در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
از این جمله میتوان مستندهایی را نام برد که به شگفتیها و ناشناختههای فضا و کیهان میپردازند، سراغ تمدنهای باستانی و عجایب ساخته دست بشر میروند یا مثل همین مورد به ناشناختههای حیاتوحش و طبیعت پیرامون میپردازند. مستندهای حیاتوحش بخصوص برای مخاطبان شهرنشین که زندگی در کلانشهرها و مقتضیات دوران مدرن بین آنها و طبیعت فاصله انداخته و فرصت همجواری و آشنایی با دیگر موجودات زنده سیاره زمین را از آنها گرفته، همواره از محبوبیت خاصی برخوردار بوده و اقبال مخاطبان به این نوع از مستندها هرگز کم نشده است.
پیشرفت فناوری و افزونی روزبهروز امکانات کاوش در اقصی نقاط کره زمین، پیشرفت مداوم دانش و در این مورد خاص، علم فیزیولوژی، جانورشناسی، اکولوژی و البته همپای اینها پیشرفت روزافزون امکانات فیلمبرداری در سختترین و دشوارترین موقعیتها باعث شده که مستندهای حیاتوحش همواره تازگی و بهروز بودن خود را حفظ کند و در موضوعها و تمهای به ظاهر تکراری و پیشتر گفته شده بسیاری نکات تازه و جذاب برای مخاطب ارائه دهند و در کنار افزودن به دانش مخاطب، او را از حظ بصری و مواجهه با تصاویر و سوژههای چشمنواز که از کارکردهای اصلی هر نوع از سینماست بینصیب نگذارند. مستند قدیمی راز بقا که پخش آن از شبکه مستند سیما آغاز شده، ازجمله مستندهای حیاتوحشی است که در دوران خود توانسته بود اقبال تماشاگر را به دست آورد که با توجه به امکانات فیلمسازی و تصویربرداری و پژوهش در آن دوران، اثری است جذاب و دیدنی که تماشای مجددش همچنان لذتبخش است و خالی از لطف نیست. مستند راز بقا هر بار به سراغ بخشی از حیات وحش زمین رفته و گشت و گذاری علمی و در عین حال سرگرمکننده به یک اقلیم خاص از زمین داشته و به معرفی خصوصیات زیستمحیطی و گیاهی و جانوری آن میپردازد. این مستند جذاب و دیدنی با صدای خاطرهانگیز هوشنگ لطیفپور ازجمله برنامههای مستندی است که هرگز رنگ کهنگی به خود نمیگیرد و هر بار تماشایش برایمان تداعیکننده آن فضای جذاب و نوستالژیک سالهایی است که تنها با دو شبکه تلویزیونی دنیای بزرگ پیرامونمان را از دریچه صفحه سیاه و سفید و بعضا رنگی تلویزیون تجربه میکردیم.
یک مستند دیدنی
در نخستین قسمت از این مجموعه که به حیاتوحش منحصربهفرد استرالیا اختصاص دارد، کانون توجه کارگردان را زندگی کانگوروها از بدو تولد و شیوههای ادامه حیات این گونه زیبا تشکیل میدهد و البته در کنار آن نیمنگاهی به زندگی دیگر گونههای جانوری این قاره که منحصر به همین نقطه جغرافیایی است و برخورد و تعامل بومیان استرالیا با این جانوران وجود دارد و در پسزمینه به مهاجرت سفیدپوستان و نقش آنها در بقا یا انقراض این گونه جانوری خارقالعاده پرداخته شده است. استرالیا با وجود حیوانات عجیب و کمیابش مانند کوآلا، پلاتی پوس، پرندگان و خزندگان شگفتانگیز، بیشتر به واسطه کانگوروها ـ این پستانداران نادر و دوستداشتنی که ازجمله کیسهداران محسوب میشود ـ معروف است. البته باوجود جذابیتهای غیرقابل انکار این مستند قدیمی، نمیتوان انکار کرد که پیشرفتهای تکنیکی و فنی خارقالعاده مستندسازی در دو سه دهه اخیر منجر به ساخت مستندهایی با کیفیت و اثرگذاریِ بیشتر شده و مخاطب پیگیر و آشنا میتواند مستندهایی بهمراتب جذابتر و دیدنیتر درباره حیاتوحش به طور کلی و حیاتوحش استرالیا به طور خاص به یاد آورد.
یادی از یک دوبلور قدیمی
همین است که مخاطب امروزی هنگام تماشای این مستند، شاید گرد کهنگی و غبار زمان را بر آن احساس کند و فیلم را از جنبههای مختلف فنی و تکنیکی اندکی قدیمی و آماتوری حس کند، اما اگر تماشای مجدد این مجموعه برای مخاطب ایرانی همچنان از لطف و جذابیت انکارناپذیری برخوردار است، دلیل را پیش و بیش از هر چیز باید در دوبله این مستند و شیوه گویندگی راوی ایرانی آن جستجو کرد. در واقع شاید اصلیترین دلیل و توجیه پخش مجدد و تماشای مجدد این مجموعه مستند در حالی که طی این مدت، مستندهای مختلفی با جذابیتهای فنی و تکنیکی غیرقابل قیاس ساخته شدهاند، حس نوستالژیک و مبتنی بر خاطرهای باشد که صدای هوشنگ لطیفپور به عنوان راوی مجموعه در مخاطب میانگیزد.
واقعیت این است که دلیل جذابیت بسیاری از مستندها و فیلمهای خارجی و سریالهای تلویزیونی دهه 60 برای ما ایرانیها را باید در شیوه دوبله و جذابیتهای خاص و ویژه صداهایی دانست که این برنامهها را زینت میبخشید. میتوان گفت بازگشت به بیش از دو دهه قبل و تماشای مستندی کم و بیش قدیمی و کهنه، بهانهای است برای شنیدن دوباره این صداهای خاطرهانگیز و نوستالژیک که هریک به نوعی در ساختن و پیریزی حافظه شنیداری ما نقش بازی کردهاند.
یکی از این صداهای خاطرهانگیز که به عنوان راوی، تصاویر این مجموعه مستند را همراهی میکند، صدای دوستداشتنی و جذاب «هوشنگ لطیفپور» است که متاسفانه و به دلایلی ازجمله دوری درازمدت از وطن، تنوعی در نقشگوییهایش آنچنان که شایسته او بود وجود ندارد و همین مستند در کنار یکی دو کار دیگر مثل گویندگی کارتون قصه باغ گلها (خپل) و روایت متن مجموعه تلویزیونی داییجان ناپلئون (ناصر تقوایی)، غنیمتهایی برای شنیدن صدای این گوینده توانا و مسلط است.
ازجمله شاخههای مهم و البته دشوار هنر گویندگی، اجرای گفتار متن مستندهای تلویزیونی است و هر یک از گویندگان بزرگ و باسابقه گفتار متن مانند غلامعلی افشاریه و ناصر ممدوح و حسین باغی و پرویز بهرام و خسرو شمشیرگران تا گودرزی طائمه و عطاءالله کاملی و احمد رسولزاده و اکبر منانی و داوود نماینده و ... با توجه به جنس و ویژگیهای صدای خود و از سوی دیگر مولفهها و ویژگیهای مستندی که گویندگی متناش را برعهده داشتهاند، توانستهاند آثاری ماندگار، دیدنی و البته شنیدنی از خود به جا بگذارند.
صدای ناصر ممدوح، غلامعلی افشاریه و داوود نماینده روی مستندهای علمی، صدای پرطنین باغی و شمشیرگران روی مستندهای تاریخی و سیاسی، صدای گرم رسولزاده، منانی و کاملی روی مستندهای باستانشناسی و تاریخی و... هر یک به نوبه خود نهتنها به جذابیتهای این آثار افزودهاند بلکه گاه توانستهاند با ایفای نقشی بسزا در شاکله و کلیت فیلم نقشی موثر در جهتدهی نگاه تماشاگر و میزان و شدت ارتباط او با داستان ایفا کنند. در این مسیر، هوشنگ لطیفپور ازجمله بهترینها و قدرتمندترینهاست.
خلاقیت های لطیف پور
او ازجمله گویندگان مسلط و باسابقهای است که تنها به روخوانی متن ترجمه شده اکتفا نمیکردند و بیش از هر چیز سعی در کوبیدن مهر شخصی خود بر اثر و جهتدهی به نگاه و دید تماشاگر داشتند. صدای متین و موقر و البته مهربان و صمیمی او در ابتدای هر قسمت سریال معروف ناصر تقوایی، نهتنها مخاطب را با خلاصهای از آنچه در قسمتهای قبل رخ داده مطلع میکند، بلکه مهمتر از آن در حال فضاسازی، معرفی و حتی گاه جهتدهی به لحن اثر و در میان گذاشتن خلقیات و درونیات شخصیتها با مخاطب است. همچنان که مجموعه انیمیشن قصه باغ گلها (خپل)، همچون بسیاری از دیگر انیمیشنهای دهه 60 وابسته به صدای لطیفپور است که به عنوان مهمترین دلیل و مولفه باعث پایداری خاطره این انیمیشن در ذهن آنهایی شده است که در دهه 60 مخاطب این آثار بودند. شاید به نظر برسد حضور مولفبار یک گوینده و دوبلور در یک اثر تنها منحصر به آثار داستانی است و چنین ویژگی را نمیتوان در فیلمهای مستند سراغ گرفت، اما مستندهایی مثل همین مستند مورد بحث و به طور کلی مستندهایی با موضوع حیاتوحش و زندگی جانوران به دلیل تمرکز بر زندگی یک جاندار و ترسیم مراحل مختلف زندگی و فعالیتهای منحصر به فردش میتواند ابعاد دراماتیک قدرتمندی داشته باشد و اصولا مستندهای حیاتوحش موفق آنهایی هستند که با موضوع خود همچون یک درام با پیرنگ، تم و طرح و توطئه مشخص برخورد میکنند و حتی تلاش در شخصیتپردازی جانور، تمرکز بر ویژگیهای فردی او و معرفی او به تماشاگر دارند.
مستند مورد بحث را میتوان با اندکی اغماض از این دسته تلقی کرد و در چنین شرایطی است که یک گوینده کاربلد میتواند ردپای شخصی خود را بر جای بگذارد و حتی از مسیر روایت متن نقشی مولفوار در اثر داشته باشد.
در این مسیر، مستند مورد بحث ازجمله بهترینهای دوبله آثار مستند در تاریخ دوبلاژ تلویزیون است. لطیفپور با اجرای مسلط و صمیمی خود از همان ابتدا با فضاسازی و لحن ویژه خود فیلم را از سطح یک مستند خشک علمی تا حد یک اثر دراماتیک داستانی ارتقا میدهد و با تغییر لحنهای مداوم و متناوب روی صحنههای مختلف و گونههای مختلف جانوری حس و حال یک اثر گرم داستانی را به مخاطب منتقل میکند.
برخلاف مثلا صدای محکم و کم و بیش سرد و پرصلابت داوود نماینده به عنوان یکی از استادان مستندگویی که بیشتر سعی در فاصلهگذاری بین مخاطب و سوژه دارد، صدا و شیوه اجرای لطیفپور در مسیری مخالف، سعی در انتقال حسی از نزدیکی و خویشاوندی با طبیعت و حیاتوحش را ایجاد میکند و در کنار معرفی سوژه که کارکرد اصلی روایت روی تصاویر محسوب میشود، حسی از رفاقت با جانور و دلنگرانی به او و مهم جلوه دادن سرنوشتاش بر کار میافزاید و در یک کلام بیننده را وارد دنیای فیلم و همذاتپنداری با جهان اثر میکند.
به نظر میرسد در مستندهایی از این دست که تصاویر بار اصلی انتقال مفاهیم و اطلاعات را بر دوش دارند، تکرار مجدد همان اطلاعات توسط راوی، نکته اصلی و بنیادینی به اثر نمیافزاید و در چنین شرایطی است که هنرمندی و مهارت یک گوینده میتواند در کنار آن اطلاعات و دادههای تکراریِ شفاهی، جنبهای هنرمندانه و نو به اثر ببخشد و از این طریق حتی آنهایی را که میانهای با این گونه از این مستندها ندارند ترغیب به تماشا و پیگیری کند.هوشنگ لطیفپور، دوبله را اواسط دهه 1330 به عنوان مدیر دوبلاژ آغاز کرد و علاوه بر راز بقا، راوی سریال داییجان ناپلئون و کارتون قصه باغ گلها (خپل) بود. ازجمله فیلمهای شاخصی که او مدیریت دوبلاژ آنها را برعهده داشته است میتوان به جولیوس سزار، زنگها برای که به صدا درمیآید، آیا برامسس را دوست دارید؟، توتفرنگیهای وحشی و آثار بسیار دیگری اشاره کرد.
مسعود ثابتی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: