مهندسی اکران برای پیر‌سر

مهندسی اکران برای پیر‌سر

ماجرا از ابتدایش هم اندکی بودار بود! فیلمی که مجوزش را در اواخر کار شورای پروانه ساخت دولت دوازدهم گرفت، فیلمبرداری آن در شهریور ۱۴۰۰ کلید خورد و آخرین سکانسش ۳۰دی ماه همان سال ثبت گردید و۹ بهمن هم پوسترش منتشر شد، هیچگاه به شورای پروانه نمایش دولت سیزدهم ارائه نشد تا این‌که مدعی شوند توقیف بوده و اولین تیر ترکش را برای تضمین فروش خود پرتاب نمایند!
کد خبر: ۱۵۱۲۶۸۴
نویسنده سعید مستغاثی - گروه فرهنگ و هنر
 
«پیرپسر» برای جشنواره‌های مختلف درخواست داد اما در هیچ جشنواره معتبری پذیرفته نشد. مهم‌ترین جشنواره‌ای که شرکت کرد، جشنواره درجه چندم روتردام بود و بعد از آن تنها توانست در جشنواره‌های بسیار ناآشنا و مهجوری مانند ترانسیلوانیا، گالوی ایرلند، اکسگراند و لندن بریز (با جشنواره فیلم لندن اشتباه گرفته نشود!) شرکت نماید! یعنی حتی مانند آثار سطحی و دم دستی همچون «کیک محبوب من»،«شب، داخلی،دیوار»،«برادران لیلا»،«دانه انجیر معابد»و... هم نتوانست به جشنواره‌هایی مانند کن و برلین و ونیز (حتی در ده‌ها بخش جنبی‌شان) راه یابد!
 
یک اکران عجیب و غریب
پیرپسر با درماندگی در به‌دست ‌آوردن موفقیت‌های جهانی، دست از پا درازتر به ایران بازگشت اما باز هم از ارائه به شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی دولت سیزدهم خودداری کرد تا شورای جدید روی کار آمد و این‌بار با عنوان این‌که در دولت قبل توقیف بوده، با ننه من غریبم‌‌بازی به جشنواره فیلم فجر رفت و با پروپاگاندای عجیب و بی‌سابقه‌ای، خود را به‌عنوان فیلم مهم و شاهکاری نشان داد که نظیرش در تاریخ سینما یافت نمی‌شود!
به‌دنبال این سر و صداها و قیل و قال‌ها، موجی در برخی رسانه‌ها به راه افتاد که گویا به فیلم پروانه نمایش نخواهند داد و علی‌رغم این‌که بارها رئیس سازمان سینمایی و معاون و مدیرانش تأکید داشتند این فیلم بدون هیچ اصلاحی، پروانه خواهد گرفت اما باز هم تبلیغات شدید توسط عوامل اثر و البته پامنبری‌های‌شان در همان رسانه‌ها ادامه داشت تا بعد از ماه مبارک رمضان در شورای صنفی نمایش نوبت گرفت و از آن عجیب‌تر، پخش پیرپسر به دفتری رسید که پیش از آن با فیلم‌هایی مانند «فسیل»، ‌سازی دیگر زده بود و فیلمنامه‌ها و فیلم‌هایش در همان وادی سیر می‌کردند!
یاد مرحوم منوچهر صادق‌پور به‌خیر که فیلمفارسی‌های غلیظ مانند «آقا‌مهدی کله‌پز» و «قهوه‌خونه قنبر» و «عزیز قرقی» می‌ساخت و زمانی که قرار شد در این سینما موج نو راه بیفتد، ناگزیر فیلم‌های «درشکه‌چی» و «قیامت عشق» را تهیه کرد!
طراحان و سازندگان پیرپسر، تمهید هوشمندانه‌ای به کار بستند (ای کاش فقط اندکی از این هوش را برای خود فیلم خرج می‌کردند تا کمی هم سر و شکل سینمایی بگیرد). واگذاری پخش آن به «عامریان فیلم» که با آثار پرفروشی مانند «فسیل»، «تگزاس ۳»، «دینامیت»، «هفتاد‌سی» و... چهره نسبتا مقبول به‌اصطلاح بفروشی نزد سینمادارها پیدا کرده و رگ خواب آنها را در دست دارد، فکر خوبی بود. او آن‌قدر اعتبار داشت که حالا می‌توانست برای پیرپسر ۳ ساعت و ربعه، به‌اصطلاح ریش گرو بگذارد، درسراسرکشور سالن‌های متعددی رادراختیارگرفته و برای آن ولو به قیمت جبران خسارات سینمادارها، سانس‌های بیشتری نمایش دهد.  از همین رو پیرپسر را در یکی از عجیب و غریب‌ترین اکران‌های سینمایی، در بیش از ۱۳۵ سینمای چند سالنه در بیش از ۳۰ شهر کشور (حتی محلات و مهاباد و بهارستان) اکران نمود که برخی از این سینماهای چند‌سالنه تا ۱۳،۱۲ سالن خود را به نمایش آن اختصاص دادند تا پیرپسر در یک اکران نامعمول و نامتقارن، روزانه بعضا تا حدود ۵۰۰ سانس نمایش داشته باشد! 
 
ورود ناخواسته دوستان تلویزیون و مجلس
در این حال و هوا بود که شاید ناخواسته، تلویزیون هم با دو گزارش بخش‌های خبری مانند رپرتاژ آگهی به کمک پیرپسر آمد که اگرچه پنبه فیلم را زدند و بد و بیراه نثارش کردند اما مصداق قول میرزاآقاخان نوری در سریال «سلطان صاحبقران» که به مهد علیا می‌گفت:‌ «بد‌نامی هرچه باشد بهتر از گمنامی است»، این فقره نیز به‌نفع پیرپسر تمام شد و دوستان رسانه‌ای ما متوجه نشدند که تبلیغات امروزی اساسا با نفی کالا و خدمات مورد تبلیغ و بدگفتن از آن، بهتر جواب می‌دهد. ازقضا در همین تلویزیون بود که برای تبلیغ یک نوع لاستیک اتومبیل فقط می‌گفت آن را نخرید!
به‌خاطر دارم چند سال پیش، دوستی در یکی از نشریات معتبر می‌گفت تهیه‌کننده وپخش‌کننده فیلمی به او پیشنهاد پرداخت پول دادند تا در آن نشریه به فیلم مربوطه فحش بدهند و خصوصا صحنه‌ای ازآن رامغایرباهمه ضوابط وشعائر وقواعد معرفی نمایند!
بعد از تلویزیون، برخی از نمایندگان مجلس هم ناخواسته وارد این کارزار تبلیغاتی شدند و کار به سؤال از وزیر ارشاد هم کشید. حالا دیگر پیرپسر که با آن زمان طولانی و ریتم کند و کلی شعر و شعار، نهایت چشم‌اندازش اکران محدود و تک‌سانسی در گروه هنر و تجربه بود، با دست به دست هم دادن مجموعه‌ای از عوامل و عناصر مختلف و متفاوت و بعضا متضاد‌، از دفتر پخش گرفته تا نشریات زنجیره‌ای و جشنواره فجر و تا اخبار تلویزیون و نمایندگان مجلس و به میان کشیده‌شدن پای وزیر ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند تا در یک مقطع، اکثریت سالن‌های سینمای کشور را در اختیار خود بگیرد!

فروش محدود و مخاطب ۸ درصدی
اما طبق آمار رسمی، بیشترین فروش هفتگی‌‌اش از ۲۵۰ هزار بلیت در آخر تیرماه فراتر نرفت. اگرچه وقتی می‌خواستی بلیت آنلاین تهیه کنی، صندلی‌های سالن پر نشان می‌دادند و فقط در گوشه و کنارهای‌شان جا‌ گیر می‌آوردی اما وقتی وارد سالن می‌شدی، اغلب کمتر از نصف یا حتی فقط یک چهارم و یک پنجمش تماشاگر نشسته بود! یعنی همان ترفند خرید فله‌ای بلیت‌ها برای جبران ضرر سینمادارها باز هم به‌کار بسته شد.با همه این ترفندها و پشتک‌واروها و سر و صداها و قیل‌و‌قال‌ها، «پیرپسر» (حتی اگر دوران جنگ ۱۲ روزه را در نظر نگرفته و اکرانش را از چند روز بعد از آن حساب کنیم) با حدود ۹۵ میلیارد تومان طی یک ماه، فقط ۸۰۳۵۳۳ نفر تماشاگر داشته است. یعنی تنها حدود ۸ درصد جمعیت ایران! 
از همین رو و با افت فروش، طی هفته گذشته تعداد سینماها از ۱۳۵ به ۷۶ (تقریبا نصف) و تعداد سانس‌ها از حدود ۵۰۰ به ۲۹۷ کاهش چشمگیری یافت. یعنی همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، پیرپسر با بسیج همه امکانات، دیگر زور خودش را در فروش زده و انتظار می‌رود طی هفته‌های آینده با هر ضرب و زوری نتواند آن فروش را حفظ نماید مگر با دست‌فرمان جدید دوستان در مجلس و برخی رسانه‌ها که ناخواسته گیرشان را بیشتر کرده و تبلیغات منفی باعث ادامه همین فروش اندک بشود یا احتمال دارد با تمهیداتی آن را با تبلیغ توقیف و از پرده پایین‌کشیدن، از اکران برداشته تا برای نمایش جدید و یا شبکه خانگی زمینه بیشتری برایش فراهم کنند. 
 
یاد «عقاب‌ها» و «کانی‌مانگا» به‌خیر!
بعضا قضیه شروع اکران پیرپسر با جنگ ۱۲ روزه بهانه دیگری شد برای بوقچی‌های آن که پیراهن عثمان دیگری درست کنند و نفروختن احتمالی را گردن آن بیندازند در حالی که پربیننده‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران در دوران دفاع ‌مقدس ۸ ساله اکران شد و مثلا فیلم «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان در حالی که تهران و شهرستان‌ها در زیر بمباران هواپیماهای بعثی قرار داشتند حدود ۳۰ درصد از جمعیت ایران را به سالن‌های سینما کشانید نه مثل ۸ درصد پیرپسر؛ و عجیب آن‌که در جلوی سینماهای نمایش‌دهنده فیلم عقاب‌ها، مردم صف‌های طولانی می‌بستند که تصاویر آن موجود است و در داخل سینما برای صحنه‌های نبرد هواپیماهای ایرانی، به‌شدت دست می‌زدند! 
همین اتفاق برای فیلم کانی‌مانگای مرحوم سیف‌الله داد هم افتاد و فیلم در شرایط موشکباران شهرها توسط ارتش صدام، به دومین فیلم پربیننده تاریخ سینمای ایران پس از عقاب‌ها تبدیل شد.  نکته قابل تأمل این‌که در آن زمان تبلیغ آنچنانی هم وجود نداشت. یعنی دو شبکه تلویزیونی شش هفت ساعته در شبانه‌روز و دو سه روزنامه، محل چندانی برای تبلیغ نداشتند و این آوازه خود فیلم‌ها بود که دهان به دهان می‌رفت و مخاطب جذب می‌کرد؛ آنچه در مورد پیرپسر به هیچ‌وجه وجود ندارد و کمتر کسی است که با دیدنش و تحمل ۱۹۵ دقیقه اضافه‌گویی و شعر و شعار، آن را به‌فرد دیگری توصیه نماید!

پروپاگاندای شبه‌رسانه‌ها و شبه‌صنف‌ها
رسانه‌ها و نشریات خاص و زنجیره‌ای و غیرزنجیره‌ای هم که از هفته‌ها قبل از اکران پیرپسر مملو از تبلیغ دلواپسی برای عدم نمایش آن بودند، پس از آغاز اکران، پروپاگاندای عجیب و غریب خود را برای اثری که کمتر نامی از «سینما» و «فیلم» داشت، براساس موضوع و محتوای آن با قوت و قدرت ادامه دادند و دفتر پخش هم با تمام توان خود به حاشیه‌سازی‌ها دامن می‌زد‌؛ این‌که فیلم را از پرده برمی‌دارند، از اکرانش جلوگیری می‌کنند یا توقیف می‌شود یا صحنه‌هایی از آن حذف می‌گردد  مانند اکران فیلم‌های «اخراجی‌ها ۳» و «جدایی نادر از سیمین» در نوروز ۱۳۸۹ که پخش‌کننده هر دو فیلم، یک دفتر بود و برای پر‌فروش‌تر‌ کردن هر دو فیلم، قضیه گروه‌گرایی و باندبازی را به راه انداخت تا طرفداران رگ گردنی هر دو فیلم بیشتر از آنها استقبال کنند و همین اتفاق هم افتاد! در این میان بیانیه‌های شداد و غلاظ هم از سوی برخی شبه‌صنف‌ها صادر شد که در یکی از آنها به سبک و سیاق اعلامیه‌های گروهک‌های دهه ۶۰ خطاب به مخالفین پیرپسر نوشته بود: «شرم‌تان باد، سیه‌فکران ضدسینما و هنر... پیرپسر حذف‌شدنی نیست.» البته این شبه‌صنفِ حزب‌گونه، پیش از این نیز بیشتر از هر کار صنفی و هنری، بیانیه‌های متعدد به همان سبک دهه ۶۰ گروهک‌ها و با همان ادبیات عقب‌افتاده گروهکی صادر کرده بود!
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰