سعید گونیهای ارزن 20 کیلویی را جابهجا میکند. یک گوشه گونی سوراخ شده و غذای پرندهها از آن بیرون میریزد. راهش را بلد است، منگنه میآورد و درز گونی را با چند بار منگنه زدن میگیرد.
تا گرم صحبت میشویم، پشت سر هم مشتری میآید. یکی توله سگی مو طلایی و چند ماهه آورده و به سعید میگوید: «آقا خرید نداری؟» سعید هم با لحن خشک میگوید: «نه، نمیخرم.»
مشتری که میرود، رو به من میکند و میگوید: «از 7 صبح تا 11 شب که اینجا کار میکنیم، روزی نیست که انواع و اقسام حیوانات را برای ما نیاورند. از حیوانات شکاری گرفته تا سگ و گربه و انواع زبانبستههای ولگرد، اما اینجور حیوانات راست کار من نیست. من فقط پرنده میفروشم، بقیهاش دردسر است، کافی است همین توله سگ را خرید و فروش کنی، آن وقت باید جواب اماکن را هم بدهی.»
مغازه سعید دیناروند، راسته بازار پرندهفروشان در میدان کرج است، جایی که تا دلتان بخواهد پرندهفروشی وجود دارد.
«خیلی شغلها را امتحان کردم، اما با پرندهفروشی راحتتر هستم. درست است که برخلاف ظاهر راحتش شغل سختی داریم، ولی دمخور شدن با پرندهها را دوست دارم و از این کار لذت میبرم.»
راه و رسم تیمارداری پرنده
داخل مغازه پرندهفروشی بوی بیمارستان میدهد. علت را که میپرسم، میگویند هراز گاه مایع ضدعفونیکننده دکا را کف مغازه میریزند تا محیط مغازه سالم بماند.
پرندهفروشهای این بازار، روز تعطیل و غیرتعطیل ندارند. به قول سعید، پرندهفروش اگر یک روز بالای سر پرندههایش نباشد، باید منتظر تلفات باشد. او می گوید: ما مجبوریم هر روز از پرندهها مراقبت کنیم و حتی روزهای تعطیل هم سرکار میآییم تا پرندهها به خاطر گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما یا بیماری نمیرند.
هوای داخل مغازه در ظهر تابستان، حسابی گر گرفته است. به همکار سعید میگویم این پرندهها در این فضای تنگ گرمشان نشود؟ انگار سوالم ناشیانه بوده. خندهاش گرفته، اما خودش را کنترل میکند: «پرندهها طاقتشان برای گرما زیاد است، اما ما خودمان حواسمان به دمای مغازه هست. مثلا هر روز با شیلنگ، روی آنها آب میپاشیم تا خنک شوند. هفتهای یکبار هم ظرف آب را زیر قفسشان میگذاریم تا آب تنی کنند. این کار باعث میشود هم شپشکهایشان کشته شود و هم تمیزتر شوند تا مشتری با دیدن زیباییشان حاضر به خرید شود.»
حتی برای پرندههای بیحال هم آنها معجون خاص خودشان را دارند. حالا سعید، گونی آخر را هم سر جایش گذاشته است: «هر چند روز یکبار، تخممرغ و بادام خرد شده و هویج رنده شده را با هم ترکیب میکنیم و به پرندههای بیحال میدهیم تا قوت بگیرند. البته بعضی وقتها این معجون را به همه پرندهها میدهیم تا جان بگیرند و بینشان فرقی قائل نمیشویم.»
ارزن، هویج، سبزی، جعفری، تخمه، بلال و حتی کیوی در انبار پرندهفروشها پیدا میشود. بخشی از این انبار غذایی صرف سیر کردن پرندههای خودشان میشود و البته بیشترش هم به مشتریهایی فروخته میشود که برای خرید غذای پرندهشان به مغازه میآیند.
مظنه چند است
بازار پرندهفروشها، یک بازار صد نرخی و توافقی است. دو طرف آنقدر چانه میزنند تا به یک قیمت دلخواه برسند. در مسیر بازار، مردی میانسال، تکتک مغازهها را میگردد، ولی کسی قفس و حیوان عجیبش را بیشتر از 120 هزار تومان نمیخرد.
آفتابپرستی که حدود نیم متر طول دارد، خودش را به در و دیوار قفس میکوبد. بازاریها حسابی دورهاش کردهاند. مرد از 200 هزار تومان کمتر کوتاه نمیآید. چشمهای آفتابپرست زیر تیغ تیز آفتاب، بسته شده است. بالاخره معامله با 180 هزار تومان جوش میخورد. آفتابپرست به داخل مغازه پرندهفروشی میرود و منتظر میماند تا صاحب جدیدش پیدا شود.
درست است که قیمتها تواقفی است، اما عرفی نصفه و نیمه هم در بازار پرندهفروشی حاکم است. از چند مغازهدار که پرسوجو میکنم، قیمت قناریها از 50 هزار تومان شروع میشود. این قیمت بسته به بزرگی، زیبایی و کمیاب بودن قناری بالاتر میرود.
قیمت طوطی ملنگو با آن پیراهن سراسر سبزش از 70 هزار تومان تا 400 هزار تومان متغیر است و قیمت بعضی شاه طوطیها با آن منقار سرخ و پرهای رنگینکمانی تا 800 هزار تومان هم میرسد. مرغ و خروس چینی یا همان مرغهای مینیاتوری هم دانهای 50 هزار تومان خرید و فروش میشود و طرقه یا همان گنجشک صحرایی هم بین 50 تا 100 هزار تومان قیمت دارد.
سلطان قیمت پرندهها، کاسکو یا طوطی آفریقایی است که اغلب جثهای بسیار بزرگتر از طوطیهای دیگر دارد. هوش این پرنده، او را محبوب و البته گرفتار قفس کرده است. کاسکو میتواند کلمه جدید یاد بگیرد و حتی شبیه انسان خیلی از جملات را به زبان بیاورد.
قیمت کاسکوها از یک میلیون تا چند میلیون متغیر است. مثلا در بازار پرندهفروشها، کاسکویی که صد کلمه حرف میزد، دو میلیون و 500 هزار تومان قیمت داشت.
این پرندهها بسیار احساساتی هستند و تا آخر عمر با جفت خود زندگی میکنند. سعید، نمونهای از کاسکو را به من نشان میدهد که وقتی چند ماه قبل سرش داد زده، کاسکو ناراحت شده و همه پرهای گردنش را کنده است.
این شغل، کار هر کسی نیست
شاید رویایی به نظر برسد انسان در جایی کار کند که دور تا دورش، قناری و مرغ مینا بخواند و از دیدن پرندههای مسحورکننده لذت ببرد، اما این فقط ظاهر داستان است. از نگاه پرندهفروشها، دردسرهای این شغل به اندازه ظاهر دلفریبش، شیرین نیست.
یکی از بدترین قسمتهای کار، نداشتن سیستم تهویه هوای درست و حسابی در بیشتر مغازههای پرندهفروشی است. یکی از پرندهفروشهای این بازار میگوید: «اولش تحمل بوی پرندهها خیلی سخت است، اما بعد از یک مدت عادت میکنی. البته قاعدهاش این است که ماسک بزنیم تا بیماریهای تنفسی نگیریم، ولی با این هوای گرم، مگر میشود همه طول روز را ماسک زد؟»
جابهجایی گونیهای غذا در پرندهفروشی، هرچند ساعت یکبار نظافت مغازه، هر روز به صدها پرنده غذا دادن و تر و خشک کردن آنها، هم کت و کول میخواهد و هم حوصله و اعصاب درست و حسابی.
رضا، کارگر یکی از همین پرندهفروشیهاست. وقتی درباره سود پرندهفروشی میپرسم، اصرار دارد که سود این کار به وجدان و انصاف فروشنده بستگی دارد: «پرندهفروشها بیشتر پرندههایشان را از بازار تهران میخرند و قاعدتا باید سود 25 درصدی روی قیمت پرندهشان بکشند، اما خیلی وقتها بعضی پرندهفروشها چند برابر قیمت خرید، پرندهشان را آب میکنند.»
بجز بازارهای اصلی خرید پرنده در تهران و شهرهای بزرگ، خود مردم هم گاهی پرندههای خانگیشان را به این بازار میآورند و همدم خانهشان را میفروشند. خیلی وقتها، مغازهها مملو از پرندههایی میشود که صیادان گرفته و به پرندهفروشها فروختهاند.
کبوتر؛ از 12 هزارتا 4 میلیون تومان
محبوبیت کبوترها هم دست کمی از کاسکوها ندارد. کاسکو گران است و در عوض بیشتر کبوترها قیمت زیادی ندارند. کف قیمت کبوترها از 12 هزار تومان شروع میشود، ولی نمونههای خارجی کبوترها حتی تا چهار میلیون تومان در این بازار قیمت دارد. مرغ مینا هم با جثه کوچکش، هوشی شبیه کاسکو دارد و میتواند کلمات زیادی را ادا کند. مرغهای مینا، بسته به تعداد کلماتی که حرف میزنند، بین 30 هزار تومان تا 10 میلیون تومان قیمت میخورند. اگرچه هیچ ربطی به پرندهها ندارند، ولی انگار پرندهفروشی بدون خرگوش معنا ندارد. قیمت خرگوشهای بازار پرندهفروشها از 15 هزار تومان شروع میشود و نمونههای خارجی آن تا 100 هزار تومان هم به فروش میرود.
خرید و فروش پرندگان شکاری؛ ممنوع
براساس توافقنامههای بینالمللی، هر شکلی از نقل و انتقال یا خرید و فروش پرندگان شکاری ممنوع است و این کار، جرم به حساب میآید. بنابراین اگر در یک مغازه پرندهفروشی، موردی از پرندههای وحشی و شکاری دیدید، مطمئن باشید کارشان جرم است. حتی اگر فردی هم از این مغازهها، پرندهای وحشی بخرد، او هم خطاکار است و شریک جرم محسوب میشود.
براساس آخرین مصوبه شورای عالی حفاظت محیطزیست، شکار هر پرنده شکاری مثل شاهین، بالابان، بحری، طرلان و لاچین، حداقل 60 میلیون تومان جریمه دارد و خرید و فروش زنده یا مرده این حیوانات هم جرم است.
بیشتر پرندگان شکاری برای کنترل جمعیت خزندگان و جوندگان، نقش پررنگی در طبیعت بازی میکنند که شکار و به دام انداختن آنها، چرخه حیات آن منطقه را به هم میریزد. خیلی از این پرندههای وحشی، به دلیل شکار بیرویه یا محدود شدن زیستگاههایشان، در زمره حیوانات در معرض انقراض قرار دارند. با این حساب، نخریدن آنها بزرگترین لطفی است که در حق این پرندههای نادر انجام میدهیم، زیرا تا وقتی تقاضایی نباشد، عرضهای هم وجود نخواهد داشت.
زیستگاه این پرندهها در کوهها و دشتهای فراخ است و زندانی کردن این پرندگان وحشی در قفسی آهنی خارج از دایره انصاف است. طبیعی است که نمیشود در هر کوچه و خیابان یک پلیس بگماریم تا از فروش این پرندهها جلوگیری شود یا در هر دشت و صحرایی، یک مامور بگذاریم تا از شکار این پرندهها جلوگیری کنیم. فرهنگسازی و آموزش، راه مطمئنی است که مردم را نسبت به حیات این پرندهها حساستر میکند و آنها را در مقابل زیادهخواهی صیادان و دلالان قرار میدهد.
امین جلالوند
گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت