گفت‌وگو با جواد پیشگر، کارگردان نمایش رادیویی فرنگیس

داستانی فاخر از روزهای دفاع مقدس

فرنگیس حیدرپور: یک عراقی را کشته‌ام، یکی را اسیر کردم، هر زن دیگری بود همین کار را می‌کرد

«فرنگیس» با کتاب آمد

«فرنگیس» فقط یک نام کوچک زنانه نیست، فقط قهرمانی متعلق به شخصیت‌های شاهنامه نیست؛ او اکنون در روستایی واقع در گیلانغرب زندگی می‌کند و هر چند مجسمه اش در گیلانغرب خودنمایی می‌کند و مردم خاطره رشادت‌هایش را فراموش نمی‌کنند، خودش معتقد است هر زن دیگری هم جای او بود همین کار را می‌کرد. انتشارات سوره مهر بزودی کتاب خاطرات فرنگیس این قهرمان بی‌ادعا را رونمایی و منتشر خواهد کرد تا با زوایای دیگری از رشادت‌های فرنگیس حیدرپور آشنا شویم.
کد خبر: ۸۲۴۲۳۵

بانویی جسور و 18 ساله

در آستانه رونمایی از این کتاب، صبح روز گذشته مهناز فتاحی، نویسنده و فرنگیس حیدرپور راوی کتاب خاطرات «فرنگیس» در حوزه هنری درباره نگارش این کتاب، توضیحاتی ارائه کردند. در این نشست، حیدرپور با اشاره به ثبت خاطراتش گفت: 18 ساله بودم و یک سرباز عراقی را کشتم و یک سرباز را هم اسیر کردم. هر زن دیگری بود همین کار را می‌کرد.

در ادامه ، فتاحی با بیان این‌که نخستین تجربه من اثری با مضمون دفاع مقدس و برگرفته از خاطرات خودم بود، اظهار کرد: نویسندگی را با خاطرات آغاز کردم و بعد هم داستان «طعم تلخ خرما» شکل گرفت و بعد از آن کتاب «اردیبهشت دیگر» که با این کتاب با دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری آشنا شدم. برای اثر بعدی به دنبال این بودم اثری مربوط به منطقه خودم انجام دهم و هر موقع که از کنار تندیس فرنگیس که در پارک شیرین کرمانشاه قرار دارد می‌گذشتم، این سوژه مرتب به ذهنم می‌آمد که سراغ این خانم بروم و خاطراتش را بنویسم.

فتاحی با بیان این‌که برای نگارش خاطرات فرنگیس حیدرپور به اداره حفظ و نشر آثار دفاع مقدس کرمانشاه رفتم و سراغ او را گرفتم، گفت: آنها گفتند او در یکی از روستاهای گیلانغرب زندگی می‌کند. وقتی سراغش رفتم علاقه‌ای به بیان خاطراتش نداشت و می‌گفت کار خاصی انجام نداده‌ام و مانند همه زن‌های دیگر، سربازی را کشته‌ام و یکی را هم اسیر کرده‌ام. به او گفتم این کارش ارزشمند است و می‌تواند الگویی از نماد مقاومت باشد.

ثبت خاطرات پس از 30 سال

ثبت خاطرات زنان به عنوان یکی از گروه‌های فعال در سال‌های جنگ تحمیلی موضوعی است که طی سال‌های گذشته از سوی حوزه هنری مورد توجه قرار گرفته است. فتاحی اظهار کرد: تنها فکر من این بود که خاطرات این زن بزرگ از سال‌های جنگ تحمیلی ثبت و ضبط شود. زمانی که ایشان را راضی کرده و ثبت خاطرات را آغاز کردیم 30 سال از حضور ایشان در جنگ می‌گذشت و هنوز هیچ کتابی درباره رشادت‌های زنی که تندیسش ساخته شده و تمام مردم یک شهر و حتی کشور او را می‌شناسند، نوشته نشده بود.

او افزود: نگاه دیگرم این بود که نشان دهم زنان منطقه ما کم از مردان نداشتند و مردانه جنگیدند و می‌خواستم مظلومیت زنانی مانند فرنگیس نشان داده شود.

فرنگیس حیدرپور ساکن روستای اوازین گورسفید از توابع گیلانغرب در کرمانشاه و از قهرمانان غیرنظامی جنگ تحمیلی محسوب می‌شود. سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به دره‌های اطراف فرار می‌کنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش برای تهیه غذا به روستا باز می‌گردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس طی درگیری با عوامل عراقی کشته می‌شوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر می‌کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می‌دهد.

ماموریت مهم

مهناز فتاحی: وقتی که رهبر معظم انقلاب به شهر گیلانغرب آمدند و با فرنگیس حیدر پوردیدار کردند و آن جملات خیلی مهم را (که در ابتدای کتاب هم آورده‌ام) درباره ایشان گفتند، بیش از پیش به این یقین رسیدم که این خاطرات باید نوشته شود و خود را همچون سربازی دیدم که باید این ماموریت مهم را انجام دهم و حجت برایم تمام شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها