در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
مخاطب گمان میکند این فیلم محصول جدید است بویژه آنکه روی آن حک شده محصول سال 93 در حالی که این فیلم در سال 87 تولید شده بود یعنی زمانی که هنوز سعید آقاخانی لامپ صد را نساخته بود. از سوی دیگر روی کاور فیلم عکس فرهاد اصلانی در فیلم بهخاطر پونه حک شده که در آنجا نیز نقش یک معتاد را بازی کرده است. ظاهرا صاحبان فیلم با استفاده از نام آقاخانی که امسال لامپ صدش اکران شد و خودش نیز سیمرغ بهترین بازیگر را گرفت و نام فرهاد اصلانی که طی این شش سال به بازیگری مطرح و تحسین شده بدل شده بهره برده و با این ترفند فیلم خود را به نام محصول جدید روانه بازار کردند تا از این امتیازات به نفع جیب خود بهره ببرند. جالب اینکه در پشت جلد نیز به جای معرفی فیلم به معرفی فرهاد اصلانی و کارنامه سینمایی او پرداخته شده است. این یک اتفاق ضدفرهنگی در کشور ماست که به نام فرهنگ و در زمین فرهنگ صورت میگیرد. درست است که چرخه اقتصاد سینمای ما کند میچرخد، اما این دیگر چوب لای چرخ فرهنگ گذاشتن است و چه بسا مخاطب حتی اگر از خود فیلم هم خوشش بیاید این اکران و این شیوه توزیع برایش برخورنده است. این هم یک اتفاق جدید در حوزه اکران و شبکه توزیع فیلم است که باید مورد نقد و بازنگری قرار بگیرد.
اما برویم سراغ نقد خود فیلم. اگر لامپ صد آقاخانی را دیده باشید متوجه خواهید شد که شاخ به شاخ شاید به نوعی تمرین و دستگرمی برای ساخت لامپ صد بوده است. درواقع سوژه و زاویه دید کارگردان به سوژه یکی است و قصه فردی معتاد را روایت میکند که نمیتواند مواد مخدر و اعتیادش را ترک کند و در واقع مساله اصلی فرآیند دشوار ترک اعتیاد است نه لزوما قصه یک معتاد. معمولا در فیلمهایی با موضوع اعتیاد، خود اعتیاد به بهانه و بستری برای درامپردازی تبدیل میشود، اما در اینجا و البته به شکل مصداقیتر در لامپ صد این خود اعتیاد و موانع ترک آن است که برجسته میشود. فرهاد اصلانی در اینجا همان موقعیتی را دارد که محسن تنابنده در لامپ صد داشت با این تفاوت که در لامپ صد آقاخانی سراغ مواد مخدر جدید و در واقع مواد توهمزا رفته است. بیشترین بار درام نیز بر دوش اصلانی و نقش بهرام گذاشته شده، نه بهواسطه اینکه شخصیت اصلی قصه است بلکه توانایی و قدرت بازیگری فرهاد اصلانی است که او را از اطرافیانش جدا میکند.
قصه، قصه تلخی است، اما طنازیهای ذاتی آقاخانی اینجا هم دست از سر او برنداشته است و لایههایی از کمدی را بویژه در ابتدای فیلم میبینیم که حتی این ذهنیت را در مخاطب با سابقهای که از آقاخانی دارد ایجاد میکند که احتمالا با یک قصه طنز درباره اعتیاد مواجه است، اما بعد که جلو میرویم بر بار تراژدی قصه افزوده میشود؛ قصهای که درباره مبارزه و جنگیدن با غول اعتیاد است. فیلم البته شتابزده و با فیلمنامهای کممایه همراه است و شاید اگر اصلانی و بازی خوبش نبود هیچ حرفی برای گفتن نداشت، اما آنچه بیش از هرچیز این فیلم را همانطور که لامپ صد را در ارتباط با موضوعش برجسته میکند، این است که نشان میدهد ترک اعتیاد کار آسان و راحتی نیست. چنانچه برخی از فیلم و سریالها نشان میدهد شخص معتاد با یک اراده یا بسته شدن به تخت آن را ترک میکند. از حیث علم پزشکی این نگاه انطباق بیشتری با واقعیت دارد که البته ظرفیتی دراماتیک در خود دارد که موقعیت اعتیاد را به عنوان یک موقعیت تراژیک به تصویر بکشد. از حیث حقوقی و روانشناختی نیز فیلم تلاش میکند بین معتاد و مجرم تفکیک قائل شده و با اصلاح نگاه سرکوبگرانه و سرزنشآمیز به شخص معتاد، موقعیت دشوار و پیچیده او را نشان داده و نقش و تاثیر گفتار و رفتار اطرافیان را در تداوم یا ترک اعتیاد به تصویر بکشد.
سید رضا صائمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: