علی تقی‌پور، تهیه‌کننده سریال «جاده قدیم»

سرگرمـی و آموزش در فضایـی مفرح

نعمت، زینت و طینت روستایی‌هایی هستند که «جاده قدیم» آنها را راهی تهران کرده است؛ نقی معمولی و خانواده‌اش هم در اولین قسمت پایتخت گرفتار مناسبات پیچیده کلانشهر تهران شده بودند، اما بعدها در قسمت‌های دوم و سوم آنها را در جغرافیایی که به آن تعلق دارند، دیدیم و تا حدی با شکل و شیوه زندگی مردم مازندران آشنا شدیم. این آدم‌ها جزو معدود کسانی هستند که از جمعیت بزرگ اقوام ایرانی به انبوه سریال‌های تلویزیونی راه یافته‌اند.
کد خبر: ۸۰۲۱۹۶
بازتاب فرهنگ ایرانی در آثار نمایشی

به گزارش جام‌جم، بخش قابل توجهی از سریال‌های تلویزیون در تهران ساخته می‌شوند .در برخی از این آثار داستان آدم‌های ساکن شهرستان‌ها هم به تصویر کشیده می‌شود. این در حالی است که سرزمین پهناورمان به جز شهرنشینی دو نوع سکونت دیگر اعم از روستانشینی و کوچ‌نشینی را در خود دارد و هر کدام از این گروه‌های جمعیتی شیوه معیشت خاص خود را دارند که از دامپروری و کشاورزی تا مشاغل صنعتی و خدماتی را شامل می‌شود. به جز این، قومیت‌های متنوع، فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌ها، جغرافیای متنوع و اقوام و ملیت‌های مختلف در این سرزمین، دارایی عظیمی برای ساخت سریال‌های متنوع تلویزیونی محسوب می‌شود؛ دارایی عظیمی که تا امروز چندان به آن توجه نشده است.

جذابیت داستان‌هایی درباره زندگی در پایتخت، هزینه بالای ساخت سریال در شهرستان‌ها، عدم‌شناخت فیلمنامه‌نویسان از فرهنگ‌ها و اقوام ایرانی، نگرانی از اعتراضات مردمی و احتمالا موارد دیگری دست به دست هم می‌دهند که سازندگان سریال‌های تلویزیونی ماندن در تهران و طرح قصه‌هایی از مسائل پایتخت‌نشین‌ها را به انبوه داستان‌های بومی و شخصیت‌های روستایی و عشایری ترجیح بدهند، اما حقیقت‌های قابل استناد هیچ کدام از نکات ذکر شده را تاکید نمی‌کنند.

قصه‌های ناشناخته

علت نپرداختن به سوژه‌هایی در باره اقوام ایرانی و شهرستانی‌ها را باید جای دیگری جستجو کرد و نظر کارگردان‌های آثار نمایشی را در این باره پرسید. از نگاه سعید سلطانی که سریال‌هایی چون پس از باران، خانه‌ای در تاریکی و ستایش دو را در خارج از تهران و سریال‌هایی چون مامور بدرقه را در پایتخت ساخته است، فضاهای روستایی و عشایری جذابیت‌های بصری قابل توجهی در اختیار کارگردان‌ها قرار می‌دهند اما آنچه در موفقیت یک سریال اهمیت دارد، داستان آن است.

وی در این باره تاکید کرد: تا وقتی فیلمنامه درست و جذابی برای فضاهای روستایی یا برای شهرهایی جز تهران نوشته نشود، نمی‌توان انتظار داشت اثر قابل توجهی ساخته شود و برای شکل‌گیری چنین قصه‌ای باید فیلمنامه‌نویسان شناخت و تجربه کافی از فضاهای روستایی داشته باشند و آثاری مطابق ذوق و سلیقه مخاطب بنویسند.

بی‌شک همچنان که فیلمنامه پایه و اساس یک اثر نمایشی محسوب می‌شود، مسائل و دشواری‌ها هم می‌تواند از مرحله نگارش آغاز شود. مسعود بهبهانی‌نیا که نگارش فیلمنامه‌هایی چون نرگس، خاک سرخ و کیمیا را در کارنامه دارد، ناآشنایی نویسندگان با زندگی خارج از کلانشهرها و مناسبات زندگی اجتماعی در اقوام ایرانی را می‌پذیرد و معتقد است با شناخت سطحی نیز نمی‌توان فیلمنامه‌های موفق خلق کرد.

به اعتقاد بهبهانی‌نیا، پیش‌نیاز نگارش هر فیلمنامه‌ موفقی، آشنایی دقیق و کسب تجربه‌های شخصی توسط نویسنده است، اما متاسفانه فیلمنامه‌نویسان فعلی کشور به دو دلیل از کسب تجربه و آگاهی درباره اقوام ایرانی محروم شده‌اند؛ یکی تنبلی خودشان و دوم کم بودن تعداد نویسندگان خوب.

وی در این‌باره توضیح داد: نویسندگان ما همیشه درگیر نگارش آثار به‌روز و سفارشی هستند. آنها فرصت و امکان حضور در مناطق کشور و شناخت فرهنگ‌ها و اقوام مختلف را ندارند؛ در حالی که کشورمان با طبیعت چهارفصل و فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌هایش مملو از موضوعات جذابی است که می‌توان به آنها پرداخت.

این فیلمنامه‌نویس کم‌کاری برای تربیت فیلمنامه‌نویس را از جمله مواردی می‌داند که شرایط کنونی را موجب شده است و در این زمینه پیشنهاد می‌کند شرایطی فراهم شود که نویسندگان مجرب، افراد مستعد و تازه‌کار را به عنوان دستیار در کنار خود داشته باشند تا زمینه انتقال تجربیات فراهم شود، حتی در این زمینه می‌شود از نویسندگان و نیروهای بومی در مراکز استان‌ها نیز بهره برد تا به مرور زمینه رشد آنها نیز فراهم شود.بهبهانی‌نیا بعد از خاک سرخ که ابراهیم حاتمی‌کیا آن را کارگردانی کرده، یک بار دیگر در سریال کیمیا که این روزها مراحل تولید را پشت سر می‌گذارد، به خرمشهر و مردم آن پرداخته است. این شیوه‌ای است که می‌تواند توسط دیگر فیلمنامه‌نویسان هم جدی‌ گرفته شود و به عبارتی هر نویسنده در آثارش به قومیت و جغرافیایی بپردازد که از آن شناخت دارد.

تاثیرات کمبود بودجه

تمرکز ساخت سریال‌های تلویزیونی در پایتخت، علاوه بر محدودیت‌های داستانی، مضمونی و محدودیت‌های بصری مسائل دیگری را نیز در پی دارد که از آن جمله می‌توان به دوری مخاطبان شهرستانی از تلویزیون اشاره کرد. بهبهانی‌نیا که علاوه بر فیلمنامه‌نویسی در رشته جامعه‌شناسی نیز تحصیل کرده، بر این عقیده است که در دهکده جهانی، رسانه‌ها در حال از بین بردن خرده‌فرهنگ‌ها هستند و آرام‌آرام آداب و رسوم، گویش‌ها و آیین‌ها در حال نابودی است و یکسان‌سازی ناشی از نفوذ و عملکرد رسانه‌ها سبب شده که یا مردم به شرایط تازه تن در دهند یا احساس بیگانگی داشته باشند.

وی در این باره توضیح داد: در شرایط فعلی مساله بودجه به شکل آزاردهنده‌ای دست مدیران را برای ساخت سریال‌ در شهرستان‌ها بسته است و تب آنتن سبب شده سریع‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین موضوعات، برای ساخت انتخاب شود. اعزام گروه‌های تولید به شهرستان‌ها نیازمند امکانات و بودجه‌ای است که شاید این روزها خیلی مهیا نباشد، اما باید در نظر داشته باشیم این روند طی زمان می‌تواند مخاطب شهرستانی را از رسانه ملی دور کند.به اعتقاد این نویسنده، آثاری که در شهرستان‌ها تولید شده مانند آنچه فریدون حسن‌پور در شمال کشور ساخته، عمدتا به خواست و قومیت سازندگان اثر ارتباط داشته و مدیران تلویزیون باید در این زمینه برنامه‌ریزی و استراتژی دقیقی داشته باشند.

اسماعیل عفیفه، تهیه‌کننده باسابقه تلویزیون که هم آثاری در تهران و هم در شهرستان‌ها تولید کرده است، بر دشواری کار در شهرستان‌ها تاکید می‌کند و علت آن را تمرکز امکانات و نیرو در تهران می‌داند.

طبیعی است یافتن موضوعات و ایده‌های جذاب در شهرها و روستاهایی که شناخت زیادی درباره فرهنگ آنها وجود ندارد، تحقیق و پژوهش میدانی، انتقال گروه‌های تولید از تهران به شهرستان‌ها و برخی مسائل دیگر سبب می‌شود ساخت یک اثر در شهرستان‌ها ساده نباشد، اما عفیفه این مساله را یک ضرورت دانست و گفت: یکی از راهکارهای بسیار تاثیرگذار در تقویت وحدت ملی نمایش زندگی همه مردم ایران در سریال‌های تلویزیونی است. این کار دشواری‌های خودش را دارد، اما بخشی از آن به خود تولیدکنندگان برمی‌گردد و باید بتوانیم بر نبود نیرو و امکانات و سایر دشواری‌های تولید در شهرستان‌ها فایق آییم و بخش دیگر هم به هزینه ارتباط دارد که مدیران رسانه ملی باید آن را مدنظر قرار دهند.

این تهیه‌کننده به استفاده از نیروهای بومی و شهرستانی اعتقاد دارد، اما در عین حال از ضعف‌های تکنیکی و اجرایی نیز غافل نبوده و در این باره گفت: همواره سعی کرده‌ام از نیروهای بومی در تولید سریال‌هایی که در شهرستان‌ها ساخته‌ام استفاده کنم، اما در همه زمینه‌ها افراد متخصص حرفه‌ای در شهرستان نداریم و دست‌کم باید عوامل کلیدی را از تهران به شهرستا‌ن‌ها ببریم. جلب همکاری نیروهای شهرستانی در کنار حرفه‌ای‌ها به مرور می‌تواند منجر به تمرکززدایی شود و آرام‌آرام آثاری که به صورت مستقل در مراکز استان‌ها تولید می‌شود، قابل پخش از شبکه‌های سراسری خواهد بود.

به اعتقاد این تهیه‌کننده، ارائه پیشنهادهای تشویقی به لحاظ مالی و معنوی توسط صداوسیما می‌تواند زمینه را برای ساخت آثار تلویزیونی در شهرستان‌ها فراهم کند و نمایش آثار ارزشمند و باکیفیت درباره کردهای ایرانی، عرب‌های جنوب کشور، مردم سیستان و بلوچستان و دیگر اقوام چنان وحدت ملی را تقویت خواهد کرد که از هر سرمایه‌ای ارزشمند‌تر خواهد بود.

این نکات و این ضرورت‌ها را تهیه‌کننده‌ای مطرح می‌کند که تولید سریال در مسیر زاینده‌رود را در کارنامه دارد .

آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها