شوهرم به کتک زدنم عادت کرده است
هشت سال است که ازدواج کردهام، اما آب خوش از گلوم پایین نرفته است. شوهرم در خانه حبسم کرده و اجازه نمیدهد حتی به خیابان یا به خانه مادرم بروم. هر روز کتکم میزند و به خاطر همین کتکها کلیهام مشکل پیدا کرده است. چند بار هم در بیمارستان بستری شدم و اما او
دست بردار نیست و باز هم کتکم میزند. درست مثل بردهها با من رفتار میکند طوری که انگار کلفت خانوادهاش هستم. اگر پدر و مادرش بیمار شوند، وظیفه من است که از آنها نگهداری کنم. از زندگی خسته شدهام. سن و سالی ندارم، اما قیافهام شبیه زنهای میانسال است. میخواهم طلاق بگیرم اما با این خانواده تعصبی که دارم، نمیدانم چطور این موضوع را مطرح کنم. با شوهرم از طریق همسایهمان آشنا شدم. به خواستگاریام آمد اما خانوادهام مخالف بودند او آنقدر اصرار کرد که بالاخره قبول کردند و من هم که اشتیاق او را دیدم قبول کردم با او ازدواج کنم و زنش شدم. بعد از ازدواج شرط برایم گذاشت که حق نداری بدون اجازه من به خانه مادرت بروی و خلاصه حرفش این بود که بدون من نباید آب بخوری. من هم که بیاراده هر چه گفت، گفتم چشم و شوهرم هم از این ضعفم سوء استفاده کرد. اولین باری که کتکم زد فقط دو هفته از ازدواجمان گذشته بود. میخواست به محل کارش برود و من چون کمی بیحال بودم، دیرتر از خواب بیدار شدم. وقتی شوهرم حالم را دید، عصبی شد و کمربندش را برداشت و کتکم زد و بعد هم رفت. از شدت ناراحتی میخواستم به خانه مادرم بروم اما در را قفل کرده بود. زنگ زدم گفتم چرا در را قفل کردی؟ گفت الان میآیم. آمد و دوباره کتکم زد. گفت تو چه حقی داشتی به من اعتراض کنی؟ من زنی میخواهم که روی حرفم حرف نزند. خلاصه گذشت و همان سال اول زندگی، باردار شدم و با وجود بچه باز هم کتک و حبس کردنهای شوهرم در خانه ادامه داشت. خانوادهام میدانستند شوهرم بد دل است؛ اما کاری به کارم نداشتند و میگفتند هر چه شوهرت میگوید گوش کن و سرت به زندگیات باشد. دعوای زن و شوهری را وارد زندگی پدر و مادرت نکن. در این گیرو دار بالاخره خانوادهام متوجه شدند که شوهرم کتکم میزند و پدرم با او حرف زد. اما همسرم با وقاحت تمام گفت زنم است و اختیار دارش هستم به شما ربطی ندارد. پدر و مادرم آدمهای آبروداری هستند و ترس از آبرو باعث شد تا بگویند بچسب به زندگی ات. شوهرم هم حسابی سوءاستفاده کرد و کتکها و زورگفتنهایش را بیشتر کرد. فکر میکند کار زن فقط پختن و شستن است و اینکه بچه به دنیا بیاورد. اگر غذایم خراب شود، یا دیر حاضر شود و خلاصه با هر اتفاق کوچکی که شوهرم را عصبانی کند، به جانم میافتد و کتکم میزند. با عصبانیت میگوید چرا بچهها نخوابیدهاند؟ چرا غذا را فلان جور نپختهای؟ به هر بهانهای مرا میزند. با خانواده من خشک و رسمی برخورد میکند و حتی اجازه نمیدهد به دیدنشان بروم یا به خانه ما بیایند، اما با خانواده خودش خوش است و می خندد و گشت و گذار و تفریحش هم با آنهاست. اگر کاری انجام دهند که شوهرم عصبی شود، عصبانیتش را سر من خالی میکند. طوری شده که پدرم پیغام فرستاده به شوهرت برس و ببین مشکل کارت کجاست که با تو اینطور رفتار میکند. از این زندگی خسته شدهام و هیچ دلخوشی ندارم.
زنم کتکم میزند و از خانه بیرون میکند
مشکل بزرگی گریبانم را گرفته است و نمیدانم چه کنم. قد من 173 است و 60 کیلو وزن دارم و قد زنم 179 سانتیمتر است. اوایل ازدواج هیچ مشکلی با این موضوع نداشتم تا اینکه بعد از چند ماه بر سر یک مساله جزئی حرفمان شد و کار به بگو مگو و داد و فریاد رسید، من یک سیلی به او زدم. همسرم که از این حرکت من عصبانی شده بود به سمتم حمله کرد و با من درگیر شد. اصلا فکرش را هم نمیکردم که تا این حد قدرت بدنی بالایی داشته باشد که رو در روی من بایستد. اما او براحتی به سمتم حمله ور شد و با زدن چند سیلی محکم به صورتم، کارم را تلافی کرد. از آن روز به بعد سر هر مساله بیخودی که اختلاف داریم با من درگیر میشود و چون قدرت بدنی بالایی دارد، براحتی کتکم میزند و وضعیت طوری شده که در این مورد نمیتوانم با کسی حرف بزنم و بگویم که از زنم که هفت سال از من کوچکتر است کتک میخورم. حتی بعضی وقتها مرا از خانه بیرون میکند. میگوید که از این به بعد در مورد زندگیمان من تصمیمگیری میکنم و حق اظهار نظر ندارم. نمیدانم با این زن چطور رفتار کنم.
چرا زوجین همدیگر را کتک میزنند؟
دکتر پرویز رزاقی/ روانشناس
علت این خشونتهای فیزیکی برمیگردد به روابط نادرست میان همسران. زمانی که روابطشان به هر علتی بهم میخورد، به جای اینکه از کلمه و گفتوگو استفاده کنند، به خشونت متوسل میشوند. ویژگیهای خلقی و عصبی فرد هم یک عامل دیگر این رفتارهاست. سیستم روانی ذهنی این فرد به او دستور میدهد که فرد مقابلش را کتک بزند. در ذهن این افراد چیزی به نام زدن کوک شده و پیام دیگری به ذهنشان نمیرسد.
علت بعدی برمیگردد به این که فرد این رفتارها را در خانواده، مدرسه یا گروه همسالان و... مشاهده کرده و یاد گرفته است.
گاهی اوقات این درگیریها در جریان یک زد و خورد بهوجود میآید. یعنی چون یکی میزند، دیگری هم به تلافی او را میزند. گاهی اوقات برای اینکه فرد از خود دفاع کند، متوسل به خشونت میشود. مرد همسرش را کتک زده و زن تحمل کرده و چیزی نگفته است.
در حالتی که مرد آرام شده، ناگهان زن بشقابی برمیدارد و روی سر مرد میشکند. گاهی اوقات محتوای یک موضوع برای مرد به قدری غیرقابل تحمل است که زن را کتک میزند. به طور مثال زن پول به خانوادهاش داده و همین مساله مرد را بشدت عصبانی کرده است.
مردها بیشتر کتک میزنند
مردان بیش از زنان همسرانشان را کتک میزنند و این مساله هم برمیگردد به حالت تهاجمی و پرخاشگری که در مردان وجود دارد. مردان در تعاملات بین فردی در جامعه و مدرسه بیشتر سعی میکنند از روش زدن استفاده کنند. ما کمتر دیدهایم که خانمی بیاید و از قفل فرمان ماشین برای کتک زدن دیگران استفاده کند، کاری که مردان انجام میدهند. گاهی اوقات این خانواده است که بروز چنین رفتارهایی را در مرد تقویت میکند و به نوعی با حرفهایشان او را تحریک میکنند که مگرتو مرد نیستی؟ برو بزن. در مورد زنی که اقدام به کتک زدن شروع میکند، باید گفت که چنین زنهایی اختلال روانی دارند. همه انتظار دارند زنان نرمی و مهربانی از خود نشان دهند. همه میگویند این زن دیوانه است که کتک میزند. اما کسی نمیگوید که شاید درد به استخوانش رسیده که این واکنش را از خود نشان میدهد. عدهای هم هستند که اقدام به خودزنی میکنند و چنین زنانی این رفتار را در خانواده خود مشاهده کرده و حالا انجام میدهند.
خشمتان را مهار کنید
در چنین مواردی ما به زوجها آموزش میدهیم که خشم خود را کنترل کنند، حساسیتهای همسرشان را شناسایی کرده و زمانی که بحثشان میشود از او فاصله بگیرند و اکثر اوقات مردان، زبانی این پیام را به اطرافیان میدهند که عصبانیام سراغ من نیا و برمیگردم. چنین پیامهایی را بهتر است خانمها شنیده و درک کنند. بهتر است در زمانی که با هم دعوا میکنند، از هم فاصله بگیرند و به اتاق یا آشپزخانه یا هر جای دیگر که مقابل دیدش نباشند، بروند. همدیگر را تحقیر نکنند و زیر سوال نبرند. ضمن اینکه ما جدایی را در چنین مواردی آخرین راه حل نمیدانیم و زمانی طلاق را پیشنهاد میکنیم که نوع زدن طرف مقابل به نحوی است که همسر احساس خطر میکند و حالات جنون در او مشاهده میکند. ولی در بیشتر موارد مشکل و درمان به وسیله دارو و مراجعه به روانپزشک یا روانشناس قابل رفع است.
لیلا حسینزاده / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد