از اولین دقایق کشف جسد، تلاشها برای یافتن قاتل از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران آغاز شد و سرانجام همه سرنخها به مردی به نام فرهاد رسید که به گفته همسایهها مدتها بود به خانه مقتول رفت و آمد داشت و در همان منطقه ساکن بود.
اما چه چیزی نقطه مشترک و دلیل آشنایی و ارتباط این دو نفر میتوانست باشد؟! باتوجه به یافتههای کارآگاهان شهرام اعتیاد داشت و تنها زندگی میکرد و تنها دلیل رفت و آمد فرهاد به خانه مقتول، نه رفاقت و دوستی در عالم همسایگی، که فروش موادمخدر به شهرام بود.
طبق گفته همسایهها این چند روز آخر رفت و آمد فرهاد به خانه مقتول زیاد شده بود و بارها صدای بگوومگو و درگیریشان به گوش همسایهها رسیده بود.
فرهاد نیز مثل همه فروشندگان موادمخدر در ابتدای کار برای به دام انداختن افراد حتی اقدام به پیشکش کردن. انواع مواد مخدرمیکرد و بعد از به دام افتادن قربانی حالا نوبت فرد گرفتار بود که برای تهیه ذرهای مواد مدام در جستجوی فرهاد باشد و تن به هر خفت و رفتار تحقیرآمیزی بدهد تا مواد مورد نیاز روزانهاش را تهیه کند.
کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی موفق به شناسایی محل سکونت فرهاد شده و پس از مراجعه به محل سکونت فرهاد وی را دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل کردند.
فرهاد در تحقیقات اولیه از قتل شهرام اظهار بیاطلاعی کرد، اما با ادامه تحقیقات، تناقضگوییهای او آشکار و بناچار لب به اعتراف گشود. متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: با شهرام به علت اینکه پول مواد مخدر مصرفی خود را (200 هزار تومان) نداده بود چندین بار درگیر شده بودم و هر بار نیز عنوان میکرد که پول مواد را بزودی خواهد داد
تا اینکه در روز جمعه پس از آنکه بار دیگر با شهرام بر سر موضوع پول مواد درگیر شده بودم به خانه بازگشته و پس از برداشتن یک قبضه چاقوی آشپزخانه، به خانه شهرام رفته و پس از یک مشاجره لفظی او را با ضربات چاقویی که به شکم و پهلویش وارد کردم، مورد ضرب و جرح قرار داده و در حالی که هنوز ناله میکرد.
آنجا را ترک و به خانه بازگشتم و پس از شستن چاقوی آشپزخانه آن را در آشپزخانه و در محل خود قرار دادم. با اعترافات متهم، کارآگاهان برای بازرسی منزل متهم، به منزل وی مراجعه و در بازرسی منزل متهم، موفق به کشف آلت قتل شدند.
کارشناس چه میگوید؟
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاونت مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران :
اکثر افرادی که به مصرف موادمخدر رو میآورند، گمان میکنند متفاوت از دیگر مصرفکنندگان هستند و اراده لازم و کافی برای تسلط بر میزان و نوع مصرف و زمان ترک مواد را دارند و با این خطای بزرگ، در مسیر اعتیاد به موادمخدر گام برمیدارند.
اما کمکم این موادمخدر است که اراده و قوه قضاوت و تصمیمگیری فرد را در دست گرفه و فرد تبدیل به موجودی ناتوان و حقیر در برابر نیاز خود به مواد مخدر شده و تن به هر تحقیری میدهد تا مواد مورد نیاز برای مصرف روزانه خود را از موادفروشان تهیه کند.
اینجاست که موادفروشان بهعنوان افرادی فاقد وجدان اخلاقی که ارزشی برای جان انسانها قائل نیستند، پس از آلوده ساختن فرد، وی را برای پرداخت، بیشتر و بیشتر هزینه مواد تحت فشار قرار داده و حتی در کمال خونسردی به قتل میرسانند.
اگر نگاهی کوتاه به آسیبهای مختلف مصرف موادمخدر بیندازیم متوجه میشویم که اعتیاد علاوه بر به خطر انداختن سلامت جسمانی افراد، تهدیدی بزرگ برای سلامت روانی جامعه است.
اعتیاد در فرد معتاد بیش از آنکه باعث رنجهای جسمانی شود، موجب از بین رفتن امید و عزت نفس میشود و او را از رشد و پویاییای که هر انسان نیازمند آن است، بیبهره میکند.
اعتیاد هزینههای زیادی را به خانواده تحمیل میکند و از طرف دیگر به خاطر کاهش فعالیت اقتصادی فرد معتاد و همینطور نیاز شدید و روزافزون او به تهیه مواد، باعث سوق داده شدن فرد به سمت اعمال مجرمانه میشود.
گرچه عرضه رو به گسترش موادمخدر در اشکال مختلف و فریبنده نقش مهمی در گسترش اعتیاد دارد، اما مهمترین عامل افزایش آمار اعتیاد، شرایط فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و روانی است که باعث افزایش تقاضا برای مصرف شده است.
نکته بسیار مهم این است که اکثر این عوامل قابل پیشگیری و اصلاح هستند. بخش مهمی از آنها را میتوان حتی با آموزشهای ساده و فراگیر بسادگی کنترل کرد. نحوه زندگی ما و شکل ارتباط ما با فرزندانمان، شکل و میزان حمایت عاطفیای که از آنها میکنیم و ارزشها و اهدافی که برای آنها تعریف میکنیم از جمله این موارد هستند.
درواقع شیوه زیستن و روابطی که داریم یکی از مهمترین بخشهایی است که در صورت اصلاح به کاهش این خطر و حفاظت فرزندان و همنوعانمان کمک میکند.
سمانه مهربانی - تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد