بیت‌خوانی

عالم آزادگی

بیت‌خوانی

شیرینی حیات

نیست پروا، تلخکامان راز تلخی‌های عشق آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
کد خبر: ۸۱۱۶۶۱
شیرینی حیات

هرکس در این جهان، شهری آرمانی و ‌آرزویی ایمانی برای خود دارد. هنگامی که این آرزو و آرمان در آدمی به شیفتگی و دلدادگی تبدیل شود بی‌بیم و هراس شده و در او، نیرویی شکل می‌گیرد که به آن «عشق پاک» گفته می‌شود؛ عشقی که با وارستگی، راستی و دوستی درآمیخته و تمام ناخوشی‌های روزگار و ناگواری‌های زندگانی را برای آدمی شیرین و دوست داشتنی می‌کند؛ همچنان که آب شور دریا برای ماهی، گوارا و زندگی‌بخش است.

زبان کنایی شاعر ـ صائب‌تبریزی ـ ناظر به این است که در راه عشق، دشواری‌ها و نامرادی‌های بسیار وجود دارد؛ همچنان که تلخی و شوری آب دریا. اما عاشق حقیقی، همانند ماهی است که از این تلخی‌ها و ناهمواری‌ها هراسی ندارد و شیرینی حیات خود را در همین تلخی‌های زندگانی یافته است. هنگامی که اندوه‌ شادی می‌شود، عشق آفریده شده و تلخی با شیرینی برابر می‌شود.

شاعر، هنرمندانه با این برابر کردن و اندازه‌گیری میان عاشقان و ماهی‌ها، از یک‌سو و تلخی‌های عشق و آب دریا از سویی دیگر، ما را به مضمونی تامل برانگیز و ژرف متوجه می‌کند: این‌‌که اگر عشق و شوقی برای رسیدن به معشوقی و معبودی در میان باشد، تلخی ظاهری به شیرینی باطنی تبدیل می‌شود.

آیا این خوشی و بی‌پروایی، نتیجه‌‌ گونه‌ای معرفت‌ نمی‌تواند باشد؟

آیا در این تبدیل، نتیجه این معرفت‌ همان حقیقت و زیبایی اَزَلی نیست که در عاشق حقیقی بروز کرده و او را بی‌پروا و دلیر و شادکام گردانیده است؟

آیا وقتی شادکامی به تجربه احساس خشنودی و خرسندی تبدیل می‌شود، ماندگار نمی‌ماند؟

سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان

چون در نظر دوست‌نشینی‌ همه کام است

عبدالحسین موحد/ پژوهشگر ادبیات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها