در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شبکه اول
«تبریز در مه» ساخته محمدرضا ورزی که جمعه شبها روی آنتن این شبکه میرود از جمله مجموعههای تکراری فصل بهار بود که به دورهای مهم از تاریخ معاصر ایران پرداخته است. دورهای که ستارخان و باقرخان پرچم مشروطه خواهی را در تبریز برافراشته و به دنبال ساقط کردن حکومت قاجار بودند. ورزی که خود علاقه زیادی به ساخت آثار تاریخی دارد، در تبریز در مه تلاش زیادی برای به تصویر کشیدن وقایع این دوره داشته و تا حدود زیادی هم در انجام آن موفق شده است. البته وی اندک تغییراتی هم در این باب انجام داده و داستانکهایی را به قصه اصلی اضافه کرده که با توجه به چند قسمتی بودن این مجموعه طبیعی هم به نظر میرسد.
شبکه سوم
این شبکه نیز دو مجموعه نقطه سر خط، ساخته سعید آقاخانی و دردسرهای عظیم به کارگردانی برزو نیکنژاد را دوباره روی آنتن برد که هردو آنها در پخش اولیه خود در پربیننده بودنشان اشتراک داشتهاند. اولی داستان یک کارمند اداره دولتی است که با مشکل نداشتن مسکن روبهرو بوده و درست به هنگام گرفتن وام مسکن حکم بازنشستگیاش آمده و با مشکلات زیادی مواجه میشود. یک کمدی ساده و دلنشین با قصهای از مصطفی کیایی و سعید جلالی که بشدت متکی بر کمدی کلامی بوده و کمتر به سمت کمدی موقعیت رفته است. برای مثال میتوان به برخی لطیفههای پیامکی آن ایام (۱۳۹۰) اشاره کرد که در بسیاری لحظات از دهان بازیگران کار شنیده میشود. بخش مهمی از بار کمدی این مجموعه بر دوش حمید لولایی و علی صادقی است که مریم سعادت و مرجانه گلچین نیز مکملهای خوبی برایشان هستند. بخصوص سکانسهایی که دو تای اول در آن حضور دارند با توجه به شناخت متقابل آنها از بازی یکدیگر کیفیت بسیار خوبی داشته و بخوبی مخاطبان خود را میخنداند. دردسرهای عظیم که سال گذشته پخش شده و این روزها سری دوم آن در ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه سوم سیما رفته، اواخر اردیبهشت ماه در جدول پخش قرار گرفته است. کاظمیپور و جلالی به عنوان نویسندگان فیلمنامه در دردسرهای عظیم به جای رفتن به سمت فانتزی و فضاهای اینچنینی، مضمونی به روز را انتخاب کرده و شخصیتهای خود را نیز از دل جامعه بیرون کشیدهاند. برای مثال میتوان به «لطیف» به عنوان شخصیت مرکزی کار اشاره کرد که با معضلی به نام بیکاری مواجه بوده و در رشته تحصیلیاش (سینما) کاری درخور توجه پیدا نکرده است. یا میرزاده که کارگاه داشته و به واسطه واردات اجناس خارجی ورشکسته شده و به رانندگی مشغول است. همینطور دوست لطیف که به فروش دی وی دی سرچهارراهها مشغول بوده و شغل مشخصی ندارد! این دو در عین حال ریتم خوبی به قصه خود داده و ماجراهای مختلفی را در دل داستان اصلی تعریف کردهاند، بیآن که کلیت کار دچار آشفتگی و بینظمی شود. دردسرهای عظیم همچنین از شخصیتهای با هویت و به اصطلاح شناسنامهداری بهره گرفته که بخوبی مخاطب را با خود همراه کرده و تا به آخر نگه میدارد. لطیف، نمونه استاندارد یک قهرمان دوست داشتنی با همه ضعفها و قوتهایش است که برای مخاطب کاملا ملموس به نظر میرسد. همینطور فرحان که از بالا به پایین سقوط کرده و با دوباره زنده شدنش در گورستان اتومبیل به درک تازهای از زندگی رسیده و دچار تغییر و دگرگونی دلچسبی میشود. در کنار اینها نمیتوان از بازیهای درخشان مهدی هاشمی، جواد عزتی و مریم سعادت هم بسادگی گذشت که در جان بخشیدن به شخصیتهای خلق شده نقش چشمگیر و تاثیرگذاری داشتهاند.
شبکه تهران
این شبکه نیز در بهار امسال بازپخش تعدادی از قسمتهای مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را در دستور کار قرار داد؛ مجموعهای با داستانهای مجزا با محوریت کیفر و پاداش الهی که در تاروپود قصههایش تنیده شده است. قسمتهای جدیدتر این مجموعه در قیاس با سالهای قبل کیفیت بهتری پیدا کرده و بسیاری از ضعفهای مربوط به فیلمنامه تا حدود زیادی رفع شده است. «مار و پله» ساخته محسن یوسفی که خرداد ماه روی آنتن این شبکه رفته، دیگر مجموعه بازپخشی است که اواسط دهه 70 تولید شده است. مار و پله داستان مرد جوانی است که از پرداختن مالیات شرکتش که سودده هم هست، سر باز زده و هر بار به بهانهای از زیر بار پرداخت آن شانه خالی میکند. این در حالی است که همسر او خود یکی از کارمندان اداره مالیات است و همواره روی این موضوع تاکید دارد. فرار مرد از مالیات تنشهایی را وارد خانه و خانواده کرده که اساس داستان مار و پله را تشکیل میدهد. از نقاط قوت این مجموعه میتوان به حضور دانیال حکیمی، عبدالرضا اکبری و زیبا بروفه در نقشهای اصلی آن اشاره کرد که تماشای چهره بسیار جوانتر آنها در قیاس با امروز برای مخاطبان میتواند جذابیتهای فراوانی داشته باشد.
شبکه افق
شبکه افق نیز در فصل بهار به بازپخش مجموعه جذاب و تماشایی لبه تاریکی پرداخته که سالها پیش روی آنتن رفته و میتواند برای مخاطب امروزی تلویزیون جذابیتهای خاصی داشته باشد. بخصوص آن که لبه تاریکی از درونمایهای سیاسی برخوردار بوده و حالت افشاگرانه نسبت به سیاستهای کشورهای غربی در زمینه انرژی هستهای داشته است. بازیهای درخشان دو بازیگر مرد نقش اول لبه تاریکی در کنار قصه روان و خوش ریتمش را میتوان مهمترین نقاط قوت کار به حساب آورد که در عین حال دوبلهای فوق العاده آن را کامل کرده است.
شبکه آیفیلم
شبکه آیفیلم از همان ابتدای تاسیس، بازپخش مجموعههای قدیمی ایرانی را در دستور کار خود قرار داده و سیاستهای کلی خود را حول این محور تعریف کرده است. در حقیقت آیفیلم شبکهای است با کمترین میزان تولید که براساس تقاضاهای مخاطبان خود به بازپخش آثار محبوب سه دهه گذشته میپردازد. از جمله مجموعههای شاخصی که در فصل بهار امسال بازپخش شده میتوان به سری سوم کلانتر به کارگردانی شامحمدی، آرایشگاه زیبا، همه بچههای من و آب پریا از ساختههای مرضیه برومند و بزنگاه اثر رضا عطاران اشاره کرد که تقریبا همگی آنها در زمره پربینندهترینهای تلویزیون در سالهای اخیر قرار گرفتهاند. در کلانتر با چند داستان مجزا که تنها شخصیتهای ثابتش خود سروان و همکارانش هستند، مواجه هستیم که با ریتمی نسبتا کند به تصویر کشیده شدهاند؛ موضوعی که به این مجموعه لطمه وارد کرده و در پارهای مواقع بینندگانش را نیز خسته میکند. مرضیه برومند بدون شک یکی از محبوبترین کارگردانهای تلویزیون است که همواره آثارش به واسطه قصههای جذاب و سادگی در پرداخت با استقبال عموم مردم مواجه شده است. سه مجموعه یاد شده که یکی در اواخر دهه ۶۰ و دوتای دیگر در دهه ۸۰ و ۹۰ تولید شدهاند، شمای کاملی از سبک کاری برومند به مخاطب داده و شناخت کاملتری به آنها در این رابطه میبخشد. همه بچههای من داستان استاد زبانشناسی دانشگاه (پوران نوریان) است که ازدواج نکرده و بخش مهمی از بار مشکلات خواهر و برادر خود را به دوش میکشد. او نمونه یک زن تمام عیار ایرانی است که در عین برخورداری از تحصیلات عالیه از سنتهای ایرانی هم غافل نشده و همواره خود را در قبال خانوادهاش مسئول میداند. گرمای موجود در قصه و روابط میان شخصیتها نقطه قوت همه بچههای من است که از بازیگران مناسبی هم برای ایفای نقشها بهره گرفته است. برای مثال میتوان از مهرانه مهینترابی در نقش پوران یاد کرد که ریزه کاریهای نقش را به بهترین شکل از کار درآورده و بده بستانهای فوقالعادهای هم با بازیگران مقابل خود دارد. آب پریا هم در راستای علاقه همیشگی برومند به فضاهای فانتزی است که در آن چند فرشته به زمین آمده و برای رهایی آب پری از چنگال دیو تلاش میکنند. برومند در این مجموعه دست روی موضوع حساس بحران کمبود آب که در ایران همیشه وجود داشته، گذاشته و سعی در انتقال پیام خود به مخاطبان کم سن و سالترش دارد. او در این راه هم تا حدود زیادی موفق بوده چرا که زبان کودکان و نوجوانان را میشناسد و به شکل زیرپوستی پیام خود را به آنان انتقال میدهد. رضا عطاران هم در بزنگاه سراغ موضوع اعتیاد رفته و به شکلی غیر جدی به آن پرداخته است.
قسمت نخست بزنگاه را میتوان جذابترین بخش آن به حساب آورد که شوخیهای آن کاملا برای مخاطب ایرانی آشنا و ملموس به نظر میرسد. ستاره اصلی این مجموعه بدون شک خود رضا عطاران است که یک کمدی کاملا به سبک و سیاق خودش ساخته و شخصیتهایی با مولفههای آشنای کارهایش خلق کرده است. از صابر و نادر گرفته تا توفیق و همسرش که تماما رنگ و بوی بومی دارند. در عین حال بزنگاه در لایههای زیرین خود تلخیهای فراوانی دارد که مخاطب را درگیر خود میکند بدون آن که تحمیلی به نظر برسد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: