به بهانه بازپخش سریال «وضعیت سفید»

تصویر جنگ در پشت جبهه

آنچه ما از قاب تلویزیون درباره دفاع‌مقدس دیده‌ایم، بیشتر معطوف به داخل جبهه و صحنه‌های نبرد است. کمتر سریالی با پس‌زمینه دفاع‌مقدس پخش شد، که بتواند تصویری مطابق با واقعیت از پشت جبهه، جامعه درگیر با جنگ و سختی‌ها و مشقت‌های آن دوران ارائه دهد. این روزها سریال «وضعیت سفید» به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی و نویسندگی حمید نعمت‌الله از شبکه افق بازپخش می‌شود. این سریال یکبار در سال 90 از شبکه 3 پخش شد و به‌دلیل ارائه تصویر واقعگرایانه از پشت جبهه و زنان و مردان درگیر با جنگ در دهه 60 بشدت در مرکز توجهقرار گرفت.
کد خبر: ۸۲۱۸۴۲

موضوع بازپخش سریال«وضعیت سفید» بهانه‌ای برای طرح این سوال شد که تلویزیون و رسانه ملی تا به حال چقدر توانسته تصویری واقعگرایانه از وضعیت اجتماعی جامعه درگیر جنگ در دهه 60 ارائه دهد و تا چه اندازه در این راه موفق بوده است. پاسخ این پرسش را از زبان شهرام خرازی‌ها منتقد، علی بهادر کارگردان سریال‌هایی چون«عشق سال‌های جنگ» و«هزار و یکشب»، «مهدی سجاده‌چی» نویسنده فیلمنامه «روز سوم» و سیدرضا صائمی منتقد می‌شنویم.

نوآوری کلید موفقیت

شهرام خرازی‌ها منتقد با اشاره به این‌که پدیده جنگ یک اتفاق خاص در سینمای ماست که هرچقدر درباره آن فیلم و تله‌فیلم بسازیم، کم است، می‌گوید: بخش بزرگی از تاریخ دفاع‌مقدس همچنان مکتوم باقی‌مانده و بازنمایی نشده و هنوز سوژه‌های بسیاری که وجه دراماتیک دارند و مرتبط با جنگ هستند، مغفول باقی مانده و به آن نپرداختیم. این می‌تواند یک گنجینه بزرگ برای فیلمنامه‌نویسان ما باشد.

این منتقد با بیان این‌که لازم است با گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی برخی مفاهیم را باز تعریف کنیم؛ عنوان می‌کند: به نظر می‌رسد باید تا حدودی خود را از آفت تکرار دور کنیم و حرف‌های تازه‌ای بگوییم. عملکرد صداوسیما در زمینه ساخت سریال و تله‌فیلم دفاع‌مقدسی چه در جبهه و چه در پشت جبهه، مقبول است اما در دهه 90 اگر قرار باشد محصولات رسانه‌ای تولید شود و صحبت‌های دهه‌های پیش را دوباره تکرار کند، از طرف بیننده قابل پذیرش نیست.

او با اشاره در ممیزی‌هایی که به‌صورت ناخواسته برای خودمان قائل شدیم باید تجدیدنظر کنیم؛ توضیح می‌دهد: این ممیزی‌ها گاهی خودسانسوری‌های بدون علت و توجیه هستند. این فرصت باید فراهم شود که بیشتر به نکات ناگفته جنگ بپردازیم.

خرازی‌ها درخصوص مشکلات جانبازان اعصاب و روان می‌گوید: مسائلی که جانبازان اعصاب و روان ما با آن درگیرند، ازجمله مسائلی بود که طی این سال‌ها کمتر به آن پرداختیم. شاید شمار آثار ساخته شده از تعداد انگشتان دست هم فراتر نرود.

او در رابطه با لزوم وجود دیدگاه‌های جدید به مقوله جنگ یادآوری می‌کند: معمولا نگاه ما به عراقی‌ها به صورت یک طرفه و از دیدگاه ایرانی به عراقی بوده و اگر بخواهیم نوآوری کنیم باید بدون خدشه وارد شدن به ارزش‌های دفاع‌مقدس آثاری تولید کنیم که از دید یک عراقی به جنگ ایران و عراق نگاه کند. به‌نظر می‌رسد خطرپذیری سریال‌سازان و تله‌فیلمسازان ما در این زمینه کم است.

او با اشاره به این‌که برخی فکر می‌کنند پرداختن به مسائل و پیامدهای جنگ تکراری شده است؛ می‌گوید: همیشه در سریال‌ها و فیلم‌ها با رزمنده میانسالی روبه‌رو هستیم که خاطرات آن دوران را تداعی می‌کند و به طور ناخودآگاه شرایط آن دوران را با این دوران مقایسه می‌کند.

خرازی‌ها ادامه می‌دهد: عمده این آثار روی این موضوع تأکید دارند که ارزش‌های نشأت گرفته از دوران مقدس نسبت به حال حاضر رنگ باخته است.

اما این نوع نگاه تکراری شده و برایم همیشه این سوال مطرح است چرا فیلمنامه‌نویسان به پیامدهای مثبت جنگ نمی‌پردازند و هنوز ما شاهد این پیام‌های مثبت در جامعه معاصر خود هستیم. بسیاری از بازماندگان جنگ در حال حاضر تحصیلات عالیه دارند و افتخارآفرین شدند و بسیاری نیز در مناصب سیاسی و اداری هستند.

این منتقد یادآوری می‌کند: طی این چند دهه شاهد موضوعاتی در سینما بودیم که به طور مشخص به رنگ باختن ارزش‌ها اشاره می‌کند و همیشه این نکته را به بیننده القا می‌کنند که آن دوران سرشار از وحدت میان مردم بود و پس از آن دوران جامعه ارزش‌های دوران مقدس را نادیده گرفته است. فکر می‌کنم ضمن این‌که این نوع سریال‌ها باید ساخته شود، اما باید زاویه دید نسبت به این مضامین تغییر کند. به نظرم تکرار در تلویزیون بزرگ‌ترین آفت در زمینه ساخت سریال‌هایی است که پیامد جنگ را نشان می‌دهند.

او درباره این‌که چطور امکان ساخت یک سریال یا تله‌فیلم باورپذیر برای مخاطب در زمان فعلی وجود دارد، می‌گوید: نویسنده‌ای که از نزدیک جنگ را احساس کرده، محصولات موفق‌تر و مستندتری نسبت به افرادی دارد که آن فضا را تجربه نکردند. در این نوع آثار بازنمایی صحنه‌های جنگ واقعی‌تر است. اگر فردی جنگ را از نزدیک لمس نکرده باشد، طبعا ممکن است اثرش فاصله بیشتری با آنچه دارد که واقعیت جنگ را نشان می‌دهد. با این وجود، امکان صدور حکم کلی در این رابطه وجود ندارد چون ما نویسندگان موفقی داشتیم که در آن دوران خردسال بودند و جنگ را کمتر به خاطر دارند. این موفقیت می‌تواند به‌دلیل مطالعه، پژوهش و دیدن فیلم جنگی و مستند بسیار بوده است.

او ادامه داد: راه برای نویسندگان جوان هم بسته نیست و می‌توانند بسیاری از نادیده‌های خود را تبدیل به دیده کنند. باید دسترسی نویسنده‌ها به آرشیوهای غنی دوران دفاع‌مقدس بیشتر شود تا بخوبی بتوانند تجربه تصویری به دست بیاورند. همچنین باید به آنها فرصت بیشتری داده شود تا آن حیطه‌های غنی را کشف کنند و این امکان برایشان فراهم شود.

خرازی‌ها می‌‌گوید: در سریال‌هایی که پیامدهای جنگ را بررسی می‌کنند هم باید اطلاعات تاریخی صحیح درباره پیامدهای جنگ داده شود و هم این‌که بعد از دادن اطلاعات به خود مجال بدهند تا تحلیل خود را از آن دوران ارائه دهند.

این منتقد در پایان صحبت‌های خود می‌گوید: گاهی تحریف‌های ناخواسته در سریال‌هایی با پس‌زمینه جنگ به‌دلیل کمبود مطالعه اتفاق می‌افتد و با وجود این زیرساخت غلط فکری، بازنمایی جنگ به راه نادرستی می‌رود. تصویب‌کنندگان این نوع سریال باید بیشتر بررسی کنند که چقدر فیلم با مستندات تاریخی همخوانی دارد.

تلفیق مفاهیم ارزشمند جنگ با روایت‌های امروز

علی بهادر، کارگردان سریال «هزارویکشب» و «عشق سال‌های جنگ» نیز در این‌‌باره می‌گوید: در حوزه دفاع‌مقدس سریال‌ها و تله‌فیلم‌های بسیاری ساخته شده و بخشی از آنها مخاطب جذب کرده است، اما هنوز با نقطه آرمانی فاصله داریم.

او ادامه می‌دهد: طی سال‌های اخیر شاید به‌دلیل کمبود بودجه کارهای دفاع‌مقدس خیلی کمرنگ شده است. در گذشته ما گروهی به نام حماسه و دفاع داشتیم و مدتی مدیریت آن گروه را به‌عهده داشتم و به‌طور تخصصی‌تری به دفاع‌مقدس می‌پرداختند و سریال‌هایی از قبیل «خاک سرخ» و «خوش رکاب» تولید شد.

در آن زمان گروه حماسه و دفاع تصمیم گرفت سریال «خوش‌رکاب» را در زمینه دفاع‌مقدس به‌عنوان سریال نوروز پخش کند که مردم استقبال کردند. در حال حاضر مشغله‌ها بیشتر شده و به‌دلیل سختی تولید، کمتر به مسأله دفاع‌مقدس می‌پردازند. تمام گروه‌ها موظف به تولید آثاری در حوزه دفاع‌مقدس شده‌اند و گروه حماسه و دفاع وجود ندارد و این مسئولیت به شبکه افق واگذار شده که امیدوارم این شبکه بتواند در این رابطه موفق عمل کند.

بهادر یادآوری می‌کند: اکثر آثاری که ساختم در حوزه دفاع‌مقدس بوده و الان به ناگزیر به ساخت آثاری خارج از حیطه دفاع‌مقدس روی آوردیم. در حال حاضر چندین سال از پخش «وضعیت سفید» گذشته و همچنان تکرار می‌شود و کمتر فیلم و سریال در این رابطه ساخته می‌شود.

او با بیان این‌که نوع پرداخت به قصه باید تازه باشد، توضیح می‌دهد: قصه‌ها باید به شیوه‌ای بیان شوند که در عین برخورداری از زبان امروز مفاهیم ارزشمند دفاع‌مقدس را درون خود جای داده باشد. اگر بخواهیم پیام‌های روشن و شفاف و همراه با شعارزدگی به مخاطب ارائه دهیم، مخاطب آن را نمی‌پذیرد. اگر بتوانیم واقعیت‌های جنگ را با زبان دراماتیک و دوری گزیدن از شعارزدگی انتقال دهیم، موفق خواهیم شد.

این کارگردان عنوان کرد: لزومی ندارد که حتما آنچه نمایش می‌دهیم درخصوص خط مقدم جبهه باشد و کافی است آنچه ساخته می‌شود برآمده از حس ناب و واقعی فیلمساز باشد. یکی از نقاط مثبت «وضعیت سفید» این بود که به‌طور واقعی آنچه در دهه 60 در اثر جنگ به‌وجود آمد را نشان می‌داد. یکی از ویژگی‌های قصه‌پردازی اغراق است، اما این اغراق باید به واقعیت نزدیک باشد.

او درباره مولفه‌های جذب مخاطب نیز می‌گوید: وفاداری به واقعیت در کنار قصه‌ای پرکشش، مخاطب را جذب می‌کند. سختی‌ها و انتظار مادر شهید باید بیشتر نشان داده شود. مثلا مردم در سیستان و بلوچستان که فرسنگ‌ها با جنگ فاصله داشت به شکلی سخت نان می‌پختند و برای رزمندگان می‌فرستادند. این مسائل بخشی از مسائل پشت جبهه هستند.

دو سوی خط باریک مفهوم دفاع و ضددفاع

مهدی سجاده‌چی نویسنده آثار دفاع‌مقدسی چون فیلم «روز سوم» به کارگردانی محمدحسین لطیفی است. او همچنین فیلم «گام‌های شیدایی» حمید بهمنی را بازنویسی کرده است و مشاور فیلمنامه «آژانس شیشه‌ای» و «برج مینو» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا بوده است.

او نیز در این‌باره می‌گوید: براساس امکانات مالی، تجهیزات و به اجرا رساندن ایده‌ها در زمینه دفاع‌مقدس به طور قطع سهم تلویزیون بیشتر از سینما نبوده و می‌توان گفت تلویزیون کار خود را انجام داده است. اگر بخواهیم ایده‌آل نگاه کنیم باید به این اشاره کنم که هنوز امکان استفاده از ظرفیت‌ها وجود دارد و در این راه نیازمند همه لوازم مناسب هستیم. به عبارتی ظرفیت تلویزیون ما از ظرفیتی که موضوع دفاع‌مقدس می‌تواند ایجاد کند، کمتر است. باید ابتدا در زمینه زیرساخت‌ها و تدارکات و پشتیبانی اتفاقاتی بیفتد تا این‌که به ایده‌آل‌های خود برسند.

او درباره آثاری که پیامدهای جنگ را بررسی می‌کنند، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند، می‌گوید: یک خط باریک بین ارائه یک مفهوم جذاب و تبدیل شدن آن به مفهوم ضد دفاع‌مقدس وجود دارد. گاهی ممکن است نیت سازندگان فیلم ارائه مفهوم ضددفاع نباشد، اما فیلم تبدیل به فیلمی ضددفاع می‌شود. یکی از ویژگی‌هایی که باید رعایت کنیم این است که این مرزها شناخته شود که به ناخودآگاه فیلم و سریال دفاع‌مقدس، مفهومی ضد‌دفاع را ارائه ندهد. این مساله برای انتقال به نسل جدید که اطلاع چندانی از جنگ ندارند، اهمیت دارد.

سجاده‌چی با تأکید بر این موضوع که این تصور ساده‌انگارانه است که فکر کنیم جنگ گذشته تأثیری روی زندگی امروز نمی‌گذارد، می‌گوید: بسیاری از ظرفیت‌های به وجود آمده فعلی برای زندگی بهتر مرهون همان دوران دفاع است.

فیلمنامه‌نویس «روز سوم» درباره مولفه‌های چگونگی باورپذیری اثر دفاع‌مقدسی از دیدگاه مخاطب می‌گوید: فیلم بدون تبلیغات معنا ندارد، اما دفاع‌مقدس ما به گونه‌ای است که نیازی به طرفداری تبلیغاتی ندارد. از زمان جنگ کارهای نمایشی‌ای ساخته شد که به شیوه تبلیغاتی از جنگ صحبت می‌کردند و این باعث تبدیل شدن سریال‌ها و آثار نمایشی به ضددفاع می‌شد. این تبلیغات باعث می‌شود که آثار نمایشی از حالت تصویری خارج شود و ارزش یک کار نمایشی در حد تبلیغات خیابانی پایین بیاید و به تکرار بیفتد.

او یادآوری می‌کند: ترجمه یک کار نمایشی در حوزه جنگ به زبان امروز کار سختی است، اما در این روند مولفه‌های اصلی درام جا‌به‌جا نمی‌شود. یکی از محدودیت‌های درام در حوزه انسان است و نمی‌تواند فراتر از آن برود. اگر درام‌نویس سعی کند یک موجود فرا‌زمینی از انسان بسازد، نسل امروز کمتر باور می‌کند. اگر درام‌نویسان بدانند که انسان موجودی خطاپذیر است و با این دانش به سراغ نوشتن بروند، طبعا مخاطب نیز این مسأله را باور کرده و همذات‌پنداری می‌کند.

تغییر زاویه روایت برای دستیابی به موفقیت

سیدرضا صائمی منتقد نیز در این رابطه می‌گوید: سینمای جنگ ظرفیت‌های دراماتیک بسیاری برای استفاده دارد و هنوز در دنیا درباره جنگ جهانی فیلم ساخته می‌شود. باید نوع رویکرد روایت ما نسبت به اتفاقات جنگ و مسائل پیرامون آن تغییر کند.

او معتقد است که یکی از کارهای خوب تلویزیون «وضعیت سفید» بوده است که به شکل دیگری روایت خود را آغاز می‌کند و بیش از آن‌که یک سریال جنگی باشد، یک سریال درباره دهه 60 در ایران بود. او می‌گوید: جنگ تنها به جبهه محدود نمی‌شود بلکه پشت جبهه و تیم‌های پزشکی و خدماتی کمک‌رسان کمتر نشان داده شد.

صائمی می‌گوید: نشان دادن روابط ما در دهه 60 با ما‌به‌ازاهای بیرونی واقعی سریال را باورپذیرتر می‌کند. بیشترین مسأله‌ای که باعث توجه مردم به سمت این سریال شد، وضعیت اجتماعی ما در دوران جنگ بود. باید به سمت موضوعات کمتر شناخته شده و روایت‌های مستند و کمتر پرداخته شده برویم.

نسرین بختیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها