هر چالشی که تولیدکننده برنامههای آموزشی با آن روبهروست میتواند مانع اقناع مخاطب شود و ماهیت تلویزیون به عنوان یک ابزار آموزش همگانی را مخدوش کند. بر اساس نظرات متخصصان علوم رسانه، استفاده مناسب از ابزارهای آموزشی، بهرهگیری از آموزشدهندگان یا به عبارت دیگر کارشناسان و مجریان متخصص و ارائه سطحی از اختیار و حق انتخاب به مخاطب از مهمترین مواردی است که سرنوشت برنامههای آموزشی را رقم میزند.
آموزش و اختیار
مخاطب تلویزیون چه بخواهد، چه نخواهد در معرض آموزشهای این رسانه و اطلاعاتی قرار دارد که از طریق برنامههای مختلف به او ارائه میشود، اما در عین حال مختار است این آموزشها و اطلاعات را بپذیرد یا نه. ایجاد تمایل و اعتماد برای پذیرش پیامهای تلویزیون زمانی میسر است که برنامهسازان و آموزشدهندگان سطحی برای اختیار مخاطب در نظر بگیرند و مختار بودن او را بپذیرند.
محمود اسعدی، دکترای مدیریت رسانه بر تعامل بین رسانه و مخاطب تاکید و تصریح میکند: در بسیاری موارد شبکههای اجتماعی بر شبکههای سنتی، پیشی گرفتهاند، زیرا میتوانند همزمان با ارسال پیام به مخاطب با او تعامل نیز داشته باشند.
اسعدی: امروز با وجود رقبایی چون اینترنت و فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، نقش آموزش در رسانه کمتر شده است. تلویزیون همه ابزارهای صوتی و تصویری را به صورت توامان در اختیار دارد، اما این باعث نمیشود که آموزش قویتری داشته باشد |
از نگاه دکتر اسعدی، کنش و واکنش بین رسانه و مخاطب باعث پویایی هر دو میشود و رشته مدیریت رسانه که تقریبا از ده سال پیش در ایران ایجاد شده تلاش میکند رسانه را پویا، قوی و خلاق کند تا بتواند مخاطب را حفظ کند. وی درباره قدرت رسانهها میگوید: نظریهای که رسانه را چندان قدرتمند ارزیابی میکرد که میتواند مخاطب را به هر سمتی ببرد، دیگر جایگاهی ندارد.
این استاد ارتباطات، مخاطب امروز را بسیار پویا توصیف میکند و معتقد است، رسانه برای جلب توجه او چارهای ندارد جز این که مخاطبشناسی و نیاز آموزشی او را بشناسد و پیامها و اطلاعاتش را با خواست مخاطب تطبیق بدهد.
آموزش تدریجی
توجه به خواست مخاطب، از نظر داوود صفایی نیز راهکاری برای پاسخگویی به انتخاب و اختیار مخاطب است. این مدرس ارتباطات میگوید: محتوای آموزشی از اهمیت بسیاری برخوردار است و انتخاب موضوعات مورد نیاز و مهم این شانس را ایجاد میکند که آموزش موثرتر باشد. اگر موضوعات مهم و جدی زمانی به مخاطبان ارائه شود که بحران ایجاد شده، شتاب در تولید محتوای آموزشی و ضرورتها سبب میشود پیام تند، سریع و محکم ارائه شود.
از نگاه صفایی، مدیریت رسانه با برنامهریزی همراه است و آموزش در رادیو و تلویزیون بیارتباط با برنامههای توسعه نیست. وی تاکید میکند: مفاهیم آموزشی باید به صورت تدریجی به مخاطب ارائه شود تا فرصت تاثیرگذاری داشته و نهادینه شوند.
مخاطبان امروز این امکان را دارند که اطلاعات مورد نیازشان را از رسانههای متعدد کسب کنند و طبیعی است رسانه ملی زمانی میتواند رسانه مورد وثوق مخاطب باشد که از همه مولفههای تاثیرگذاری و ایجاد حس باور در مخاطب بهره بگیرد.
ابزارهای آموزشی از نوع تلویزیونی
آموزش در رسانهای مانند تلویزیون میتواند بسیار ساده باشد، تصویر و صدا در کنار هم این شانس را به تلویزیون دادهاند که هر نوع اطلاعاتی را در اختیار مخاطب بگذارند، اما به نظر میرسد همین امکانات به چالشی برای آموزش در تلویزیون بدل شده است.
دکتر صفایی از جمله ابزارهای تلویزیون برای آموزش به تکنیکهای هنری، نمودارها، عکس، گرافیک، مستند، انیمیشن، اینفوگرافی و حتی متن اشاره و تاکید میکند، این ابزار میزان انتقال اطلاعات را افزایش میدهد.
از نگاه این کارشناس رسانه، چنانچه ابزارهای آموزشی برای انتقال آموزشهای بازدارنده و منفی به کار گرفته شود، تاثیرات کمتری خواهد داشت و در عوض استفاده از این ابزارها برای آموزشهای تشویقکننده و پیشبرنده بسیار موثر خواهد بود.
اسعدی نیز در این زمینه، دیدگاه آن دسته از نظریهپردازان علوم ارتباطات را طرح میکند که تلویزیون را ابزار مناسبی برای آموزش نمیدانند. وی تشریح میکند: امروز با وجود رقبایی چون اینترنت و فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، نقش آموزش در رسانه کمتر شده است. تلویزیون همه ابزارهای صوتی و تصویری را به صورت توامان در اختیار دارد، اما این باعث نمیشود که آموزش قویتری داشته باشد. برخی اوقات همین ابزارها نتیجه معکوس ایجاد میکنند، زیرا همین ابزارها تمرکز و توجه مخاطب را از او گرفته و اجازه دریافت یا درک پیام را از او میگیرند.
دکتر اسعدی به نظریهپردازانی که با این دیدگاه مخالف هستند نیز اشاره میکند و توضیح میدهد: تلویزیون از ابزارهای آموزشی برخوردار است اما اجازه استفاده آموزشی از این ابزارها را ندارد، زیرا مخاطب آموزش مستقیم را نمیپذیرد. همه این امکانات در تلویزیون زمانی کاربرد درست و موثر خواهد داشت که در جهت آموزش غیرمستقیم مورد استفاده قرار بگیرد.
آموزشدهندگان کاردان
در کنار محتوای آموزشی و خواستههای مخاطبان، ویژگیهای آموزشدهندگان نیز اهمیت دارد و به نظر میرسد این اهمیت در رسانه به دلیل تنوع موضوعات و تنوع مخاطبان اندکی بیشتر باشد.
محمود اسعدی درباره ویژگیهای آموزشدهندگان در تلویزیون توضیح میدهد: هر کسی وظیفه آموزش را به عهده میگیرد باید به موضوع مورد آموزش مسلط باشد و بتواند دانش مورد نظر را به بهترین شکل منتقل کند. بر اساس توضیحات این استاد مدیریت رسانه، فقط داشتن تخصص و شایستگی برای یک آموزشدهنده کافی نیست و آشنایی با شیوههای برقراری ارتباط موثر و ارائه جذاب نیز ضرورت دارد.
مخاطب تلویزیون چه بخواهد، چه نخواهد در معرض آموزشهای این رسانه و اطلاعاتی قرار دارد که از طریق برنامههای مختلف به او ارائه میشوداما در عین حال مختار است این آموزشها و اطلاعات را بپذیرد یا نه |
وی علاوه بر زبان بدن، لحن، نوع واژهها، ظاهر و جنبههای شخصیتی، موارد دیگری چون زمان، مکان و موقعیت و چگونگی طرح مباحث را نیز مهم ارزیابی میکند و بر قابلیت کارشناسان و البته مجریان و مصاحبهکنندگان تاکید میکند، زیرا برنامههایی که با حضور کارشناسان مباحثی را طرح و بررسی میکنند، یکی از متداولترین برنامههای آموزشی تلویزیون محسوب میشوند و سطوح مختلفی از محتوای آموزشی را ارائه میکنند.
استفاده از گروه همسالان
داوود صفایی علاوه بر مواردی که توسط دکتر اسعدی به آنها اشاره شده، نوآوری و خلاقیت در انتخاب آموزشدهندگان را یکی از شیوههای تاثیرگذاری میداند و توضیح میدهد: گروههای مختلف سنی مانند کودکان، نوجوانان یا جوانان میتوانند به عنوان آموزشدهنده در برنامهها حضور پیدا کنند و محتوای آموزشی را که توسط کارشناسان تهیه شده به مخاطبان ارائه کنند. این افراد از سوی همسالان خود بهتر پذیرفته و انتقال مفاهیم آموزشی سادهتر میشود.
با استناد به موارد مطرح شده از سوی کارشناسان و حتی با نگاهی نه چندان کارشناسانه هم میتوان پذیرفت که همه برنامههای تلویزیون ماهیت آموزشی هم دارند و در نتیجه تکتک افرادی که از قاب این رسانه با مردم ارتباط برقرار میکنند، باید ویژگیهای لازم و مطرح شده را داشته باشند و در همه برنامهها به محتوا و چگونگی ارائه این محتوا و ابزارهای آن توجه شود.
آموزش مستقیم ممنوع
گرچه تلویزیون امکانات قابل توجهی برای ارائه اطلاعات و پیام در اختیار دارد و به عبارتی میتواند درباره هر مساله سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا علوم مختلف آموزشهایی به مخاطبان ارائه کند اما استادان ارتباطات، پژوهشگران و نظریهپردازان آموزش مستقیم در این رسانه را بیحاصل و در مواردی واکنشبرانگیز دانستهاند.
دکتر اسعدی در این زمینه به دیدگاه ژان پیاژه و نظریه یادگیری او اشاره میکند که آموزش مستقیم را از بینبرنده خلاقیت و محدودکننده ذهن دانسته است. وی توضیح میدهد: تلویزیون میتواند ابزار خوبی برای آموزش باشد اما به شرط آن که آموزشها غیر مستقیم باشد و از همه این ابزارها برای زیبایی و جذابیت پیام و محتوای آموزشی بهره گرفته شود. مثلا یک سریال یا فیلم سینمایی تاثیری بیشتر از یک گفتوگوی کارشناسی دارد.
از نگاه این استاد ارتباطات، برنامههای کارشناسی که جزو آموزشهای مستقیم محسوب میشوند میتوانند جذابیتهایی برای مخاطب داشته باشند به شرط آن که تعداد این برنامهها متناسب با انواع دیگر باشند، مباحث جذاب، شنیدنی، حاوی نکات تازه و آموزنده باشند و کارشناسان ضروریات کلامی و بصری را رعایت کنند.
از نظر صفایی، امکانات و ابزارهای تلویزیون برای این رسانه مزیت قابل توجهی ایجاد میکند که به صورت غیرمستقیم اطلاعات و دانش را به مخاطب منتقل کنند و گاهی از طریق ارتباط حسی او را در معرض پیامهای آموزشی قرار دهند.
آذر مهاجر
گروه رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد