اینها تنها بخشی از احکامی است که اسم «کرامت بلاغی» به عنوان قاضی در پرونده متهمان آنها به ثبت رسیده است؛ ریاست فعلی شعبه 12 دادگاه حقوقی و خانواده شیراز که در سابقه کاریاش ریاست شعبه 102 دادگاه جزایی فسا و حوزه قضایی دادگاه عمومی شیبکوه فسا هم نوشته شده است.
قاضی 45 سالهای که پنج سال هم با لباس معلمی در مقطع راهنمایی تدریس کرده و از سال 72 با علاقه مندی به تحصیل در رشته حقوق وارد دانشکده قضایی تهران شده است. قاضی بلاغی را اما خیلیها بهسبب همین احکام جایگزین حبسی که صادر کرده میشناسند. احکامی که هر ازگاه در شبکههای مجازی لینک به لینک میچرخند و خیلیها را برای اولین بار با عنوان «احکام جایگزین حبس» آشنا میکنند.
بازدارنده و خلاقانه؛ این دو کلمه فصل مشترک بیشتر مجازاتهای جایگزین حبس هستند؛ اتفاقی که به عقیده قاضی بلاغی در قانون جدید مجازات کشورمان توجه ویژهای به آن شده است: «با توجه به قوانینی که ما قبلا در حوزه مجازات و آئین دادرسی داشتیم، دست قاضی برای صدور احکام جایگزین حبس بسته بود. در حالی که در قانون جدید خوشبختانه راه برای حل این مشکل باز شده و به قضات اجازه داده شده این راهکارها را در مجازاتهای جایگزین حبس را هم در نظر بگیرند.»
بازدارندگی،مزیت احکام جایگزین
احکام جایگزین حبس شاید در قانون ما عمر زیادی نداشته باشند، اما با کمی جستجو در پروندههای قاضی بلاغی با موارد زیادی از این نوع احکام روبهرو میشویم. اتفاقی که این قاضی باسابقه دربارهاش میگوید: «از روزهای اول قضاوتم همیشه دوست داشتم احکام خلاقانه و مبتکرانهای صادر کنم تا بهواسطه این احکام جدید، به نحوی از این تکراری که در مجازات حبس سنتی در قانون و جامعه ما وجود دارد، فاصله بگیریم؛ چراکه دنیای مدرن امروزی و جامعه حال حاضر ما دیگر این نوع مجازاتهای سنتی را برای جرایمی که سنگین نبوده و از شدت عمل زیادی برخوردار نیستند، نمیپذیرد. به همین دلیل تصمیم گرفتم در برخی جرمهایی که اتفاق میافتاد، مجازاتهایی را از خودم در نظر بگیرم که هم در چارچوب قانون باشد و هم مساله بازدارندگی درآن مدنظر قرار گرفته باشد.»
نتیجه این خلاقیت قاضی بلاغی صدور احکامی است که نظر افراد زیادی را به خود جلب کرده است؛ چه مردم عادی و چه متخصصان و دستاندرکاران حوزه قضا؛ آن هم در دورهای که هنوز در قانون اشارهای به این نوع از مجازاتها نشده بود: «آن زمانی که من احکام جایگزین صادر میکردم، بهخاطر این احکام حتی توبیخ هم میشدم. مثلا در ماجرای صدور حکم فراگیری 20حدیث از معصومین(ع) با مضامین مهربانی با حیوانات و خودداری از کاشت کاهو در مزرعه به مدت یک سال و نگهداری از یک رأس الاغ بلاصاحب به مدت سه ماه برای پیرمردی که الاغ بیصاحبی را به خاطر آسیب رساندن به مزرعه کاهویش به آتش کشیده بود، خیلیها به من گفتند: «آقا این چه کاری است که شما انجام میدهی؟ روی چه حسابی، از روی کدام قانون این حکم را صادر میکنی؟ یعنی میخواهم بگویم آن زمان شرایط طوری بود که با من اینطور برخورد شد، چون احکام جایگزین مستند قانونی نداشتند. ولی به لطف خدا قانونگذار در قوانین جدید این موضوع را پیشبینی کرد و دست قاضیها را برای صدور حکم باز گذاشت.»
توجه به نیاز روز جامعه
برای این که بیشتر در جریان احکام جایگزین حبس قرار بگیرید، چند پرونده قاضی بلاغی را با هم مرور میکنیم: «یکبار یک پرونده روزه خواری داشتم. در این پرونده چند جوان را به جرم روزهخواری و شکستن حرمتها به دادگاه آورده بودند؛ با آنها صحبت کردم و دیدم روزهخواریشان از روی ناآگاهی بوده و این طور نبوده که به عمد و از روی حرمتشکنی این کار را انجام بدهند؛ به خاطر همین چند مساله احکام به آنها دادم و گفتم بروید بیرون و جواب این مسالهها را تا یک ساعت دیگر به من بدهید. وقتی این جوانها از شعبه بیرون رفتند، من تلاششان را برای رسیدن به جواب احکام بوضوح میشنیدم ؛ آنها مدام با تلفن به اطرافیانشان زنگ میزدند تا بهطور اشتراکی به جواب سوالها برسند. یک کلاس درس جالبی بیرون دادگاه تشکیل شده بود. همان جا احساس کردم اینها با علاقه دنبال پیدا کردن جواب هستند. درحالی که من اجازه داشتم آنها را به شلاق محکوم کنم، همانطور که در شعبههای ما با بیشتر روزه خوارها همینطور برخورد میکردند، ولی همین چهار تا مساله احکام باعث شد این جوانها دنبال جواب بروند و یک کلاس درس برایشان درست شود. یا این که یک نفر به اتهام توزیع و پخش سیدیهای غیرمجاز و مبتذل دستگیر شده بود، بعد از این که در دادگاه به موضوع رسیدگی کردم و جرمش احراز شد، این متهم به تحمل 74 ضربه شلاق محکوم شد، اما این حکم را تعلیق کردم به مدت دوسال و از او خواستم در این مدت به تهیه و توزیع 2000 سی دی مجاز با موضوعات مذهبی، اخلاقی، علمی و آموزشی بپردازد و آنها را با نظارت دادگاه به صورت رایگان در اختیار مراکز فرهنگی و آموزشی قرار بدهد.
از احکام جایگزین تا ذوق قاضی
استفاده از احکام جایگزین حبس البته به عقیده این قاضی دادگاه، به نوعی به ذوق و سلیقه قضات برمیگردد؛ «بعضیها عادت میکنند به انجام کارهای تکراری. شما در رشتههای دیگر و مشاغل دیگر هم خیلیها را میبینید که فقط همان کارهایی که به آنها سپرده شده را انجام میدهند، بدون این که کوچکترین تغییر مثتبی در روند کاریشان به وجود بیاورند، اما من دوست داشتم کار جدیدی انجام دهم که با نیاز روز جامعه همخوانی داشته باشد.» شاید به همین دلیل است که نشانههای این خلاقیت را دربیشتر احکامی که این قاضی صادر کرده است میتوان دید: «در یکی از پروندهها به مردی که به اتهام رها کردن زندگی مشترک و ترک نفقه و همچنین ضرب و شتم همسرش به سه ماه و یک روز حبس محکوم شده بود، حکم جایگزین دادم و در جهت اصلاح روابط طرفین و تحکیم مبانی خانوادگی و زندگی مشترک محکومیت این مرد را به مدت سه سال معلق کرده و شرط اجرای حکم را به پرداخت بهموقع نفقه و حسن معاشرت با همسرش و هدیه دادن یک شاخه گل به مدت سه سال گذاشتم. از آنجا که مرد مجرم اعتیاد به سیگار هم داشت، یکی از دیگر شروط خودداری از استعمال مواد دخانی بود».
مهریه، ضامنزندگی نیست
بلاغی از 16 خرداد سال 90 ریاست شعبه 12 دادگاه حقوقی و خانواده شیراز را به عهده گرفته است. چهار سال حضور در مسند قضاوت بین خانوادههایی که هر کدام به دلایلی پا به دادگاه خانواده گذاشتهاند، تجربهها و خاطرههای زیادی را برای او بهوجود آورده؛ شاید به همین دلیل است که میگوید: «از قدیم یک جمله طنزی درباره علت طلاق وجود دارد که همه ما هم آن را شنیدهایم. این که میگویند علت طلاق ازدواج است. من هم به عنوان قاضی میگویم که بله علت طلاق ازدواج است؛ اما ازدواج نامناسب، چون ازدواجی که با وسواس و دقت انجام میشود، کمتر به طلاق میرسد. الان یک سونامی طلاق در جامعه ما راه افتاده که نمیدانم کی و کجا میخواهد ما را بیدار کند و همه اینها به این سبب است که مفهوم ازدواج و طلاق در جامعه امروز ما تغییر کرده، انتظاراتی که دختر و پسر از ازدواج و خوشبختیشان در زندگی امروز دارند با توقعات و برداشتهای نسل گذشته متفاوت است؛ نسل 10 سال قبل شاید نقطه خوشبختیاش را نزدیکتر انتخاب کرده بود، اما این نقطه خوشبختی برای نسل امروز خیلی رویایی و دور از ذهن تعریف شده است. اما متاسفانه بیشتر خانوادهها فکر میکنند با تعیین مهریههای بالا میتوانند ضمانتی برای خوشبختیشان ایجاد کنند که این اتفاق هیچ وقت نمیافتد.»
خلأهای موجود در بحث مهریه نکتهای است که بارها نظر این قاضی را به خود جلب کرده است؛ مشکلاتی که به گفته قاضی بلاغی ریشه در ناآگاهی خانوادهها دارند: «خلأهای زیادی در بحث مهریه وجود دارد، اولین نکته این است که باید چیزی به عنوان مهر انتخاب شود که ارزش مالی داشته باشد در غیر این صورت مهر تلقی نمیشود، اما خانوادهها در بحث تعیین مهریه یا افراط میکنند یا تفریط. یا همه چیز را معنوی میبینند و از مادیات چیزی باقی نمیگذارند یا برعکس با تعیین مهریههای سنگین، معنویات را زیر سوال میبرند.»
پیشنهاد روز جهانی بدون جرم
یک روز بدون جرم، این شاید رویای خیلیها باشد؛ آرزویی دور و بعید، که برای کرامت بلاغی چیزی بیشتر از یک رویاست. شاید به همین دلیل است که برای ثبت آن در تقویم مناسبتهای جهانی تلاشهای زیادی انجام داده؛ اتفاقی که ریشهاش به 12سال پیش برمیگردد؛ زمانی که بلاغی به عنوان رئیس دادگاه باید برنامههایش را برای نکوداشت هفته قوه قضاییه اعلام میکرد: «ایدههای زیادی در این هفته مطرح میشد، من دیدم همه این ایدهها خوب هستند، اما من را راضی نمیکنند، به خاطر همین یک شب تا نیمههای شب بیدار بودم و فکر کردم. دیدم در تقویم جهانی روزهای مختلف زیادی داریم، مثل روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، روزهایی که هر کدام یک حالت نمادین دارند. اما صفحات تقویم را که ورق میزدم، دیدم در این تقویم روزی به اسم روز جهانی بدون جرم وجود ندارد؛ دلایل لزوم ثبت چنین روزی را با بررسی منابع داخلی و خارجی آن و تطابق آنها با منابع اسلامی بررسی کردم و این پیشنهاد را به دفتر یونسکو در تهران فرستادم. بعد این پیشنهاد تکمیل و به وزارت دادگستری و حتی دفتر ریاست جمهوری فرستاده شد. حالا هم با این که بیشتر از 10 سال از آن زمان میگذرد، کارهای اولیه آن انجام شده است. در صدد هستیم سازمان جهانی روز بدون جرم را هم تاسیس کنیم و به دنبال آن این روز را جهانی کنیم.
مهریههای عجیب و غریب
با وجود اطلاعرسانیهای زیاد قانونگذار، مهریههای غیرمتعارف و عجیب هنوز هم در گوشه و کنار کشورمان در محضرها ثبت میشود: «در یکی از پروندهها مهریه یک خانم علاوه بر 14 سکه طلا 10 هزار صلوات بود. این مرد و زن اختلاف پیدا کرده بودند و وقتی به دادگاه آمدند زن شرط عجیبی را برای گرفتن مهریهاش مطرح کرد. این زن صلواتها را تقسیم کرد؛ البته در سند ازدواجش هم قید شده بود که هر زمان، هر تعداد و هر جا که زن بخواهد مرد باید صلوات بفرستد. این خانم هم این صلواتها را صد تا صد تا تقسیمبندی کرد؛ مثلا گفت صد تا در منطقه استوا، صد تا در قله اورست، صد تا در اقیانوس منجمد شمالی، صد تا در مسجد جامع مسلمانان آمریکا و... وقتی زن مهریهاش را درخواست کرد و از دادگاه بیرون رفت به مرد گفتم میخواهی چهکار کنی؟ گفت نایب میگیریم و آدمهای مختلفی را از طرف خودم به این جاهایی که همسرم گفته میفرستم تا دینم را ادا کنم که البته توانایی مالی برای انجام این کار را هم داشت، اما خوشبختانه این زوج را برای مشاوره فرستادیم و بعد هم دیگر مراجعه نکردند و انشاءالله که برای ادامه زندگیشان به تفاهم رسیده باشند؛ یا در یکی از دادخواستهای عجیب دیگر، یک نفر هواپیمای ایرباس را به عنوان مهریه همسرش تعیین کرده بود و حالا این خانم مهریهاش را به اجرا گذاشته بود!»
جــامــعه
مینا مولایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد