یکی از احکام مشهوری که درباره‌ سینما و تلویزیون عنوان می‌شود این است که «اینها ظرف‌هایی هستند که هر مظروفی را می‌پذیرند؛ اینها «ابزار» هستند و این ما هستیم که باید از این ابزار درست استفاده کنیم». … و کسی هم از خود نمی‌پرسد که اگر اینچنین بود، چرا ما بعد از یازده سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هنوز نتوانسته‌ایم از تلویزیون و سینما آنچنان که شایسته است استفاده کنیم.
کد خبر: ۸۱۷۹۷۴

... اکنون زندگی ما ـ بخصوص کودکان و نوجوانان‌مان ـ در اوقات فراغت نظم مسلکی خویش را از دست داده و نظامی متناسب با برنامه‌های تلویزیون گرفته است. ... این امر پیش از آن‌که به برنامه‌های تلویزیون ارتباط پیدا کند به آن «جادوی پنهان» یا «بارناخودآگاه» ارتباط دارد که در ذات تلویزیون نهفته است و این‌که نظام زندگی ما اکنون ضرباهنگ خویش را نه از «دین» که از «تکنولوژی» می‌گیرد.

در درون خانه، تلویزیون روابط متقابل اعضای خانواده را با یکدیگر بریده است و با وجود یک تلویزیون روشن، دیگر جمع واحدی در خانه تشکیل نمی‌شود.

همه فرد فرد، جدا از هم نشسته‌اند و رابطه فردی بین خود و تلویزیون برقرار کرده‌اند. این سخن را همه‌ ما بارها از خانم‌هایی که خودشان غرق در تلویزیون نیستند خطاب به شوهرانشان شنیده‌ایم که «با من ازدواج کرده‌ای یا با تلویزیون؟» این جمله از یک سو بیان یک واقعیت بسیار دردناک است و از سوی دیگر مبین این نکته است که در میان ما هنوز نظام سنتی و مسلکی در پای نظام تکنولوژیک زندگی مدرن قربانی نشده است.

رابطه‌ سینما و تلویزیون با مخاطبان خویش نوعی رابطه‌ «تسخیری» است که از طریق ایجاد جاذبه در تماشاگر برقرار می‌شود؛ گرچه تسخیر به میل، نه به عنف و اکراه. ظاهرا هیچ گونه اکراه یا اجباری در کار نیست، اما اگر درست به این رابطه بیندیشیم خواهیم دید غالباً رشته این جاذبیت نه به کمالات انسانی، بلکه به ضعف‌های او بند شده است و اینچنین، هرچند سخن از «جبر» به معنای فلسفی آن نمی‌توان گفت، اما باید بین مردم و تلویزیون و سینما وجود نوعی «رابطه‌ ایجابی» را پذیرفت: کششی سحرآمیز و غیرقابل مقاومت.

اثرات تکنولوژی به طور اعم، سینما و تلویزیون به طور اخص، خارج از «حیطه‌ فهم» ظاهر می‌شود و لذا مک لوهان سخن از «جادوی وسایل و بار ناخودآگاه آنها» می‌گوید. تلویزیون آدم‌ها را مفتون و مسحور می‌کند و قابل انکار نیست که سحر آن در انسان‌های ضعیف‌النفس، کودکان و اشخاصی که آنان را اصطلاحاً عاطفی و احساساتی می‌خوانند بیشتر کارگر می‌افتد.

سینما نیز اگرچه ماهیتا تفاوت چندانی با تلویزیون ندارد، اما از لحاظ کمی و کیفی حیطه عمل محدودتری را شامل می‌شود، چراکه تلویزیون عضو ثابت و بی‌بدیل همه‌ خانواده‌هاست، اما رفتن به سینما ملازم با مقدماتی است مخصوص به آن که در همه‌ شرایط ممکن نمی‌شود. تماشای تلویزیون شرایط مخصوصی را طلب نمی‌کند، اما سینما این همه سهل‌الوصول و دست‌یافتنی نیست.

برگرفته از «جادوی پنهان و خلسه نارسیستی» اثر شهید اهل قلم، مرتضی آوینی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها