در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بگذریم که تقریبا تمام آثار باکلام این دهه که از دو رسانه رادیو و تلویزیون پخش میشدند توسط مجریان دو رسانه، «سرود» نام میگرفتند که اصطلاحی ناقص و نه همیشه درست بود و نیک میدانیم که این عنوان برای تلطیف نگاههای برخی گروهها به مقوله موسیقی، تصنیف و ترانه به کار گرفته میشد. البته بعدها و از نیمه دوم دهه 70 از عنوانهای دقیق تصنیف و ترانه در جای خود برای آثار باکلام موسیقایی استفاده شد.
***
یکی از مشهورترین خوانندگان رسمی دهه 60 مهرداد کاظمی بود. او با توجه به تواناییهای صدایش امکان عرضه دو گونه از خوانندگی سنتی و پاپ را داراست. اما در آن دهه به سبب ضوابط موجود، بیشتر در آثاری با نگاهی به موسیقی دستگاهی فعالیت میکرد.
قطعه ارکسترال «ساربان» شاید مشهورترین اثری باشد که کاظمی با صدایش ارائه کرده است. این اثر پرطرفدار و زیبا ساخته دکتر حسن ریاحی بود و با همکاری گروه کر و ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد. در پی پخش مکرر «ای ساربان» آلبوم آن نیز (به سیاق آن سالها و روی نوار کاست!) به بازار آمد و باز هم اقبال عمومی پیدا کرد. کاظمی متولد سال 1330 در تهران در روزگار دهه 60 با صدایش به سینما نیز روی آورد و (بتدریج) دستکم در سه فیلم آواز خواند: موج توفان (1360)، تفنگدار (1362) و ماه عسل (1371). در این میان، کار او به سبب زیبایی ترانه «تفنگدار» در فیلمی به همین نام که از تلویزیون نیز چند بار به نمایش درآمد مورد توجه قرار گرفت.
شاپور رحیمی نوازنده ساز بربط و خواننده و ردیفدان شناخته شده موسیقی ایرانی صاحب یکی از دیگر تصنیفهای مشهور این دهه است. «گفتم غم تو دارم» در دستگاه سهگاه، به آهنگسازی خود رحیمی و شکل گرفته بر پایه غزل مشهور حافظ (با مطلع گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید/ گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید) آن زمان به شیوه بیشتر مرسوم (بر نماهایی پیدرپی از گل و منظرههای طبیعی) و همچنین در حالت کلیپواره، اما ابتداییاش یعنی با لبخوانی استاد رحیمی بارها و بارها پخش شد و تشنگان موسیقی ایرانی تا حدی با شنیدنش رفع عطش کردند. این تصنیف به همراه دیگر اثر مشهور خوانده شده توسط شاپور رحیمی باعث شهرتش در آن روزگار شد و بسیاری را روانه کلاسهای آواز ایشان در مرکز اشاعه موسیقی و هنرستان موسیقی در تهران کرد؛ از جمله نگارنده که در عنفوان جوانی به کلاسهای استاد راه یافت.
رضا رضاییپایور (شاگرد استاد شاپور رحیمی) صاحب یکی دیگر از صداها شناخته شده دهه 60 بود. کار او در قالب گروه سماع که برخی جوانان علاقهمند، مستعد و جویای نام موسیقی به سرپرستی محمدجواد ضرابیان آن را تشکیل میدادند بیشتر با پخش قطعات دو البوم «حدیث عشق» و «خرقه سوخته» به چشم آمد. آن زمان و در شرایط تکصدایی بودن بازار موسیقی (و همچنین عرضه یکه و بیرقیب آن در رسانه) اهل این هنر بسیار دوست میداشتند که آثارشان از رادیو و تلویزیون برای عموم مردم پخش شود، چرا که هم کار این هنرمندان شنیده میشد و هم بر میزان فروش آثارشان در بازار محدود عرضه آلبوم تأثیر فوری و بیواسطه میگذاشت. دو آلبوم رضا رضایی پایور (که آن زمان فقط با نام «رضا رضایی» شناخته میشد) و گروه سماع نیز به این ترتیب، حسابی به چشم آمدند و نام این خواننده و گروهش را بر سر زبانها انداختند. البته هم صاحب این صدا و هم دیگر اعضای گروه، ارزشهای خاص خود را دارا بودند و به هر ترتیبی میشد پیشبینی کرد که ـ در دوران رونق موسیقی دستگاهی ـ جایگاهشان را پیدا کنند که چنین نیز شد...
آن سالها هرچند هنوز راه زیادی تا عرضه رسمی آثار موسیقی پاپ مانده بود و دوستداران اینگونه موسیقایی میبایست ـ دستکم ـ تا اوایل دهه 70 و به طور قطعی و دقیق تا اول فروردین 1377 صبر کنند تا عرضه و اجرای این موسیقی به طور دربست و کامل آزاد و قانونی شود، صبر کنند اما گاهی میشد که به لطف مضمون و زمان تولید اثری خاص، میشد با صدای یکی از استخواندارترین خوانندگان موسیقی پاپ تجدید دیدار کرد. «وحدت» یا با نام شناخته شدهاش «والا پیامدار» نام این اثر بود که حتما خوانندهاش را میشناسید: زندهیاد فرهاد مهراد که یادش گرامی باد.
این ترانه خاطرهانگیز و تاریخی را خود فرهاد بر پسزمینه اورتور آهنگ با نقل حدیثی مشهور شروع میکند: والا پیامدار محمد
گفتی که یک دیار
هرگز به ظلم و جور
نمیماند برپا و استوار
آنگاه تمثیلوار
کشیدی عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار
در تنگ پرتبرک آن نازنین عبا
دیرینهای محمد
جا هست بیش و کم آزاده را
که تیغ کشیده است بر ستم
والا پیامدار محمد...
لابد میدانید که «وحدت» در کوران انقلاب و ایام پیروزی آن خلق شده و همین، مجوز پخش صدای فرهاد را که هنوز تا اوایل دهه 70 و صدور قطعی مجوز خوانندگیاش با ارائه آلبوم «خواب در بیداری» فاصله داشت هموار کرد. فرهاد در این آلبوم به همراه تعدادی از آثار جدیدش، اجرای تازهای از چند کار قدیمی را نیز عرضه کرد. پخش «وحدت» با صدای زندهیاد فرهاد مهراد هر ساله معمولا در ایام ولادت رسول گرامی اسلام(ص) یا عید مبعث رخ میداد.
«مردان خدا» با صدای جلالالدین محمدیان و با اجرای گروه شمس از دیگر آثار پرشنیدار دهه 60 بود. به گمانم سال 1366 بود و مقارن یکی از دورههای ابتدایی جشنواره موسیقی فجر که این خواننده و گروهش از کرمانشاه به تهران سفر کردند و با اجرای این قطعه مشهور خود نیز شهره خاص و عام شدند. البته تلویزیون فقط به صورت شبحی نوازندگان گروه را که بیشترشان ساز تنبور در دست داشتند نشان میداد و دوربین غالبا بر چهره خواننده زوم میکرد. اما «مردان خدا» آنقدر پرجاذبه و پرشور اجرا شد که در همین حالت نیز دلهای زیادی را برد و دستکم تا یک دهه خوانندهاش را از نظر محبوبیت در دل مردم بیمه کرد.
این تصنیف به آهنگسازی کیخسروپور ناظری و شعر با مطلع «مردان خدا پرده پندار دریدند/ یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند» سروده فروغی بسطامی شکل گرفته بود.
سیدجلاالدین محمدیان سال 1327 در کرمانشاه دیده به جهان گشود. سال 1351 فعالیت رسمی و هنری خود را در فرهنگ و هنر استان کرمانشاه شروع کرد و از 1355 به تهران آمد تا بهتر بتواند گوشهها و ردیفهای موسیقی اصیل ایران را فرا گیرد. آنجا پس از طی کردن دورههایی نزد استادان شناخته شده موسیقی بهطور خصوصی به منزل استاد زندهیاد محمود کریمی رفت. از سال 1358 همکاری خود را با مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران آغاز و آثاری از جمله «هوای وطن» را خواند (همان تصنیف بر پایه ملودی محلی که شاپور رحیمی نیز آن را اجرا کرد).
علی شیرازی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم