ماه محرم هستیم به حرمت امام حسین (ع ) و 72 شهید کربلا از قاتل فرزندم گذشت کردم. قاتل جوان که در پای چوبه دار بخشیده شده بود، شوکه شده و باورش نمیشد به زندگی بازگشته است. دست و پایش قدرت حرکت نداشت. ماموران حاضر در محل اجرا او را از روی جرثقیل پایین آوردند. او با دیدن خانواده مقتول به دست و پایشان افتاد و بابت این همه لطف از آنها تشکر کرد و در حالی که بسختی حرکت میکرد و اشک میریخت به زندان بازگردانده شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: