بزن دررو

مکالمه با دیگران

آب، بله همین آب جاری، همین آب زلال و ساده آمده است و اصرار دارد که اولین سخنگوی زبان بسته‌ها باشد.
کد خبر: ۸۲۵۴۶۶
مکالمه با دیگران

آب جاری می‌گوید: از هر نظر که نگاه کنید، اولویت با من است. همه چیز از آب، خلق شده است و زندگی بدون آب امکان ندارد، پاکیزگی و سرسبزی و آبادی، بدون آب امکان ندارد.

می‌گویم: جناب آب! حرف‌های شما منطقی است، اما چرا این‌قدر شبیه مقامات رسمی حرف می‌زنید. بدیهیات را چنان با آب و تاب به خوردمان می‌دهید انگار که داریم کتاب علوم اول ابتدایی را می‌خوانیم.

آب جاری می‌گوید: ببین آقا! حرف مرا قطع نکن! حتی از نظر الفبایی هم که نگاه کنی، اولویت با آب است که حرف بزند، آی با کلاه و بعدش (ب) بزرگ.

می‌گویم: کتاب علوم را گذاشتی کنار و فارسی اول ابتدایی را باز کردی؟ برادر جان من خودم معلم ادبیاتم. تو به من الفبا یاد می‌دهی؟

آب جاری می‌گوید: هزاران سال است که شما آدم‌ها حرف می‌زنید و ما سکوت کرده‌ایم. دو سه جمله گفتیم و نتوانستید تحمل کنید. به نظرم رفتار شما بیشتر به مقامات مسئول شبیه است. همان‌ها که عادت دارند حرف بزنند و تحمل شنیدن حرف دیگران را ندارند.

می‌گویم: جناب آب! خاطرتان مکدر شد؟

آب می‌گوید: بله، آب زلال و ساده است و همیشه آدم‌ها آن را مکدر و آلوده می‌کنند. هر جا آب تیره‌ای دیدی، بدان که کار، کارِ آدمیزاد است.

می‌گویم: حالا بفرمایید! فقط لطفا بدیهیات را تکرار نکنید. به هر حال ما آدم هستیم و لابد آن‌قدر عقل‌مان می‌رسد که بدانیم آب، سرچشمه حیات است.

آب می‌گوید: بدیهیات؟! یعنی شما آدمیان، می‌دانید که آب چقدر مهم است و آن را آلوده می‌کنید؟ می‌دانید که بدون آب زندگی و طبیعت از بین می‌رود و آب را هدر می‌دهید؟ با آب که مایه حیات است، حیاط خانه را جارو می‌کنید.

بفرما آقای معلم ادبیات! دیدی که آب هم املای صحیح و کاربرد درست کلمات آدمیان را بلد است؟

می‌گویم: شاید به همین دلیل است که تا به حال به جایی نرسیده‌ و جزو مقامات نشده‌ای.

می‌گوید: بله! اما خیلی‌ها را به مقامات رسانده‌ام. هرکس که دنبال رای جمع کردن بود، سدی روی رودخانه‌ها زد، بی‌‌آن‌که به حرف کارشناسان اعتنایی کند. هرکس که می‌خواست فرماندار و استاندار محبوب کله‌گنده‌های شهر باشد، مجوز برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و چاه عمیق صادر کرد.

قنات‌ها را خشکاند، رودها را خشکاند، حتی دریاچه را خشکاند. یعنی معجزه کرد، گاهی که حالش خوش بود، خودش هم می‌گفت که من معجزه این روزگارم و...

می‌گویم: ای جناب آب! معلوم شد که شما هم برخلاف ظاهرتان، چندان ساده نیستید و آداب رندی و کنایه و تعریض را خوب می‌دانید.

آب جاری گفت: گفتم که حرفم را قطع نکنید، تازه چانه‌ام گرم شده بود و داشتم حرف‌های مسئولانه و غیرمسئولانه می‌زدم.

اسماعیل امینی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها