در واقع کشورهای مختلف به این نتیجه رسیدهاند که برای حفاظت از اقتصاد خود در برابر شوکها و عوامل بیرونی باید بهگونهای اقتصاد خود را مقاوم کنند. دکتر محمدرضا پورابراهیمی، نماینده مجلس وکارشناس اقتصادی با اشاره به تجربیات جهان، در گفتوگویی که پیشرو دارید نتیجه میگیرد حرکت ایران به سوی اقتصاد مقاومتی حرکتی هوشمندانه و در راستای درک تحولات جدید جهانی است.
دولت اکنون کار اجرای ابلاغیه اقتصاد مقاومتی را شروع کرده، اما یکسری منتقدان معتقدند آنطور که باید و شاید کار اجرایی مشاهده نشده و آن چیزی که عملیاتی شده مصوبات داخلی بوده است. آیا به نظر شما الان گامهایی که برای اجرای اقتصاد مقاومتی برداشته شده کافی بوده یا خیر؟و آیا اصلا گامی برداشته شده است؟
درباره مدیریت اقتصاد مقاومتی به نظر من ذکر چند نکته ضروری است. نکته اول اینکه رویکرد اقتصاد مقاومتی یکی از واقعیتهای امروز کشور ماست که نهتنها به ساختار اقتصادی کشور ما مربوط میشود بلکه خیلی از کشورها هم این را در دستورکار خودشان قرار دادهاند.
زیرا اقتصاد مقاومتی باعث میشود کشورها به سمت رویکرد «تابآوری» در اقتصاد بروند که ما آن را به عنوان اقتصاد مقاومتی در ایران تعبیر کردیم و برای اولینبار رهبر معظم انقلاب از این تعبیر استفاده کردند. در واقع چند مساله در دنیای امروز اتفاق افتاده که جزو عوامل اثرگذار در توجه به اقتصاد مقاومتی بوده است و این موضوع ناشی از وضعیت منطبق با فتیلههای رونق و رکورد در اقتصاد کشورهاست. بعضی از کشورها بهطور عادی در یک عرصه اقتصادی پیش میروند، اما یکباره با یک بحران اقتصادی در دنیا مواجه میشوند. اگر به بحران سال 2008 در بخش مسکن آمریکا نگاهی بیندازید متوجه میشوید کشورهای جنوب شرقی آسیا اصلا در این بحران هیچ تقصیری نداشتند. اما شما میبینید آثار ناشی از یک بحران به نام بحران مسکن آمریکا یواشیواش به اروپا تسری پیدا میکند و بعد از اروپا به جنوب شرقی آسیا میآید و حتی ارزش سهام بورس کشورهای عربی را با 30 درصد کاهش مواجه میکند؛ بنابراین امروز در دنیا برای مقابله با موضوع بحرانهای اقتصادی که خارج از حیطه تصمیمات اقتصادی کشورهاست، موضوعی تحت عنوان نحوه مقاومت یا تابآوری در اقتصاد تعریف کردهاند. نکته دوم به بحرانها و بلاهای طبیعی اشاره دارد که این هم یکی از موضوعات است. به عنوان مثال الان بحران کمآبی و خشکسالی، بحران ریزگردها و بحرانهایی که بهوفور در برخی کشورها شاهد آن هستیم مثل توفانها، سونامیها. مثلا به مورد فیلیپین که همین یک سال و خردهای قبل دچار یک توفان شد، نگاه کنید. شما اگر چندی پیش به فیلیپین میرفتید هیچ مشکلی در کسری منابع و بودجه دولت نمیدیدید و هیچ موضوع حادی در اقتصاد آنها وجود نداشت. اما با یک سونامی که اتفاق افتاد و توفانهای عجیبی که در جزایر فیلیپین صورت گرفت یک دفعه کشور فیلیپین تبدیل به کشوری شد که به درخواست کمک مالی و امکانات امدادی نیازمند شد. پس هم بحرانهای طبیعی و هم بحرانهای مالی در کل دنیا باعث شد در دنیا تصمیاتی را بگیرند که اقتصادشان را در برابر برخی خطرات مقاوم کنند.
حالا این موضوع در کشور ما چگونه است؟
در این باره موضوعی که ممکن است کشور ما را تهدید کند این خواهد بود که مثلا یکباره اعلام کنند خرید و فروش نفت منتفی است. عین این موضوع را در کاهش قیمت نفت شاهد بودیم. در این صورت کشور اگر از قبل تمهیدات لازم در برابر این سناریوی دشمن را اتخاذ نکند نمیتواند پیشرفت کند. کما اینکه دشمن سعی میکند ابتدا اقتصاد یک کشور را هدف بگیرد و از این روشها استفاده کند. این سه عامل اساسی باعث شده ما رویکردی به نام اقتصاد مقاومتی در کشور اتخاذ کنیم . پایه و اساس اقتصاد مقاومتی در طول یکی دو دهه اخیر بنا شده و کشورهای دیگر نیز از همین راه بهره لازم را بردهاند. در کشور ما علاوه بر همه این مسائل باید بحث تحریمها را هم اضافه کنیم. مبنای کاملتر رویکرد اقتصاد مقاومتی در ایران چند وجه دارد که به نظر من در حوزه عملیات باید مبنای تصمیمات باشد.
چرا با اینکه کسی با اقتصاد مقاومتی مخالفتی ندارد، اما این امر هنوز به مرحله اجرای نهایی نرسیده است؟ مشکل اصلی کجاست؟ کدام مانع بر سر راه قرار دارد؟
یکی از موضوعات بسیار مهم در بحث اقتصاد مقاومتی که در ابلاغیه رهبر معظم انقلاب هم اشاره شده موضوع کاهش تصدیگری دولت در اقتصاد است. بررسی عملکرد اقتصادی خیلی کشورها در طول صد سال گذشته نشان میدهد هر جا دولتها حضور پیدا کردهاند ناکارآمدی اقتصادی موج زده است. ناکارآمدی اقتصادی ناشی از کاهش نرخ بازدهی و همچنین وجود فساد اقتصادی است که عدالت را در کشوری که مبنای آن اسلامی است بشدت تحتتأثیر قرار میدهد. بنابراین تجربه جهانی نشان داد دولتها باید به حوزه سیاستگذاری بیایند و عملیات اقتصادی را باید به بخش غیردولتی واگذار کنند که بتواند منافع اقتصادی کشور را که در نهایت منافع خودش میشود به حداکثر برساند. من فکر میکنم شاهبیت اقتصاد مقاومتی موضوع کاهش گستردگی حضور دولت در اقتصاد است که الان این موضوع خودش باعث ایجاد فساد در اقتصاد کشور هم شده است. موضوع دیگری که بسیار حائز اهمیت است توجه و گسترش اقتصاد دانشبنیان است. اقتصاد دانشبنیان یعنی ایجاد ثروت از محل دانش و علم و دانشی که به تجاریسازی تبدیل میشود. مثلا یک فرمولی رادر دنیا کشف میکنند که ممکن است در بخشهای مختلفی مورد استفاده قرارگیرد. به عنوان مثال در حوزه مواد غذایی، حفظ جنگلها، مبارزه با آفتها و غیره که این فرمول میلیاردها دلار قیمتگذاری میشود. به این میگویند اقتصاد دانشبنیان.
بسیاری از کشورها رویکرد اقتصاد مقاومتی را در نظام داخلی خود پیاده کردند و با همین روش توانستند در مقابل مشکلات احتمالی بایستند. به عنوان مثال کشور فیلیپین طوفان باعث شد تا رویه اقتصادی خود را تغییر دهد. ما نیز به دلیل وابستگی به نفت باید از این روش برای کاهش آن بهره ببریم. |
یک کشوری مانند هندوستان را در نظر بگیرید. کشور هندوستان الان رتبه اول تولید نرمافزار در دنیا را دارد و الان این کشور بیش از آن چیزی که ما از محل نفت درآمد داریم از تولید نرمافزار درآمد دارد. به عبارت بهتر دانش و تخصص را بهکار میگیرد و تولیدی انجام میدهد که ارتباطی با نفت و گاز و جنگل و دریا و این امکانات مادی هم ندارد بلکه درآمد از طریق دانش و علم است. محور دومی که مقام معظم رهبری در فرمایشات خودشان مطرح کردند اقتصاد دانشبنیان است که امروز حلقه اصلی توسعه اقتصادی در کشور است.
به نظر شما دلیل مطرح کردن این موضوع برای اقتصاد ایران چه بود ؟
این امر چند دلیل دارد. یکی اینکه کشور ما از مزیتهای نسبی استفاده نشده و چرخه خام فروشی هنوز در کشور تبدیل به چرخه کامل محصولات صنعتی و معدنی نشده است 40 سال دیگر نفت تمام است و همه کارشناسها این را اثبات کردهاند. حال اگر نفت تمام شود کشور چگونه میخواهد اقتصاد را راه ببرد؟ حتما باید مسیر جداگانهای برویم بنابراین به دلایل مختلف، امروز اقتصاد مقاومتی در رویکرد اقتصاد دانشبنیان که در ابلاغیه رهبر انقلاب آمده، یکی از محورهای تصمیمات میشود که این هم یک چالش اساسی و و رویکرد اساسی در اقتصاد کشور است.
اما اگر ما بخواهیم بگوییم چه کار کردیم من میخواهم بگویم دولت فعلی الان که دو سال است که از روی کار آمدن آن میگذرد تمرکز بیش از حد به حل مشکلات اقتصادی از منظر سیاست خارجی و مذاکرات هستهای را در سال ابتدایی فعالیت داشت. یعنی توجه به ساختار درونی، خیلی مبنای دولت نبوده و نگاه این بود که گره سیاست خارجی که باز شود، اثر مثبتش میآید و دیگر مسائل را هم در کنارش باز میکند در صورتی که اقتصاد ایران نشان داد اینطور نیست. من بارها گفتم و اینجا هم خدمت شما عرض میکنم: ما اگر امروز با آمریکاییها توافق کنیم و هیچگونه دغل و کلکی هم در رفتار آمریکاییها نباشد و تمام تعهدات خود را هم ایفا بکنند و همه کارها که انجام شود و ما هم تعهدات خودمان را ایفا کنیم، چند تا از مشکلات اقتصادی ما برطرف میشود؟ یکی بحث تحریم بانک مرکزی ما برطرف میشود. بعد تحریم فروش نفت خام ما برطرف خواهد شد، حمل و نقل دریا و کشتیرانی ما تسهیل میشود و مواردی ازاین قبیل است که اگر حل شود میتوانیم به مردم خبر بدهیم که ما رسیدیم به وضعیت سال 90 .
اما ما سال 90 رشد اقتصادی 8 درصد را داشتیم؟ آیا بهرهوری ما بالا بود؟ صادرات غیرنفتی ما چقدر بود؟ الان صادرات غیرنفتی ما 50 میلیارد دلار است که بیش از 60 درصد آن نفت است؛ چون ما مواد پتروشیمی صادر میکنیم که مشتقات نفت است. بنابراین راهکار ما این نیست که فکر کنیم اگر مذاکرات جواب داد و همه این موضوعات
حل شد ما به راهحل خواهیم رسید. کما اینکه تازه انتظارات بیش از حد را برای مردم ایجاد میکنیم چون الان ذهن مردم طوری شده که اگر مذاکرات حل شد تصور میکنند هفته آینده قیمت اجناس یک پنجم یا یک دوم میشود.
در همین حال یک سال که دولت تلاش کرد متوجه شد اینطور نیست و کشورهای مقابل ما هم به موضوع حرکت مذاکرات با حل مشکل اقتصادی ما براحتی تن نمیدهند و این یک اشتباه محاسباتی برای دولت بود که فکر میکرد در طی شش ماه موضوع مذاکرات حل میشود؛ کما اینکه الان طی دو سال است که حل نشده است. لذا نگاه دولت در سال دوم برگشت و معطوف به نگاه درونی اقتصاد شد که کاش این با تأخیر زمانی یکساله انجام نمیشد.
اعتقاد ما بر این است که 80 درصد مشکلات اقتصادی کشورها مربوط به ساختار درونی است و 20 درصد برای تحریمهاست. نمیگویم تحریمها بر وضع موجود اقتصادی کشور تأثیر ندارد حتما تحریمها تأثیر دارد و هر که میگوید تأثیر ندارد بحث غیرکارشناسی کرده، اما افق فراتحریم این است که اگر تحریمها برطرف شد میرویم به سال90. این دیگر مشخص است. پس ما میتوانیم وضعیت را بهبود ببخشیم؛ اما از محل هل دادن ظرفیتهای درونی اقتصاد. ولی اگر از درون توان نداشته باشیم تحریمها که برداشته شود، اقتصاد سر جای خود است و اتفاقی نمیافتد. این حفظ ساختار از درون به نظر در بخشهایی دارد عملیاتی میشود و به یک نگاه جدی معطوف شده، ولی نتیجه آثار رویکرد اقتصاد مقاومتی به دلیل اینکه زمانبر است با یک نگاه میان مدت همراه شده است.
یعنی باید به دولت زمان داد؟
بله . شما نمیتوانید ازرفع آثار تحریمهای اقتصادی در کوتاهمدت بگویید. اصلاح الگوی مصرف یکی دیگر از محورهای اقتصاد مقاومتی است که یک هفتهای و یکماهه انجام نمیشود. شما باید از زیرساختهای فرهنگی مدارس شروع کنید و به بچهها یاد بدهید که اگر میخواهید آدم اقتصادی در یک کشور توسعهیافته باشید باید هزینههایتان با درآمدتان بخواند. باید میزان تولیدتان با میزان مصرفتان همخوانی داشته باشد. اگر سرانه مصرف در کشوری بیشتر از تولید شد فاتحه آن کشور خوانده است. در ضربالمثلهایمان هم میگوییم کسی که خرجش بیشتر از دخلش شد، دیگر ورشکست است. لذا رابطه بین سرانه تولید و سرانه مصرف در اقتصاد، کشورها را وادار به تدوین و رعایت الگوی مصرف میکند. همچنین کاهش سهم نفت در بودجه عمومی که یکی از محورهای اقتصاد مقاومتی است یک شبه امکانپذیر نیست . اقتصاد بیمار ایران مثل فرزندی بوده که به سینه مادر وصل بوده و شیر میخورده حال شما میگویید دیگر خودت بدو و غذا بخور، یک سال میتوانی شیر بخوری، دو سال میتوانی شیر بخوری دیگر تا آخر عمر که نمیتوانی شیر بخوری. اقتصاد هم همینطور است. لذا کاهش گستردگی دولت در اقتصاد نیز میان مدت و بلندمدت است. رویکرد کاهش سرمایه دولت در اقتصاد هم همین است. در این زمینه دولت یکسری کارها را شروع کرده و مجلس هم خوشبختانه کارهای جدی انجام داده است. امروز اعتقاد ما این است که کشور ما در حوزه قوانین باید به سمتی برویم که قوانینی را که داریم را اجرا کنیم که اینها نیز بخشی از خلأهای مرتبط با حوزه اقتصاد مقاومتی است. به عنوان اگر دولت موظف است 20آییننامه بنویسد که فضای کسب و کار در اقتصاد کشور را بهبود ببخشد و این کار را نکند، اقتصاد کشور دچار یک چالش میشود. دیگر این موضوعات به تحریمها ارتباطی ندارد. مثال دیگر در این خصوص قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز است که الان 16 ماه از ابلاغ آن میگذرد، اما حدود 50 درصد آییننامههای آن نوشته نشده و وقتی شما آییننامه قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز نمینویسید چه اتفاقی میافتد؟ قانون معطل میماند.
مثال مشخصی دراین خصوص دارید؟
بله. مثلاً همین ماده 5 آن قانون را خدمت شما میگویم. ماده 5 قانون قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز این است که وزارت صنعت، معدن و تجارت موظف است کد شناسه و کد رهگیری را برای تمام کالاها ایجاد کند که از اسکلهها که مبادی ورودی کشور کالا به کشور محسوب میشود تا خردهفروشی که سوپرمارکت است آن کد اعتبارداشته باشد و وقتی به کالا نگاه میکنیم با آن کد شناسه متوجه شویم این کالا قاچاق است یا نه. الان 16 ماه میگذرد اما وزارت صنعت معدن و تجارت هنوز آییننامه این امر راننوشته و ابلاغ نشده است. حالا شما چگونه میخواهید با کالای قاچاق در کشور مبارزه کنید ؟میدانید ارزش کالای قاچاق چقدر است؟ ارزش کالای قاچاق بین 20 تا 25 میلیارد دلار است که اگر با دلار 3000 تومان هم در نظر بگیرید بیش از فروش نفت در کشور است. عین عبارتی که رهبر معظم انقلاب بکار بردند این بود که این عددها مبهوتکننده است. ما اگر جلوی همین قاچاق را بگیریم، تولید کلی تحرک پیدا میکند.
در بحث مالیات هم ما مرتب میگوییم کاهش سهم نفت در بودجه. چگونه میتوانیم سهم نفت را جایگزین بکنیم؟ یعنی نفت را نفروشیم چه چیزی را جایگزین آن کنیم؟باید به سراغ مالیات برویم. اما الان مالیات چه وضعیتی دارد.
به شما عرض میکنم ما امسال که دیگر به قول خودمان خودکشی کردیم، عدد مالیات در بودجه 94 شده 75 هزار میلیارد تومان. یعنی بالاترین عدد در طول تاریخ ایران. اما فرارمالیاتی ما 120 هزار میلیارد تومان است و عزم لازم برای کاهش آن وجود ندارد. از این دست مثالها زیاد است.
محمدحسین علیاکبری/ گروه اقتصاد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد