در شرکت افست که متولی چاپ کتابهای درسی است، هزاران فرم چاپی در چند ثانیه از دستگاهی به دستگاه دیگر میرود و در انبوهی از سروصدا، کتابها صفحه به صفحه جان میگیرند. اینها روی غلتکهای کوچک میلغزند و فرم به فرم پشت هم قرار میگیرند، تهشان چسب میخورد، پرس میشوند و دست آخر جلدی رویشان گذاشته میشود؛ کتابهای درسی این گونه متولد میشوند؛ در چاپخانهای بزرگ، مملو از صدای دستگاههای غولپیکر چاپ، اندکی گرم و کمی آلوده به بوی جوهر و چسب و کاغذ. ناظر فنی چاپخانه برای این که ثابت کند امسال چسب کتابهای درسی مشکلی ندارد و مثل سال 92 کتابها دچار خزان زودهنگام نمیشوند، یک کتاب آماده را از خط تولید برمیدارد؛ کتاب علوم سوم دبستان را و با همه زور بازو ورقهایش را به دو طرف میکشد. جلد پاره میشود ولی کتاب قرص و محکم میماند. ما به این فکر میکنیم که با این کار یک بخش از سرمایه ملی هدر رفت، اما گویی اثبات مقاوم بودن کتابها برای او حیثیتی است که چنین میکند. برای این که یک کتاب به دست دانشآموز برسد، چاپخانه فقط بخش کوچکی از کار را انجام میدهد؛ کاری که تلاشهای پشت پرده را علنی میکند. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای اولین بار تصمیم گرفت درهای بخشهای تالیف و طراحی کتابهای درسی را به روی خبرنگاران بگشاید؛ تصمیمی که تجربهای بدیع برای اصحاب رسانه ساخت و لذت دیدن کتابها قبل از چاپ و شوق چند ماه جلوتر بودن از آدمهای معمولی را به آنها چشاند.یک کتاب درسی در نقطه شروع چیزی نیست جز یک بغل کاغذ دستنویس درون پوشههای رنگی. مولفان کتابهای درسی این دستنویسها را تهیه میکنند و طرحها، جداول و اشکال هندسی مورد نظرشان را با دست روی کاغذها میکشند و به دفاتر تالیف کتب درسی تحویل میدهند. لیدا نیکروش، مدیرکل چاپ و توزیع کتابهای درسی برخی از این پوشهها را باز میکند و ما به هم ریختگی دستنوشتهها را میبینیم. او نیز اضافه میکند دستخط برخی مولفان ناخواناتر از نسخههای برخی پزشکان است که مجموعه را مجبور به چند بار خوانی متن و تطابق چند باره متن چاپی با نسخه دستنویس میکند. این دستنوشتهها تایپ میشود، بعد ویرایش، سپس نمونهخوانی و این کار برای برخی مطالب بیش از پنج بار تکرار میشود تا غلطی در متن نماند. با این حال باز هم هر سال غلطهای تایپی و حتی محتوایی را میتوان در برخی کتابهای درسی مشاهده کرد.
بعد از تایپ نوبت صفحهآرایی میرسد؛ شبیه همان فرآیندی که ما خبرنگاران رسانههای مکتوب با آن آشناییم، اما فرق صفحهآرایی در روزنامهها با صفحهآرایی کتابهای درسی این است که وسواس خبرنگاران برای بسته شدن صفحات بسیار کمتر از وسواس مولفان کتابهای درسی است. به ما گفتند برخی مولفان حتی تا پاسی از شب در بخش صفحهآرایی میمانند تا نوع قلم، اندازه حروف و اشکال کتاب کاملا مطابق میلشان شود. با این همه وسواس باز هم کتابهای درسی که به دست دانشآموزان میرسد، آدمهای زیادی به شمایل هنری آنها نقد دارند و اشکالات زیبا شناختی به آن میگیرند. آنچه ما در «تور علمی ـ تجربی کتب درسی از تدوین تا توزیع» دیدیم، بخش کوچکی از وقت، انرژی و سرمایهای بود که هر سال صرف تهیه کتابهای درسی میشود و در طول بازدید، من خبرنگار مدام به این فکر میکردم که در چرخه پرهزینه و وقتگیر تدوین کتابها، معلمان که در پیشانی تدریس و تفهیم مفاهیم ایستادهاند، چه نقشی دارند.
معلمها نقش دارند، نقش ندارند
سرنخ، حرف معلمان معترض بود؛ آنها که میگویند هم گروههای تالیف کتابهای درسی در انحصار عدهای خاص است و هم معتقدند بخصوص پس از استقرار نظام 3 ـ 3 ـ 6 به پیشنهاد معلمان برای اصلاح و بازنگری در محتوای کتابها توجه نمیشود. جعفر خرازی، کارشناس مسائل آموزش و پرورش و پژوهشگر درس ادبیات فارسی نیز حاضر شد در گفتوگو با ما این گلایهها را بحق بداند؛ بخصوص در بخش بازنگریها و اعمال اصلاحات.
او البته جانب انصاف را رعایت کرد و توضیح داد که در شورای برنامهریزی کتابهای درسی در کنار متخصصان هر رشته، از تعدادی معلم هم استفاده میشود و در مرحله تولید محتوا نیز در برخی گروههای درسی که انعطاف دارند، از چند معلم نظرخواهی میشود، اما او این وجه را غالب دانست که تالیف و طراحی کتابها در اختیار یک گروه خاص قرار دارد.
این قضاوت البته موضوعی نیست که مورد تائید آموزش و پرورش باشد، بلکه نکتهای است که همواره مسئولان سازمان پژوهش و برنامهریزی مقابلش جبهه گرفته و با قاطعیت مردودش دانستهاند. حتی در روز بازدید خبرنگاران از مراحل تدوین کتابهای درسی، لیدا نیکروش، مدیرکل چاپ و توزیع کتابهای درسی به ماگفت بخصوص از امسال کتابها پس از تالیف روی سایت سازمان قرارمی گیرد تا معلمان دربارهاش نظر بدهند. او کتاب ریاضی تازه تالیف امسال (پایه نهم) را هم مثال زد که هر صفحه از آن پس از تالیف روی سایت قرار گرفته و نظرات معلمان درباره تکتک صفحات آن جمع و با نظارت مولف اعمال شده است.
اما باید قبول کرد این اتفاق برای همه کتابهای درسی رخ نمیدهد؛ حتی اعتراض بسیاری از معلمان، محدود شدن نظرخواهی از آنها دراین مرحله نیست، بلکه معلمان خواهان تدریس آزمایشی کتابهای درسی و اعمال اصلاحات پس از مشخص شدن نقاط ضعف کتاب هستند. تدریس یک ساله و آزمایشی کتابهای درسی قبل از استقرار نظام 3 ـ 3 ـ 6 و تبدیل سالهای تحصیل به دو شش سال روالی معمول بود، اما از وقتی پایه ششم ابتدایی بهوجود آمد و به دنبال آن هر سال پایهای جدید به وجود آمد و نیاز به کتابهای تازه تالیف ایجاد شد، این تدریس آزمایشی حذف شده است. جعفر خرازی، کارشناس مسائل آموزشی نیز بر همین نکته دست میگذارد و میگوید، با این که پیشنویس کتابهای تازه تالیف روی سایت قرار میگیرد و معلمان هم درباره آن نظر میدهند، اما فقط عدهای خاص که افرادی شناخته شدهاند یا روابطی ویژه دارند، شانس تاثیرگذاری بر محتوای کتابهای درسی را پیدا میکنند. گرچه موضع آموزش و پرورش درباره این انتقادها برایمان روشن بود، اما ما باز هم موضوع را از حسین طلایی، معاون توسعه و پشتیبانی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی پیگیر شدیم که پاسخ او در حد انتظار ما بود. او گفت در چند سال اخیر علاوه بر این که از تعدادی معلم در گروههای برنامهریزی درسی دعوت میکنیم، هنگام اعتبار بخشی نظری و عملی به کتابهای درسی نیز نظرات معلمان را جویا میشویم و حتی بعد از یک سال تدریس کتاب، پژوهشگاه آموزش و پرورش به صورت خوشهای تصادفی، جامعهای نمونه از معلمان را انتخاب و نظرات آنها را درباره کتابها جمعآوری میکند.
البته گرچه میان جمعآوری نظرات با اعمال نظرات در کتابهای درسی فاصلهای زیاد وجود دارد، اما اگر معلمان در فرآیند تدوین، اصلاح و ارتقای کیفی کتابهای درسی نقش دارند، این همه اعتراض از کجا آب میخورد ؟ آیا بهتر نیست ریشهیابی شود که چرا حرف غالب جامعه فرهنگی کشور این است که به نظرات آنها بها داده نمیشود؟
نمی شود سرفصل داد و تدریس را منعطف کرد؟
مهر که بیاید، 124 میلیون جلد کتاب درسی در 980 عنوان در اختیار حدود 13 میلیون دانشآموز قرار میگیرد؛ کتابهایی که همه از فیلترهای سخت و چند لایه آموزش و پرورش گذشتهاند و میلیاردها تومان صرف تولید آنها شده است. اگر قیمت پشت جلد این 124 میلیون کتاب درسی را مبنای محاسبه قرار دهیم و میانگین قیمتها را 1500 تومان در نظر بگیریم، ارزش ریالی این کتابها 186 میلیارد تومان میشود که البته مبلغی است که یارانهای فراوان به آن اختصاص یافته. در واقع این پول هزینهای است که مردم میپردازند، نه پولی که دولت صرف تولید کتابهای درسی میکند.
اگر فقط مبالغی را که صرف پرداخت دستمزد مولفان کتابها میشود محاسبه کنیم، بخشی از بزرگی سرمایهای که برای تولید کتابهای درسی صرف میشود ظاهر میگردد. طبق اعلام حسین طلایی، معاون سازمان پژوهش هر مولف بابت تالیف هر صفحه کتاب 25 هزار تومان دریافت میکند، پس اگر هر کتاب 100 صفحه داشته باشد و این را اضافه کنیم که امسال 980 عنوان کتاب در کشور تولید شده و سپس این ارقام را درهم ضرب کنیم، خواهیم دید که فقط دستمزد مولفان کتابهای درسی به 2 میلیارد و 450 میلیون تومان میرسد. (98 هزار صفحه کتاب ضربدر 25 هزار تومان) این هزینه البته بسیار کمتر از پولی است که برای خرید و عمدتا واردات کاغذ خرج میشود و سوا از هزینههایی است که چاپ کتاب نیاز دارد.
این عددها البته همیشه در آموزش و پرورش محرمانه نگه داشته میشود، ولی با کنار هم چیدن اطلاعاتی که در اختیار داریم، میتوانیم هزینههای دستکم کاغذ کتابهای درسی را تخمین بزنیم. آماری وجود دارد که میگوید مصرف کاغذ در ایران سالانه بیش از 650 هزار تن است که حدود 50 هزار تن آن برای چاپ کتابهای درسی مصرف میشود. البته چون قیمت هر تن کاغذ از سوی مسئولان سازمان پژوهش در اختیارمان قرار نگرفت، نمیتوانیم هزینه خرید کاغذ بویژه بودجهای را که صرف کاغذهای وارداتی میشود محاسبه کنیم، ولی از حجم مصرف در این بخش میتوان هزینههای چند میلیارد تومانی را حدس زد.
اما مقصود از این محاسبهها ارائه یک پیشنهاد است. اکنون آموزش و پرورش یک نسخه کتاب برای هر درس تولید میکند که همه مدارس در همه نقاط کشور با وجود همه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی و البته تحصیلی مجبور به تدریس آن هستند؛ الگویی که هر سال دولت صدها میلیارد تومان برای آن هزینه میکند، اما شاید بشود به یک روش جایگزین فکر کرد و آن دادن سرفصل به معلمان و آزادگذاشتن آنها در تدوین محتوای آموزشی است. در این روش، آموزش و پرورش است که تعیین میکند دانشآموزان هر پایه چه مطالبی بیاموزند ، ولی این معلم است که منابع مورد نیاز را مطابق سرفصلهای تعیین شده انتخاب میکند؛ مثل اتفاقی که در دانشگاهها رخ میدهد. حسین طلایی، معاون سازمان پژوهش اما معتقد است این پیشنهاد فعلا شدنی نیست،چون این انعطاف در تدریس در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و نیز در برنامه درسی ملی دیده نشده است. البته اگر کتابهای درسی را به دو دسته حساسیتبرانگیز مثل زبان وادبیات فارسی یا تعلیمات دینی و تاریخ و غیر حساس مثل فیزیک، شیمی، ریاضی و هندسه تقسیم کنیم .
این را که به طلایی گفتیم، توضیح داد این پیشنهاد قابل بررسی است و اگر در اسناد بالادستی دیده شود قابل اجراست، ولی قبل از آن باید سیستمهای ارزشیابی (برگزاری امتحان و نمرهدهی) نیز تغییر کند، بویژه در درسهایی که امتحانهای هماهنگ استانی یا کشوری دارند.
جعفر خرازی، کارشناس مسائل آموزش و پرورش نیز این موضوع را قابل بررسی میداند (گرچه به ناتوانی برخی معلمان در اجرای این روش نیز باور دارد)، ولی چون معتقد است در بدنه آموزش و پرورش چنین انعطافی وجود ندارد، پیشنهادی دیگر را مطرح کرد.
او معتقد است اگر کتابهای درسی به جای تک تالیفی، چند تالیفی باشند و مثلا برای هر درس دو، سه یا چهار کتاب وجود داشته باشد، معلمان از بین این کتابها یکی را انتخاب میکنند و دیگر همگان مجبور به خواندن متنهای مورد نظر یک مولف نیستند.
جامعه
مریم خباز
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد