بخشی از عوامل پیدایی این مشکل، ناشی از ماهیت اعتیاد و بخشی نیز به دلیل شرایط اقتصادی حاصل از آن است؛ در حالی که نمیتوان از میل معتادان در شرایط وابستگی به مواد به رها و یله بودن و پرهیز از اعتراضات اطرافیان و خانوادهها در این باره نیز چشم پوشید.
همین عوامل است که فرصت و توان خدماترسانی به جمعیت هدف را تحت تأثیر قرار میدهد که البته این موضوع نباید توجیهی بر خدماترسانی اندک به معتادان بیخانمان باشد. واقعیت این است که امروزه با این عده برخوردهای سخت و شدیدی میشود و حتی عدهای از مردم در این زمینه از مسئولان مطالبههایی دارند؛ اما باید در نظر داشت تجارب زیاد بینالمللی نشان داده راه صحیح برخورد با معتادان بیخانمان نه برخوردهای سفت و سخت، بلکه ارائه خدمات مناسب و بهنگام به آنان در محلهای تجمعشان است، جایی که این خدماترسانی هدفی دوگانه مییابد، هم بخشی از نیازهای اصلی و اساسی آنها را برطرف میکند و هم میتواند در مقام نوعی انگیزه یا برانگیزان برای حضور و ورود این قشر گریز پا به مراکز درمان و کاهش آسیب باشد.
در این زمینه البته علاوه بر تجارب دیگر کشورها، تجربه چند سال گذشته در کشورمان نیز بخوبی گواه بیکفایتی و پرهزینه بودن برخوردهای صورت گرفته با پدیده بیخانمانی و معتادان بیخانمان است. این که برای کنترل و کاستن از حجم پر شتاب پدیده بیخانمانی در معتادان چه میتوان کرد از حوصله نوشتار حاضر بیرون است، اما نمیتوان در این باره به چند اصل بدیهی اشاره نکرد.
پذیرش پدیده بیخانمانی و معتادان خیابانی است. باید قبول کنیم شرایط موجود، خواه ناخواه عدهای از معتادان را روانه خیابان و آنها را بیخانمان میکند. فقر خانواده ها، بیکاری و دهها عامل اقتصادی و اجتماعی دیگر در این باره موثرند؛ عواملی که رفع آنها خارج از حیطه عمل مسئولانی است که در حوزه مواد مخدر یا درمان اعتیاد فعالیت دارند. پذیرش این که معتاد بیخانمان نیز انسانی است همچون همه ما با نیازهایی ویژه که باید برای خدماترسانی به او در محلهای تجمعش عمل کرد، به درک وضعیت او و نیز به فهم موضوع از بعدی کلانتر کمک شایانی میکند.
مردم در درجه اول و مسئولان در درجه بعد باید بدانند بیخانمانی را با جمعآوری و پاکسازی نمیتوان رفع و رجوع کرد. هزینههای کلان چند سال اخیر اعم از هزینههای ساخت و ساز اردوگاهها یا به اصطلاح مراکز نگهداری و درمان و هزینههای گزاف اعلام شده برای خدماترسانی و... در کنار بیحاصلی مجموع اقدامات انجام شده مبین ضرورت این تغییر نگاه است.
به منظور ارائه و عرضه خدمات به معتادان بیخانمان، دستگاههای مسئول وظیفه تسهیلسازی مسیر را برای موسسات و بخش مردمی و غیردولتی دارند. تجربههای خوبی که در یکی دو سال گذشته فارغ از همه ابعاد تبلیغی در شهر تهران صورت گرفته است (تجربههایی چون سین هشتم سرپناه، توزیع غذا میان بیخانمانهای شهر تهران در سطح وسیع از سوی موسسات مردم نهاد و نیز خدمات سیار کاهش آسیب) نشاندهنده این توان در بخش غیردولتی است. اگر دستگاههای دولتی مسئول تنها همین فعالیتها را به شکلی حمایت کنند که به گسترش حجم و حوزه عمل آنها منجر شود شاید بتوان با روشهایی کمهزینهتر، سودبخشتر و مورد اقبال بیشتر از طرف جمعیت هدف، مشکل بیخانمانی معتادان را تا حد زیادی کنترل کرد. چنین باد!
دکتر فرید براتیسد / روانشناس سازمان بهزیستی کشور
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد