نگاهی به جایگاه ورزش‌های مادر در ورزش‌ همگانی و قهرمانی

ورزش‌های مفید، وسیله‌های مضر

آموزه‌های آیین جوانمردی برای ورزش مدرن

شما حتماً با اصطلاح اخلاق ورزشی آشنا هستید. بسیاری از بزرگترها در برابر کمکی که به آنها می‌کنید یا درقبال رفتار پسندیده شما، ممکن است پاسخ دهند: «قربان اخلاق ورزشیت» یا مثلاً بگویند: «فدای اخلاق ورزشکاریت بشم.»
کد خبر: ۸۱۶۷۵۲
آموزه‌های آیین جوانمردی برای ورزش مدرن

اخلاق ورزشی تعبیری است که عده‌ای با اندیشه‌ای قدیمی‌تر درباره چیستی ورزش، درقبال رفتارهای نیکوی دیگران به کار می‌برند. رفتارهای نیکویی که بیشتر در مواجهه با دیگری رخ می‌دهد، مثلا شامل کمک کردن به یک ناتوان یا احترام گذاشتن به فردی دیگر می‌شود. اخلاق ورزشی نوعی مرام نشان دادن، به شخص دیگر است. معرفت به خرج دادن در رابطه با دیگر آدم‌ها و اساساً جامعه.

در فرهنگ ایرانی این تعبیر به طور قطع ریشه در سال‌ها پیش دارد. زمانی که آیین جوانمردی و عیاری در زورخانه‌ها نطفه می‌بست. همنشینی عرفان اسلامی به عنوان اصلی‌ترین و همه‌گیرترین فکر و اخلاق در میان مردمان فرهیخته، با یک امر کاملاً مادی و فیزیکی به نام ورزش حکمتی، اخلاقی و مرامی مشخص را به وجود آورده بود که شیوه‌ای مطلوب از زندگی را سبب می‌شد. ورزش حکیمانه شده بود و حکمت فیزیکی و متجسم در شمایل پهلوان. این ترکیب اتفاقاً عرفان و عارف را از خطر گوشه‌گیری، غیر اجتماعی بودن و انحصار در خودمحوری افیون‌زا بیرون آورد و ورزش را از یک امر جسمی صرف و فرهنگی گاه لمپنی صاحب اخلاق و مرام خاص خود کرد. شاید بتوان این را خصوصیت ورزش دانست که با عقاید و باورها ترکیب می‌شود و به آنها شدت و قدرت می‌بخشد. اصولاً ورزش به خاطر خودسازی ای که در ذات خود دارد، باورهای مثبت و سازنده را تقویت می‌کند. انسان نمی‌تواند ورزش کند و گوشه‌گیر باشد، نمی‌تواند ورزش کند و بی‌تفاوت و بی‌روح باشد، بنابراین ورزش باورهای سازنده و جمعی انسان را تحریک می‌کند.

ورزش حکیمانه

ورزش‌های زورخانه‌ای، فعالیتی بیشتر از مبارزه و رقابت بوده‌اند. با این‌که این ورزش‌ها بیشتر در جمع شکل می‌گیرند و آیین اجرایی‌شان تکمیل می‌شود، اما فردی هم هستند و با گفته‌ها و جملاتی حکیمانه و ناظر بر اخلاق عملی هم همراه می‌شوند و خلاصه نسبت به باورهای ورزشکار خنثی نیستند. به این معنا باور و عقایدی در آن ورزش وجود دارد که کسی که به آن ورزش می‌پرداخت، با این باورها هم همراه و همدل می‌شد. مجموعه این خصوصیات و ریشه‌های فرهنگی و اعتقادی ورزش‌های سنتی، ورزشکاران را به خرده فرهنگی خاص خود تبدیل کرد؛ خرده فرهنگی با الگو، اخلاق، آیین و اهداف خاص خود؛ خرده‌فرهنگی نزدیک به مردم اما ایده آل شده و مثالی، پشتیبان آنها و مورد حمایت آنها. در نقاط مختلفی از تاریخ، پهلوانان، جوانمردان و عیاران نقش سیاسی هم داشتند، با شرایط موجود همدست یا مخالف می‌شدند و کارکرد سیاسی هم پیدا می‌کردند که گاه موافق حاکمیت و گاه مخالف آن بود.

اما ورزش در نوع جدیدتر مبتنی بر رقابت دو نفر با هم است، علاقه به ورزش‌هایی مثل ژیمناستیک یا هنرهای رزمی ـ‌نمایشی، کمتر از همیشه شده است، کمتر ورزشی هست که بر اساس یک رویارویی یا مبارزه شکل نگیرد، ورزش‌های محبوب اغلب ورزش‌هایی هستند که رقابت در آنها حاد، مستقیم و رویارو رخ می‌دهد. البته در قدیم هم ورزش‌هایی مبتنی بر رقابت مستقیم و رویارو مثل کشتی، شمشیرزنی و ورزش‌های کهن و آیینی آسیای شرقی وجود داشته است، اما آنها در حاشیه یک تربیت و پرورش فردی، روانی و شخصیتی در چارچوب یک فرهنگ دینی یا حکمتی معنوی ساخته می‌شدند، به همین دلیل مبارزه در آنها صرفاً برای مبارزه نبوده است.

ورزش مدرن و آموزه‌های سنت

اما در ورزش امروز مبارزه برای مبارزه است و بس. در این شرایط اخلاق ورزشی بیشتر همان تلاش برای پیروزشدن و شکست طرف مقابل است. در دنیای مدرن ورزش ساختاری پیچیده پیدا کرده، بزرگ‌تر و ثروتمند‌تر شده و بیشتر از فرهنگ و دین و هنرهای نمایشی و فیزیکال، بر قواعد بازار سرگرمی اتکا دارد. ورزش به شبکه‌های تلویزیونی پاگذاشته و از بسته‌های پرطرفدار و مشتری جمع کن رسانه‌هاست، ورزش جزئی از جهان تبلیغات، کالا و مصرف شده است پس اگر سرگرم نکند، می‌میرد به همین دلیل سرگرمی جای حکمت را گرفته است. مبارزه‌ای که به هیجان نیاورد و بیشتر از تکنیک و زیبایی بر رقابت و خشونت و جذابیت‌های دیگر سرگرمی متکی نباشد، محکوم به حذف و فناست و حتی ممکن است از رقابت‌های تخصصی المپیک بیرون انداخته شود. ورزش اقتصادی و خودبنیاد شده است، برای همین هم دیگر از آن اخلاق ورزشی خبری نیست. به همین دلیل هم این ترکیب بیشتر بر زبان قدیمی‌تر‌ها و مردمی که با سنت آشنایی و همدلی دارند جاری می‌شود، نه همه.

ورزش همواره با پرورش و خودسازی همراه است. حتی ورزشکار حرفه‌ای که در درون بازار سرگرمی مشهور می‌شود هم دورانی را به خودسازی بدن و ورزیده‌شدن گذرانده است. پروریدن یک بعدی، بدون در نظر گرفتن ریشه‌های پرورش یافتن و اتفاقاً نفوذ ندادن رشد و استقامت و خودسازی بدنی به سایر امور روحی و روانی یکی از دلایل تهی شدن ورزش از اخلاق ورزشی است. آنچه می‌توان از آیین جوانمردی و ورزش‌های سنتی آموخت این مهم است که آنها شخصیت، روان و فکر خود را هم با بدن پرورش می‌دادند و ورزش یک امر همه جانبه و همه شمول بود.

اندیشه

سهراب شکیب

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها