در تاریخ آوردهاند مصریان قدیم برای رهایی از گرما، بردگان را مجبور میکردند با استفاده از برگهای بزرگ نیلوفر آبی آنها را باد بزنند. مصریها البته تنها به این موضوع بسنده نکردند، بلکه با دانش و تجربه متوجه خاصیت استفاده از حصیرهای مرطوب و ظروف پر از آبی که برای مرطوب کردن این حصیرها استفاده میکردند، شدند. این حصیرها به عنوان خنککنندههای تبخیری عمل میکردند. در مصر باستان، نیها را به وسیله آب تر و پشت پنجرهها آویزان میکردند که تبخیر این نیها بر اثر جریان هوا باعث باد خنک در آن محل میشد.
یونانیان و رومیان هم برای باد زدن و رهایی از گرما از پرهای طاووس استفاده میکردند. رومیها با انتقال برف کوههای آلپ از نیروی خنککننده آن بهره میگرفتند. آنها برف فشرده را در انبارها نگهداری و در فصول گرم از آن استفاده میکردند. در روم باستان خانهها قناتهایی داشت که با گردش هوای داخل آنها، جریان هوای خنک ایجاد میشد.
شاید مهمترین شیوه استفاده از امکانات طبیعی برای خنک نگهداشتن فضای خانه، مربوط به ایرانیها باشد که با ساخت بادگیرها، جریان هوا را برای خانههای خود ایجاد میکردند.
ژاپنیها در قرن هشتم پرههای تاشویی شاید الهام گرفته از خفاشها اختراع کردند که هنگام پرواز پرهایشان را تا میکردند، اما شاهکار بادبزنهای دستی در زمان سلسله مینگ (1644 ـ 1368) در چین بود، زمانی که میان آنها بادبزنهای رنگی بسیار رواج داشت و در همین دوران بود که بازرگانان پرتغالی بادبزنهای آسیایی را سال 1400به اروپا بردند.
چینیها همچنین ازجمله پیشگامان مکانیزه کردن بادبزنها بودند. حدود سال 180 قبل از میلاد، مخترع مشهور سلسله هانگ، بادبزنهای دواری اختراع کرد که هفت پره به قطر ده متر داشت، به طوری که یک شخص میتوانست با آن کل سالن ساختمان را خنک کند. بعدها از این بادبزنهای دوار نهتنها برای خنککردن استفاده میشد، بلکه برای غربال کردن غلات و تهویه معدنها هم از آنها بهره میبردند. در کتابهای چین قدیم از چگونگی نگهداری یخ مطالبی به دست آمده است که ظاهرا کسانی که در این حرفه بودند کارشان رونقی داشت.
سیستمهای تهویه مطبوع مدرن با پیشرفت علم شیمی در قرن ۱۹ ظهور کرد و برای اولین بار سال ۱۹۰۲ ویلیس کریر، مخترع آمریکایی، کولر گازی را در مقیاس بزرگ تولید و عرضه کرد. ویلیس کریر سال ۱۹۰۲ به استخدام شرکت بوفالو در نیویورک درآمد و در آنجا به دنبال راهحلی برای خنک کردن دستگاههای چاپ بود که به اختراع دستگاه کولر گازی منجر شد. اولین دستگاه کولر گازی در ۱۷ جولای ۱۹۰۲ شروع به کار کرد. با ورود کولرهای گازی در سال ۱۹۲۰ به منازل مسکونی، حجم زیادی از مهاجرت به خط خورشید آمریکا آغاز شد.
هزار و یک شببادگیرها
آیا بادگیرها تاریخیاند؟حیات آنها به کدام دوره تاریخی بازمیگردد؟ این پرسشها بدون تردید برای پژوهشگر تاریخ اجتماعی، تاملبرانگیز و جذاب خواهد بود، اما پاسخ متقنی برای آنها نمیتوان جستجو کرد. شماری از پژوهندگان بر اساس یافتههایی مبنی بر آگاهی ایرانیان باستان از خصوصیات جریان هوا و کاربرد سازههای شبیه بادگیر، اختراع این سازه را به ایرانیان باستان نسبت دادهاند. این پژوهندگان چنین نتیجهگیری کردهاند که ساخت سازه بادگیر از ایران به اعراب منتقل شده و خلفای عباسی در بینالنهرین از این سازهها برای تهویه هوای مطبوع قصرهای خود سود جستهاند و فاطمیان این الگوی معماری را همراه خود به مصر بردهاند.
سخن درباره ریشه و پیشینه تاریخی بادگیر اما از چند منظر دشوار است ؛ از یک سو معادلهایی که برای واژه بادگیر در طول تاریخ به کار میرفته متنوع بوده است، چنان که در دایره المعارفها معادل بادگیر به کلماتی همچون بادآهنج، بادآهنگ، بادخان، بادخانه، بادخن، بادخوان، بادخور، بادخون، بادرس، بادغد، بادغر، بادغرا، بادغس، بادغن، بادنج، بادنگ، بادهلج، بادهنج، واتغر، واتقز، خیشود و خیشان و... اشاره شده است. (نک: علیاکبر دهخدا. لغت نامه. تهران. دانشگاه تهران. جلدسوم. چاپ دوم. 1377/محمد معین. فرهنگ فارسی. تهران. امیرکبیر /حسن عمید. فرهنگ عمید. تهران. امیرکبیر) و برای آگاهی از وجود چنین پدیداری باید بر همه این معادلها اشراف داشت.
از دیگر سو حفریات باستانشناسی نیز نمیتواند در این زمینه کمک موثری باشد؛ زیرا ابنیه تاریخی معمولا در طول زمان به دلیل صدماتی که از بلایای طبیعی و انسانی متحمل شده، مرمت و بازسازی شده است و تنها در قسمت پایههای بنا به لحاظ تخمین قدمت و بررسیهای باستانشناسی قابل مطالعه خواهند بود.
اما با وجود این نقیصه در بسیاری از اشعار شاعران در ادوار مختلف به وجود بادگیر در زندگی و فرهنگ اجتماعی ایرانیان در مناطق مختلف اشارههای مکرری شده است. در شماری از این اشعار حتی افزون بر اشاره، به ساختار و چگونگی کارکرد بادگیرها نیز پرداخته شده است. از جمله این شعرا میتوان به کسایی مروزی، مسعود سعد سلمان، ناصرخسرو و ... اشاره کرد. در اشعار شاعران عرب نیز اشارات فراوانی به بادگیر وجود دارد که شاید یکی از زیباترین آنها شعری باشد از شاعر مصری – ابراهیم بن شرف الدین بن عبدالله بن محمد قیراطی مصری- با این مضمون: «بادآهنجی هستم لبریز / از حال و شور و شعف / بر فراز من کبوتران نغمهخوان»
افزون بر این چنان که پیش از این هم اشاره شد، در بسیاری از سفرنامههایی که در ادوار تاریخی نوشته شده اند نیز اشارات مبسوطی به بادگیرها در مناطق کویری شده است. از جمله نخستین این سفرنامهها میتوان به سفرنامه مارکوپولو اشاره کرد که در آن به مطالبی بر میخوریم که درباره بادگیرها در بندر هرمز و چگونگی کارکردشان در تهویه هوا روایت شده است. پس از مارکوپولو، بسیاری از سفرنامهنویسان حیرت خود را از دیدن ستونهای برافراشتهای که چونان منارههایی ساده جلوه میکردهاند و از دور شهرهای کویری را آذین میبستهاند، ابراز کردهاند؛ از جمله پیترو دلاواله، ژان شاردن، کرنلیس دوبروین، ژان باپتیست تاورنیه، باکینگهام، اوژن فلاندن، ارنست اورسل و یاکوب پولاک که شایان ذکرهستند. برای این سیاحان بادگیرها البته تنها به مثابه خنککنندههای عمارتها و آبانبارها معنا نداشتهاند بلکه رازانگیز و قصهوار جلوه کردهاند، چنان که سرپرسی سایکس در سفرنامهاش درباره بادگیرهای یزد عبارت توصیفی شاعرانهای به کار برده است:
«منارهها و بادگیرهای یزد از دور انسان را به یاد کتاب هزار و یک شب میاندازد.» (پرسی سایکس.ده هزار مایل در ایران. ترجمه حسین سعادت نوری. تهران. لوحه.1363)
این نماد هزار و یک شب امروز در سراسر خاورمیانه از پاکستان تا شمال آفریقا ـ هر جا که گزندگی گرمایی هست ـ به چشم میخورد چونان نماد و نشانهای که از تاریخ به امروز رسیده است.
خارخانه؛ نمونه قدیمیتر کولرهای آبی
کولرهای آبی گرچه پدیدهای نسبتا جدید و از محصولات فناوری نوین است، اما سابقه استفاده از سازهای مشابه آن در تاریخ ایران وجود دارد. در دوران گذشته در مناطق کویری و بویژه در سیستان برای تبدیل هوای گرم تابستان به هوای مرطوب و معتدل از وسیلهای به نام خارخانه استفاده میکردند.
خارخانه به محل استقرار بوتههای خار پشت پنجرهها گفته میشد. گرما که در تابستان شدت میگرفت روی این خارها آب میپاشیدند و هوای گرم با عبور از این خارها و جذب رطوبت به هوای مرطوب و خنک تبدیل میشد و تابستان را برای اهالی خانه قابل تحملتر میکرد.
شاید برای اولین بار در کتاب تاریخ بیهقی به خارخانه اشاره شده است. بیهقی در این کتاب اشارهای دارد به خارخانه که فرزند سلطان محمود غزنوی در خانه تابستانی خود ایجاد کرده است. به گزارش بیهقی در این شیوه خارها را در محلی انباشته میکردند و آب را کمکم بر خارها جاری کرده و جریان هوا باعث ایجاد هوای خنک و ورود آن به داخل بنا میشده است .
این سازه علاوه بر سیستان در مناطقی از کرمان و بندرعباس نیز رایج بوده و نشانههایی از وجود این ابزار در افغانستان نیز در دست است. مردمان قدیم برای استفاده بهتر از این سازه از چوب خارشتر استفاده میکردند و البته باید خاطرنشان کرد ، دسترسی به خارشتر برای همه مناطق امکانپذیر نبود، چون اساسا پوشش گیاهی گستردهای ندارد و به همین خاطر در برخی مناطق ایران از گیاهان دیگر استفاده میکردند که البته میزان رضایتبخشی آن مانند گیاه خارشتر نبود.
برای اینکه خارها پشت پنجره ثابت بماند از چند تکه چوب برای تکیه دادن خارها در پشت پنجره اتاقها یا کپر استفاده میکردند. پاشیدن آب روی خارها از داخل خانه هر ۱۰ الی ۲۰ دقیقه هوا را مطبوع میکرد. نکاتی که در این مورد قابل ذکر است این که این خارها به مدت یک هفته تا ۱۰ روز قابل استفاده بود و بعد از خشک شدن باید تعویض میشد و نکته دیگر آنکه در صورت نبودن باد ملایم باعث افزایش رطوبت هوا در اتاق شده و شرایط زندگی را سختتر میکرد.برای اینکه خارخانهها همیشه مرطوب نگه داشته شود شیوههای مختلفی وجود داشت. در برخی مناطق چاه آب را پشت پنجرهای که خارخانه در آن تعبیه شده بود ایجاد میکردند. برخی ظروفی در پشت بام خارخانهها میکردند که آب داخل این ظروف توسط لولههای مشبک از دیواره خارها پایین میریخت و باعث میشد خارها همیشه مرطوب باقی بماند. گرچه با گذشت زمان و گسترش فناوری و جایگزینی سازههای خنککننده جدید، استفاده از خارخانه از رونق افتاده است اما همچنان در برخی مناطق سیستان استفاده از خارخانه متداول است و حتی وجود خانههایی که از این سازه استفاده میکنند به سبب نوع ساخت و معماری به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری شناخته میشود.
جـــامجــم
شهاب سلیمی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه