با یحیی آل اسحاق‌، وزیر اسبق بازرگانی:

تحقق رشد 8 درصدی در گرو اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی

اشاره: درحالی که اقتصاد کشور در وضعیت رکود تورمی به سر می‌برد و برخی کارشناسان همه راه‌های رفع مشکلات اقتصادی را در رفع تحریم‌ها می‌‌بینند، رهبر معظم انقلاب در ابلاغیه سیاست‌های کلی برنامه ششم توسعه، موضوع رشد 8 درصدی اقتصاد کشور را مطرح کردند. با وجود این، کارشناسان با توجه به وضع فعلی اقتصاد ایران دستیابی به چنین رشدی را دشوار می‌دانند. با این حال یحیی آل‌اسحاق، وزیر اسبق بازرگانی نسخه‌ای را پیشنهاد می‌کند که با عمل به آن این رشد و ارقام بالاتر دست‌یافتنی است؛ نسخه‌ای به نام اقتصاد مقاومتی.
کد خبر: ۸۱۶۱۳۲

چند روز پیش سیاست‌های برنامه ششم توسعه از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد. در این سیاست به بحث رشد اقتصاد اشاره شده است که در پایان این برنامه متوسط رشد اقتصادی کشور باید حداقل 8 درصد باشد. به نظر شما با توجه به شرایط فعلی کشور و رکود تورمی، تحقق چنین هدفی امکان‌پذیر است؟

اگر درباره رشد 8 درصدی اقتصادی بخواهیم سخن بگوییم باید با در نظر گرفتن دو نکته به این پرسش پاسخ بدهیم. در نگاه اول واقعیت این است که رشد 8 درصد، رقم بسیار بالایی است؛ زیرا بیشترکشورها در بهترین شرایط رشد 2 یا 3 درصدی را برای خود متصور می‌شوند. البته بعضی کشورها مثل چین و هندوستان به‌عنوان اقتصادهای نوظهور در برخی مقاطع تاریخی شاید ارقام بیشتری را به خود دیده باشند. اما همان طور که گفتم رقم رشد 8 درصد با توجه به سوابق توسعه اقتصادی در دیگر نقاط جهان برای کشورمان با شرایط فعلی به نظر هدف بلندی است.

این درحالی است که به عنوان نکته دوم باید از خودمان بپرسیم، آیا این رقم رشد اقتصادی دست‌یافتنی است یا خیر؟ یعنی آن مقام‌های مسئول یا برنامه‌ریزانی که این عدد را تعیین کرده‌اند آیا با خوشبینی درباره این رقم رشد اقتصادی سخن گفته‌اند یا این که بر اساس داده‌های واقعی و علمی در اقتصاد و زیربناهای کشورمان به این عدد رسیده و آن را دست‌یافتنی توصیف کرده‌اند.

حال به نظر شما تحقق این رشد با توجه به ظرفیت‌های موجود در کشور عملی است؟

من به‌عنوان وزیر اسبق بازرگانی در کشور این موضوع را از دو منظر امکانات بالقوه و بالفعل توضیح می‌دهم، چون برای رسیدن به پاسخ پرسش شما باید این دو نکته را با دید کارشناسی بررسی کنیم تا بتوانیم اظهارنظر کنیم که آیا ایران می‌تواند به این رشد برسد یا خیر.

درباره امکانات بالقوه کشورمان به این صورت که به طور کلی در اقتصاد ایران اگر به مجموعه آورده‌ها و دارایی‌ها یا ظرفیت‌های بالقوه‌ از قبیل منابع طبیعی کشور، نیروی انسانی، موقعیت ژئوپلتیک، وضعیت ذخایر ارزی استفاده نشده، سابقه تولیدی، ظرفیت‌های تاریخی و اقتضائات بین‌المللی توجه داشته باشیم، می‌بینیم شرایط بسیار مهیاست و دسترسی به رشد 8 درصدی اقتصاد موضوعی دور از ذهن نیست .

به‌عنوان مثال از نظر ذخایر نفت و گاز دومین در جهان هستیم و از نظر معادن و ذخایر معدنی تقریبا تمام عناصر موجود در جدول مندلیف (جدول عناصر شیمیایی) را در کشورمان داریم و ده‌ها مورد دیگر می‌توان در این زمینه مثال زد، پس ایران دارایی بسیار مناسبی برای رسیدن به این هدف در اختیار دارد.

از سوی دیگر از نظر نیروی انسانی ما براساس آمارهای بانک جهانی و سازمان‌های بین‌المللی، در این امر در منطقه پیشرو هستیم. ده میلیون فارغ‌التحصیل و پنج میلیون دانشجو با رده سنی کمتر از 30 سال در ایران داریم که می‌توان از این دارایی به‌عنوان آورده بسیار مناسبی یاد کرد. درحالی که این پایان امتیازات ایران نیست و اگر درباره ظرفیت‌های موجود و زیربنایی نیز به‌دقت در اقصی نقاط سرزمین پهناور ایران توجه داشته باشیم، درمی‌یابیم در هر شهر کشورمان یک یا دو شهرک صنعتی مملو از کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی وجود دارد و نکته مهم درباره این واحدهای تولیدی، انبوهی از ماشین‌آلات و تجهیزات تولید با نیروی متخصص و کاربلد است. هرچند نکته طلایی درباره امتیازات بالقوه ایران برای توسعه اقتصادی در ابعاد بزرگ، موقعیت طلایی جغرافیایی کشورمان به‌عنوان مهم‌ترین دارایی است. مثلا بحث موقعیت طلایی ایران در کریدور شمال و جنوب می‌تواند به عنوان ظرفیتی بسیار مناسب در توسعه اقتصادی ایران تاثیرگذار باشد.

حالا با جمع‌بندی دارایی‌ها و آورده‌های کشورمان در مقایسه با رقبای سنتی منطقه‌ای خودمان بوضوح می‌بینیم ایران با فاصله‌ای کاملا مشهود نسبت به آنها در موقعیت بالاتری قرار گرفته و همه امکانات برای دستیابی به این توسعه را در اختیار دارد و می‌تواند در ابعاد خیره‌کننده‌ای به یکباره خودنمایی کند .

یعنی از نظر شما توجه به امکانات بالفعل برای اجرای سیاست‌های اقتصادی برنامه ششم توسعه کفایت می‌کند؟

خیر. من صرفا به امکانات بالقوه و دارایی‌های ایران برای توسعه اقتصادی 8 درصدی اشاره کردم. حالا نوبت به امکانات بالفعل می‌رسد که درباره آن نیز باید تاکید داشته باشم تا بتوانم در نهایت جمع‌بندی دقیقی برای پاسخ به این سوال که پرسیدید یعنی آیا ایران می‌تواند به این رشد 8 درصدی اقتصاد دست یابد یا خیر؛ برسم. بنابراین اگر به امکانات بالفعل خودمان نیز توجه کنیم درخواهیم یافت در این زمینه مشکلات زیادی داریم و باید برای آنها برنامه‌ریزی کنیم.

اصلی‌ترین نکته‌ای که باید در این بخش به آن توجه داشته باشیم این است که ایران در میزان بهره‌وری هنوز جایگاه مناسبی ندارد و باید در این زمینه فعالیت گسترده‌ای داشته باشد، چون هنوز نمی‌توانیم از امکانات موجود خود خوب استفاده کنیم. به همین دلیل مسئولان و برنامه‌ریزان در این مورد بخصوص، یعنی برنامه رشد 8 درصدی اقتصاد با درنظر گرفتن این مشکل عمده در کشورمان به صورتی برنامه‌ریزی کرده‌اند که در بخش بهره‌وری باید رشد 2 درصدی را تجربه کنیم.

باید به این باور برسیم که برای رسیدن به رشد اقتصادی 8 درصدی اقتصاد مقاومتی را به کارگیریم و در زمینه مدیریت جهادی و دقیق برنامه‌‌ریزی کنیم، چون اقتصاد مقاومتی نتیجه 36 سال تجربه است

از سوی دیگر درباره استفاده از موقعیت جغرافیایی کشورمان نیز باید درنظر داشته باشیم ایران با توجه به موقعیت خود اکنون هاب منطقه است و باید در این زمینه از آن استفاده بهینه داشت. ایران امروز با 15 کشور همسایه است و می‌توانیم برای ارتباط تجاری و اقتصادی با آنها برنامه‌ریزی کنیم. چون با در نظر گرفتن بازار 370 میلیون نفری در اطراف ایران و بازار 80 میلیونی داخل مرزهایمان با یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شویم در صورت استفاده از این موقعیت ژئوپلتیک فقط در حوزه ترانزیت و مبادله کالا می‌توانیم توسعه‌ای عظیم را تجربه ‌کنیم.

همیشه مسئولان و افراد در راس امور اجرایی کشور به بحث افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها تاکید داشتند، اما اقدام عملیاتی را در این حوزه شاهد نیستیم. به همین دلیل امکانات بالقوه و بالفعل نیز در حاشیه قرار می‌گیرند و کارایی اصلی خود را از دست می‌دهند.

اجازه دهید برای جمع‌بندی در بخش بالقوه بودن اقتصاد ایران در رسیدن به توسعه یاد شده به یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها اشاره کنم. بد نیست بدانیم به عنوان اولین شاخص در رسیدن به پاسخ این پرسش یعنی استفاده نکردن ایران از تمام امتیازاتی که در اختیار دارد، می‌توانیم به سهم تجارت کشورمان از کل تجارت جهان اشاره کنیم. چون براساس تمام اطلاعات و معیارهای جهانی یک درصد از کل تجارت بین‌المللی جهان باید حق ایران باشد، درحالی که امروز فقط سه هزارم تجارت بین‌المللی را در اختیار داریم که فاصله‌ای بسیار بزرگ است.

بنابراین به طور کلی با در نظر گرفتن تمام این امکانات و آمارها در می‌یابیم؛ ظرفیت بسیار بزرگی از توسعه تجارت در منطقه موجود است که باید برای آن برنامه‌ریزی داشته باشیم. این در حالی است که اکنون امکان استفاده از این امکانات و سرمایه‌های بالقوه و بالفعل را نداریم.

حالا دوباره به هدف تعیین شده یعنی همان رشد اقتصادی 8 درصدی اشاره می‌کنم. ما نمی‌توانیم بگوییم این عدد تعیین شده یک شعار و غیرواقعی است، بلکه این واقعیتی است که سیاست‌گذاران با توجه به ظرفیت‌‌های موجود اقتصادی و شاخص‌های اقتصاد آن را درنظر گرفته‌اند. بنابراین با درنظر گرفتن فرموده رهبر معظم انقلاب درخواهیم یافت این عدد قابل دسترسی و دستیابی است، مشروط بر این که نظام تدبیر ما در اقتصاد با واقعیت‌های علم اقتصاد، مدیریت اقتصاد و اقتضائات ایران متناسب باشد. اگر بخواهم در این زمینه توضیح دهم باید بگویم به طور کلی باید نظام تدبیر و نوع مدیریتمان را در اقتصاد متناسب با هدفمان قرار دهیم. از این رو باورهای اقتصادی و عملیات اقتصادی ما باید متناسب با امکانات و توانمندی‌هایمان و در ابعاد بزرگ‌تر باید متناسب با شئونات اقتصادی ایران باشد تا به اهداف تعیین شده دست یابیم.

نکته مهمی که برای دستیابی به این هدف باید توجه داشت از نظر شما کدام است؟

نکته عمده و اصلی این کار این است که ایران تجربه چنین مواردی را قبلا داشته و با اتکا به آنها می‌تواند به سرمنزل مقصود برسد و این تشابه، تجربیات دوران دفاع مقدس است. چون با امکانات و ظرفیت‌های بسیار کمتری مثل سلاح، نیروی آموزش دیده، تجهیزات و تجارب توانستیم تجربه موفقیت‌آمیزی داشته باشیم و نباید فراموش کنیم امروز که امتیازات و امکانات مناسب در اختیار داریم جای تردید نیست که دوباره می‌توانیم موفق عمل کنیم.حالا سوال اصلی این است که چطور شد در دوران دفاع مقدس با تمام این کمبودها توانستیم موفقیت کسب کنیم که پاسخ آن در روحیه جامعه و افراد بود. بنابراین امروز نیز برای رسیدن به همان جایگاه و موفقیت‌ها باید دوباره همان روحیه را به کار گیریم. از این رو امروز درباره موضوع رشد اقتصادی 8 درصد باید درست مثل دوران جنگ عمل کنیم، بخصوص که امروز واقعا در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، چون تمام دنیا علیه اقتصاد کشورمان بسیج شده است. پس باید نقشه راه، ستاد عملیاتی و امکانات داشته باشیم که همه این سه اصل اساسی از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده است.به عقیده من مهم‌ترین نکته‌ای که بظاهر مانع دستیابی ایران به رشد 8 درصدی می‌شود، روحیه‌ای مشابه با دوران دفاع مقدس در حوزه اقتصادی است چون هنوز آن باورها و روحیه‌ در دوران دفاع مقدس را در این زمینه نداریم.

حال در این زمینه روحیه جهادی در اقتصاد یعنی چه؟

اگر دوباره به دوران دفاع مقدس بازگردیم یعنی این که اعتقادات مذهبی، باورهای ملی و اهداف نظامی ما همسو شده و در یک جهت حرکت می‌کرد که توانستیم در قله موفقیت بایستیم. در آن دوره میان افراد جامعه فرقی نبود، همه اعتقاد داشتند به مرزهای ما و به دین ما حمله شده و همه باید مقاومت کنیم. در آن دوره یک روستایی با چند عدد تخم مرغ، یک بازاری با تدارکات مالی و افرادی که به خطوط مقدم می‌رفتند در این زمینه کشور و نظام را حمایت کردند، بنابراین امروز نیز که جنگ اقتصادی داریم همه باید با همین روحیه وارد میدان شده و مبارزه کنند.

به طور کلی عده‌ای امروز اعتقاد دارند اقتصاد عاری از معنویت است، درحالی که نباید فراموش کنیم آرمان‌هایمان می‌تواند در رسیدن به اهداف اقتصادی تاثیرگذار باشد؛ اقتصاد ایران با آرمان‌های ما گره خورده و باید هر دو را بر یکدیگر موثر بدانیم. یعنی به همان اندازه که به مدیریت، دانش و فناوری‌های نوین اقتصادی و به پول در اقتصاد معتقدیم و آنها راواقعیت‌ها می‌دانیم به همان نسبت آرمان‌های ما در اقتصاد موثر است. شاهد مثال این موضوع فرموده رهبر معظم انقلاب است که می‌گویند در اقتصاد باید واقعیت‌نگر آرمانگرا باشیم، یعنی واقعیت‌های اقتصاد که هزاران دانشگاه و میلیون‌ها جلد کتاب در آن وجود دارد دریابیم، اما از طرف دیگر همه این امکانات در خیمه آرمان‌ها باید شکل بگیرد که به این وسیله انرژی قابل ملاحظه‌ای در آن وارد می‌شود، اما متاسفانه امروز حداکثر یک‌چهارم از ظرفیت‌های موجود استفاده می‌کنیم.بنابراین باید به این باور برسیم که برای رسیدن به رشد اقتصادی 8 درصدی، اقتصاد مقاومتی را به کارگیریم و در زمینه مدیریت جهادی و دقیق برنامه‌‌ریزی کنیم. چون اقتصاد مقاومتی نتیجه 35 یا 36 سال تجربه است و حاصل کار، این دستورالعمل جدید رهبری شده است. روح اقتصاد مقاومتی این است که اقتصاد با معنویت عجین شده به این صورت که واقعیت‌های علم و مدیریت اقتصاد با آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران یکی شده است. یعنی این که برنامه‌ریزی اجرا و مدیریت براساس مدل و الگوی اقتصاد اسلامی ایرانی یعنی اقتصاد مقاومتی تعیین شده است.

بر این اساس باید سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران طبق همین اقتصاد مقاومتی امور را برنامه‌ریزی کند تا در اجرا نیز شاهد اجرای اقتصاد مقاومتی در سطح قابل قبولی باشیم، بخصوص امروز که رهبر معظم انقلاب برنامه ششم توسعه اقتصادی را دوباره بروشنی تبیین فرموده و اصول آن را تبیین و در بسیاری از موارد حتی مسیر رسیدن به هدف را نیز مشخص کرده‌اند باید در این زمینه فعال باشیم تا در نهایت به آنچه تعیین شده برسیم.

تجربه‌ای موفق

چطور شد در دوران دفاع مقدس با تمام کمبودها توانستیم موفقیت کسب کنیم که پاسخ آن در روحیه جامعه و افراد بود. بنابراین امروز نیز برای رسیدن به همان جایگاه و موفقیت‌ها باید دوباره همان روحیه را به کار گیریم. از این رو امروز درباره موضوع رشد اقتصادی 8 درصد باید درست مثل دوران جنگ عمل ‌کنیم.

گروه اقتصاد

محمد‌حسین علی‌اکبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها