اگر بخواهیم نگاهی به کارنامه 2 دهه اخیر نیما مسیحا بیندازیم، نقاط درخشانی در آن خواهیم دید. او خواندن را از سال ٧٠ با عضویت درگروه کر تالار وحدت به عنوان وکالیست تنور آغاز کرد. زیرنظر استادانی همچون حسین سرشار، آواز کلاسیک و از مرحوم گرگین موسیسیان، تئوری موسیقی را آموخت و سپس با توصیه استادان خود مبنی بر این که صدای او قابلیت سولیست بودن را دارد در ژانر پاپ کلاسیک فعالیت خودرا به صورت انفرادی آغاز کرد.
آشنایی با مرحوم استاد بابک بیات در سال ٧٧ نقطه عطفی در کارنامه کاری او شد که به پدید آمدن آثار زیبایی همچون «پروانگی» (فیلم سینمایی دستهای آلوده به کارگردانی سیروس الوند) و 2 قطعه «رگبار» و «نازنینم خداحافظ» و آلبوم «توهم» انجامید. نیما مسیحا در این سالها با صداوسیما نیز همکاری گستردهای داشته است و از شاخصترین کارهای او میتوان به قطعه «قحطی خورشید» و پوئم سمفونی «هم حصار» هر دو ساخته امیربکان اشاره کرد. قحطی خورشید، نخستین کاری بود که به صورت پاپ کلاسیک در صدا و سیما اجرا شد و مسیحا چند اجرای زنده نیز با ارکستر سمفونیک صداوسیما داشت. این خواننده از دوران همکاریاش در ارکستر صدا و سیما با عنوان یکی از خاطرهانگیزترین دورههای کاریاش یاد میکند. اما یکی از شاخصترین کارهای او اجرای سمفونی مقاومت ساخته مجید انتظامی است که باعث شد در حال و هوای سوم خرداد سراغ او برویم.
اجازه بدهید گفتوگویمان را با یادی از روانشاد بابک بیات آغاز کنیم که اوجگیری شما و شناخته شدنتان با آهنگهای ایشان اتفاق افتاد. این همکاری چگونه شکل گرفت؟
آشنایی من با ایشان به اواخر سال 76 بازمیگردد. از طریق پدر یکی از دوستانم با ایشان آشنا شدم و تلفنی صحبت کردم. البته این صحبت کردن طولانی شد و فکر میکنم حدود 45 دقیقه با هم حرف زدیم. همان پای تلفن برایشان خواندم و این تماس تلفنی به ادامه فعالیت ما منجر شد، پس از ملاقات حضوری قرار شد آلبومی با آهنگسازی ایشان و صدای بنده منتشر شود. بعد هم همکاریهایم با ایشان ادامه پیدا کرد و حالا میتوانم بگویم افتخار همکاری با او را در کارنامه فعالیتهایم دارم.
آیا علاقهتان به آهنگهای فاخر موسیقی پاپ باعث شده بود به سمت همکاری با ایشان بروید یا خواندن در موسیقی تیتراژ فیلمی از سیروس الوند سبب این همکاری شد؟
آنچه موجب شد سمت موسیقی فاخر بروم، ابتدا علایق شخصی خودم بود. من آواز کلاسیک را نزد استادان بزرگی چون مرحوم حسین سرشار و موسیسیان آموخته و از اعضای گروه کر تالار وحدت بودم. این موضوع را بخوبی حس میکردم. موسیقی کلاسیک در کشور ما مخاطب خاص دارد و دوست داشتم بتوانم یک موسیقی پاپ کلاسیکتری را در ایران رقم بزنم و در واقع موسیقی کلاسیک را پاپیولارتر کنم. بر همین اساس هم بود که دوست داشتم با آقای بیات کار کنم و در واقع همکاری بنده با ایشان یک سال قبل از خواندن تیتراژ دستهای آلوده آغاز شده بود، نمیتوان گفت شروع همکاریمان با این کار بود، اما این تیتراژخوانی سکوی پرتاب من بود، آن هم زمانی که هنوز چندان شناخته شده نبودم.
ازجمله آهنگسازان برجستهای که شما با آنها همکاری کردهاید مجید انتظامی است. با توجه به اخلاق سختگیرانهای که دارد آیا کار کردن با ایشان واقعا دشوار نبود؟
ایشان خیلی دقیق و البته با وجود همه سختگیریهایشان خیلی دوستداشتنی هستند. میتوانم بگویم مجید انتظامی یک انسان کمالگراست و برای ساخت موسیقی خیلی وقت میگذارد و وقتی به مرحله اجرا میرسد هم دوست دارد کارش را به نحو احسن انجام دهد. البته این دقت و سختگیری ایشان به نفع همه اعضا تمام میشود و میتوانم بگویم کارهایی را که خودم با ایشان انجام دادهام نقطه عطفی در مسیر فعالیتهای هنریام میدانم و سمفونیهای خوبی چون صبح و امید، مقاومت و اقتدار را با ایشان اجرا کردهام.
اخیرا ارکستر صدا وسیما بازسازی شده و رونق تازهای پیدا کرده است. آیا در مورد همکاری بیشتر شما با این ارکستر صحبت شده است؟
من یکی از خوانندگانی هستم که در کارهای ارکسترال زیادی حضور داشتهام، اما میتوانم بگویم ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما یکی از خاطرهانگیزترین ارکسترهایی است که با آن همکاری داشتهام. در واقع نخستین کار ارکسترال من با همین ارکستر صدا و سیما بوده است. سال 79 اثر فاخری با نام «قحطی خورشید» به آهنگسازی دوست خوبم امیر بکان و شعر استاد علی معلم را اجرا کردیم که اثر بسیار موفقی بود و میتوانم بگویم اتفاق موسیقایی بسیار خوبی بود که به همت مرکز موسیقی صدا و سیما شکل گرفت. سمفونی خورشید اثر استاد محمدرضا چراغعلی هم از دیگر کارهایی بود که با این ارکستر روی صحنه بردیم و در تالار وحدت و چند شهرستان دیگر هم اجرا شد. در هر صورت تمام این سالها با صدا و سیما همکاری خوبی داشتهام و اکنون هم پیشنهادی برای حضور در ارکستر دارم که از آن استقبال میکنم و دوست دارم همکاری تازهای را با ارکستر صدا و سیما آغاز کنم.
در عرصه موسیقی پاپ کشورمان طی دو دهه گذشته تجربه جالبی داشتهایم. این که قافله تازهای از راه میرسد و فضای کار موسیقی کاملا از آن اعضای این قافله میشود. بعد هم رفتهرفته خوانندگان گذشته فراموش میشوند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که در نسل قبل خوانندگانی بودهاند که آثاری به مراتب بهتر از کارهای نسل بعد ارائه کردهاند، آیا مردم ما هنوز درک درستی از انتخاب موسیقی ندارند و تابع مد هستند یا این که خوانندگان نسل گذشته نمیتوانند خود را بهروز کنند؟
بهروز شدن یا نشدن اتفاقی است که در ارکستراسیون و تنظیمات پیش میآید، نه در خوانندگی، اما با شما موافق نیستم، هرگز این طور نبوده که نسل جدید بیاید و نسل قبل به حاشیه برود، اما درباره این که مردم هنوز سلیقه ثابتی در موسیقی ندارند تا حدی با شما موافق هستم. این اتفاق دلیل دارد و میتوان گفت مردم خیلی درباره این موضوع مقصر نیستند.
شما گفتید خوانندههای نسل جدید پاپ نسل قبل را حذف نکردهاند، اما خود شما به عنوان خوانندهای که چند سال گذشته خیلی فعال بودید و مخاطبان زیادی داشتید، ناگهان کمرنگ شدید و چندان فعالیتی نداشتید. این فضای خالی که شما و خوانندگان نسل شما ایجاد کردند، چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
ما ناگهان حمایت نشدیم. از سبک موسیقیمان حمایت نشد و همانطور که گفتم مخاطب را به سمت موسیقی دیگری کشاندند. این اتفاق، هم قدرت انتخاب مخاطب موسیقی را از او سلب و هم گوشش را خراب میکند، من هم نمیتوانم هر روز به فراخور شرایط سبکم را عوض کنم و آنچه را که بازار میخواهد، بخوانم. نتیجهاش هم میشود اینکه فعالیتهایم کمرنگ شود.
به نظرتان خواننده تا چه حد باید به خواستههای موسیقی تن بدهد؟ آیا شما پذیرش خواستههای موسیقی را امری طبیعی میدانید یا آن را بازاری شدن تلقی میکنید؟
همان طور که گفتم خواننده نمیتواند و نباید هر روز سبک عوض کند، البته این نظر من است، به همین دلیل هم همیشه در کارهایم 50 درصد سلیقه مخاطب را لحاظ میکنم، اما 50 درصد دیگر کارم جزو سبک موسیقاییام است، نمیتوانم در این بخش به مدها اهمیت داده و سبک کاریام را رها کنم، مثلا قرار نیست اگر موسیقی سنتی مد شد، من هم سنتی بخوانم، چون توان این کار را ندارم و تخصص من در سبک دیگری است.
در ماههای گذشته چند آهنگ خوب از شما در فضای مجازی و به صورت تک منتشر شد. بازتاب این کارها از طرف مخاطبانتان چگونه بود؟
بازتاب خیلی خوبی داشت، مخاطبان زیادی از کارهایم استقبال کردند و از این اتفاق خوشحالم. همانطور که میدانید من در این کارها هیچ تغییری در سبک خوانندگیام ایجاد نکرده و تغییراتی در تنظیم و ارکستراسیون انجام دادهام. البته همه این کارها را با دقت فراوان و وسواس زیاد انتخاب و اجرا کردهام.
این هفته سالگرد آزادسازی خرمشهر بود، شما در سمفونیها و اجراهای متفاوتی با موضوع خرمشهر و جنگ تحمیلی حضور داشتهاید. این حضور پیدرپی به خاطر پیشنهاد کاری بوده که به شما داده شده یا دغدغه شخصیتان است؟
مگر میشود به کسانی که به خاطر کشورشان از جانشان گذشتند، احساس خاص و احترام نداشت؟ من تاکنون بارها در برنامههای مرتبط با این موضوعات حضور داشتهام و هر فرصت دیگری را هم برای خواندن از جنگ تحمیلی مغتنم خواهم دانست. کارهایی که با آقای انتظامی داشتهام، اغلب با این موضوع مرتبط بودهاند. از بچگی همیشه وقتی به کسانی فکر میکردم که از جانشان میگذرند تا وطنمان پابرجا باشد و ما آسایش داشته باشیم، میدیدم واقعا با هیچ چیز نمیتوان فداکاری و بزرگی آنها را توصیف کرد. من خواندن برای شهدای جنگ را کوچکترین کاری میدانم که میتوانم برای ادای دین به این مردان بزرگ انجام دهم و هر فرصتی که دست دهد، باز هم برایشان خواهم خواند.
زینب مرتضاییفرد / گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد