در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اما درمانهای ناباروری گاه به شکل دیگری زندگی این زوجها را تحت تاثیر قرار میدهد، آنها مدام دارو میخورند و تحت عملهای مخصوص حل مشکل ناباروری قرار میگیرند و ناخواسته صاحب نه یک فرزند، بلکه چند فرزند میشوند و ناگاه همه چیز به هم میریزد و آنها میمانند که در اوان زندگی با این کودکان چه باید بکنند.
قصه زوج کرمانشاهی ساکن اسلامآباد غرب نیز همین است. «فریدون» و «طوبی» با هزاران امید ازدواج میکنند و ده سال در آرزوی فرزند به این پزشک و آن آزمایشگاه میروند تا سرانجام لطف خدا شامل حالشان شده و صاحب چهار فرزند میشوند.
دو دختر زیبا و همشکل به نامهای ساناز و ساغر، دو پسر شیطون و همقیافه به نامهای امیررضا و آرین و حالا یک مادر مهربان و یک پدر کارگر زحمتکش میمانند که باید بار این خانواده پرجمعیت را به دوش بکشند.
فریدون کارگر ساختمانی است، خودش میگوید: در یک کارخانه کاشیکاری کار میکنم اما نه همیشه، هر وقت کار باشد زنگ میزنند و میروم، اگر شانس بیاورم و همه روزهای ماه مرا بخواهند حدود 700 هزار تومان درآمد دارم. 150هزار تومان اجارهخانه میدهم، آن هم خانهای بدون امکانات و فقط برای اینکه بچهها زیر یک سقف باشند.
طوبی همسر فریدون با همه سختیها درس خوانده و لیسانسش را گرفته، اما در کرمانشاه و شهری که او با چهارقلوهایش زندگی میکند کار نیست، خودش میگوید اینجا منطقه محروم است برای مردان هم کار نیست، چه برسد برای زنان.
او میگوید: وقتی چهارقلوهایم به دنیا آمدند، از 700 گرم تا حداکثر یک کیلو وزن داشتند، اندازه کنترل یک تلویزیون(تعبیر خودش است) 45 روز در بیمارستان مهدیه تهران در دستگاههای مخصوص نوزادان را نگهداری کردند تا کمی جان گرفتند. اما این تازه اول سختیها بود، برای آنها باید شیرخشک مخصوص نوزادان نارس تهیه میکردند و هزار خرج دارو و درمان که برای شوهرم خیلی سخت بود، اما به لطف مددکاری بیمارستان (خانم سلحشور) 45 روز گذشت و ما ناچار برای ادامه زندگی به اسلامآباد برگشتیم .
طوبی حالا فقط نگران یک چیز است؛ مسکن و سقفی برای زندگی. او میگوید: صاحبخانه جوابمان کرده و هر جا میرویم میگویند به چهار بچه اجاره نمیدهیم؛ ولی من بچههایم را چه کنم؛ پنهانشان کنم؟!
چهارقلوهای ساکن اسلامآباد غرب مثل همه بچهها جایی آرام میخواهند برای زندگی، اما پدرشان هر چه میگردد کسی حاضر نیست خانهاش را به این خانواده پرجمعیت اجاره دهد، نهادهای حمایتی هم حمایتی نمیکنند!
فریدون جعفرینیا، پدر چهارقلوها میگوید: تولد بچهها نعمتی است که خداوند به ما ارزانی کرده و ما شکرگزارش هستیم، اما با حقوق ناچیز کارگری و اجاره مسکن و... من شرمنده آنها هستم که نمیتوانم زندگی راحتی برایشان فراهم کنم. شاید باورتان نشود که هزینه روزانه پوشاک، خورد و خوراک و دارو و درمان چهارقلوها بیشتر از 50 هزار تومان در روز است.
او میگوید: بهزیستی تا دو سال برای شیر خشکشان کمک میکرد، اما دیگر قطع کرد، میگویند اعتباری برای کمک ندارد.
ساناز و ساغر، آرین و امیررضا حالا به لطف خدا و تلاش پدر کارگرشان سهساله شدهاند و جز کم خونی هیچ مشکل جسمی ندارند، اما برای ادامه زندگی و داشتن آیندهای روشن به دستان پر سخاوت هموطنان خود چشم دوختهاند، دستهای کوچکشان را به گرمی بفشاریم و به یاریشان بشتابیم.
شماره تماس پدر چهارقلوها: 09190832679
شماره کارت بانکی پدر چهارقلوها:6104337956870180 / بانک ملت
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد